آنچه در پی می آید، چکیده مقاله دکتر فرزاد رستمی، استادیار روابط بین الملل دانشگاه رازی است که در کارگروه دوم سمینار هویت های نوظهور و امنیت منطقه ای در غرب آسیا ارائه شد.
سیر تحول در مبانی و مفهوم امنیت در سیاست بین الملل و روندهای داخلی از دهه 90 تاکنون رشدی شتابان داشته و حوزه های امنیتی جدیدی مطرح گشته است. مرکز ثقل همه تحولات و تغییرات مذکور مواجهه با بعد نظامی امنیت به عنوان دال مرکزی رهیافت رئالیستی سیاست بین الملل بوده است. مکتب کپنهاگ ضمن ارائه تعریفی موسع از امنیت مبانی امنیتی منطبق با ضرورت های زیست جمعی و چالش های جدید را ارائه نمود. علاوه بر آن چه مکتب کپنهاگ تحت عنوان ابعاد موسع امنیت مبتنی بر امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت فرهنگی، امنیت زیست محیطی و … مطرح نمود، امروزه در تعریف موسع تری از مفهوم کپنهاگی امنیت در برخی جوامع و مناطق، مقوله « امنیت مردم پایه» مطرح می شود. مقاله حاضر به دنبال بررسی جایگاه امنیت مردم پایه در استراتژی امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران است. اگرچه تحقق اقتدار منطقه ای ایران همواره در پرتو شاخص های محسوس قدرت از جمله توان نظامی، موقعیت استراتژیک، جمعیت و نیروی انسانی و … مورد تحلیل قرار گرفته است، مقاله حاضر با نگاهی متفاوت به دنبال نسبت سنجی میان مقوله امنیت مردم پایه و دکترین امنیتی جمهوری اسلامی ایران است. سوال اصلی مقاله حاضر این است که امنیت مردم پایه چه جایگاهی در دکترین امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیه مقاله هم به این شرح است که علیرغم برتری جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای در شاخص های محسوس قدرت اعم از توان نظامی، موقعیت استراتژیک، جمعیت و … «امنیت مردم پایه» اساس و مقوم دکترین امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بوده است. نگاه همدلانه به موضوعات کلان امنیت ملی، تجربه های سیاسی مردم محور، حضور موثر مردم در بزنگاه های حساس و تعیین کننده برای نظام، مبانی فرهنگی و ارزشی مقوم نظام سیاسی، مفروضه ها و شاخص های بیرونی اعم از منطقه ای و فرامنطقه ای و…. از جمله شاخص هایی است که در ارزیابی فرضیه مقاله مورد توجه قرار می گیرد.
0 Comments