دکتر سید رسول موسوی*
هفته گذشته در جریان سفر دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به ریاض مجموعه قراردادهایی بین عربستان و آمریکا به امضاء رسید که چشمانداز استراتژیک نامگذاری شده، در مدت 10 سال به اجراء درخواهد آمد و مبلغ 350 میلیارد دلار از اجرای این مجموعه قراردادها به آمریکا پرداخت خواهد شد.
علاوه بر مجموعه قراردادهای چشم انداز استراتژیک، یک قرارداد کلان همکاریهای نظامی بین عربستان و آمریکا به مبلغ 110 میلیارد دلار به امضاء رسید که براساس آن قرار است حجم عظیمی از ادوات و تسلیحات نظامی آمریکایی در اختیار عربستان قرار گیرد.
این مجموعه تسلیحات عبارتند از: تانک و چرخبال برای امنیت مرزها، ناوهای جنگی برای امنیت ساحلی، هواپیماهای شناسایی، سامانه راداری دفاع موشکی و تجهیزات امنیت سایبری.
در اینجا پیش از آنکه حجم تجهیزات و تسلیحات مورد توجه قرار گیرد، لازم است دو موضوع کلیدی تبیین و تشریح گردد:
1- موضوع خرید تسلیحات توسط عربستان از آمریکا در دوران باراک اوباما مطرح شده بود و فهرست بلندی از تسلیحات و تجهیزات نظامی و جاسوسی به مبلغ 110 میلیارد دلار تهیه شد و کاخ سفید و کنگره با فروش آنها به عربستان موافقت کرده بودند، ولی بمبارانهای مکرر غیرنظامیان یمن توسط هواپیماهای عربستان باعث شد تا اوباما در موضوع فروش و انتقال تجهیزات به عربستان دچار تردید شود و دستور توقف مذاکرات فروش تسلیحات را تا زمان پیدا شدن راهحلی برای بحران یمن صادر نماید.
با ورود ترامپ به کاخ سفید و اعلام این موضوع که برای آمریکا فقط منافع آمریکا مهم است که معنی عملیاتی آن بیتوجهی به ارزشها و مباحث حقوق بشری بود؛ مذاکرات متوقف شدهی فروش تسلیحات به عربستان به جریان افتاد و با توجه به برنامهریزی صورت گرفته برای اولین سفر ترامپ به عربستان، تلاش زیادی بهعمل آمد که قرارداد فروش تسلیحات در جریان سفر ترامپ به ریاض به امضاء برسد. به عبارت دیگر ترامپ کار خاصی در ارتباط با فروش تسلیحات به عربستان به عمل نیاورد. حتی 5 میلیارد دلار از رقم برنامهریزی شده دوران اوباما برای فروش تسلیحات به عربستان، کمتر سلاح به عربستان فروخت، ولی از آنجا که موضوع فروش تسلیحات بخشی از نمایش شخصیتی ترامپ بود، این موضوع برجستگی خبری ویژه پیدا کرد.
2- موضوع دوم بازمیگردد به کارآیی این تسلیحات در ساختار نظامی عربستان و تأثیر آن بر توازن منطقهای نیروهای نظامی. اگر به آمار اطلاعات منتشر شده توسط مراکز معتبری چون سیپری، IISS یا جینز دیفنس مراجعه کنیم به خوبی با این واقعیت روبرو خواهیم شد که در تمام سالهای پس از 2000 تا 2015 میزان بودجه نظامی و خرید تسلیحات توسط عربستان و مجموع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس همواره بسیار بالاتر از میزان بودجه نظامی جمهوری اسلامی ایران و خرید تسلیحات توسط ایران است.
توازن ارقام بودجههای نظامی و انواع تسلیحات خریداری شده توسط عربستان و مجموع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس همواره به سود کشورهای مذکور و به زیان ایران است و آخرین آمار و اطلاعات منتشر شده که به سال 2016 بازمیگردد، کاملاً مبین این نکته است که توازن کمی کاملاً به سود کشورهای مذکور است، ولی آنچه موجب برقراری توازن نظامی در منطقه است قدرت هوشمند و کارایی سامانه موشکی ایران و قدرت توازنبخش نامتقارن ایران است.
حالا با توجه به موضوع فوق خرید تسلیحات جدید با چنین حجم بزرگی به چه معنی است؟
واقعیت آن است که عربستان بیش از آنکه فکر کند با استفاده از این تجهیزات میتواند امنیت خود را حفظ کند، به این میاندیشد که از طریق پرداخت 110 میلیارد دلار به آمریکا به نوعی امنیت خریداری میکند. برای عربستانی که در مقابل یمن به عنوان کشوری محاصره شده و ضعیف، دو سال است به هیچ موفقیتی نرسیده است و تجهیزات خریداری شده قبلی نتوانسته است برتری نظامی عربستان را در جنگ یمن به اثبات برساند، این موضوع روشن است که تجهیزات جدید هم کارایی خاصی نخواهد داشت. لذا برای عربستان موضوع مهم پرداخت بهای این تجهیزات است.
اگر این سخن ترامپ را در دوران انتخابات ریاست جمهوری مورد توجه قرار دهیم که گفت اعراب تا شیر دارند، باید دوشیده شوند و وقتی شیرشان تمام شد باید سلاخی شوند؛ میتوان گفت که در این سفر عربستان تلاش کرد ثابت کند که هنوز میتواند برای آمریکا شیر تولید کند تا به فکر گوشت نیفتد.
* سفیر سابق ایران در فنلاند
0 Comments