جدیدترین مطالب

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نسل کشی نامیبیا توسط آلمان اولین نسل کشی قرن بیستم میلادی بود و از راه های مختلف همچون تحمیل گرسنگی و تشنگی، جلوگیری از رسیدن غذای کافی، کار اجباری، بردگی، تجاوز جنسی، قطع اعضا و انجام آزمایش های پزشکی بر روی ساکنان این سرزمین ثروتمند اتفاق افتاد چرا که آلمانی ها می خواستند تا مال، اموال و زمین های ساکنان نامیبیا را از آن خود کنند. 

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

زمان دیپلماسی است، نه جنگ

عباس آخوندی در یادداشتی می نویسد: سیاست ما در برابر تجاوز مجدد اسرائیل باید خویشتنداری و احاله آن به موقعیت‌های دیگر و پاسخ‌های غیرمستقیم باشد. ما باید فضا را سرد کنیم. گرم نکنیم. گرم کردن فضا عین خواسته اسرائیل است. ‌
Loading

أحدث المقالات

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

از نسل کشی آلمان در آفریقا چه می دانیم؟

علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: نسل کشی نامیبیا توسط آلمان اولین نسل کشی قرن بیستم میلادی بود و از راه های مختلف همچون تحمیل گرسنگی و تشنگی، جلوگیری از رسیدن غذای کافی، کار اجباری، بردگی، تجاوز جنسی، قطع اعضا و انجام آزمایش های پزشکی بر روی ساکنان این سرزمین ثروتمند اتفاق افتاد چرا که آلمانی ها می خواستند تا مال، اموال و زمین های ساکنان نامیبیا را از آن خود کنند. 

واکنش ظریف به آتش‌بازی اسرائیل در اصفهان

وزیر خارجه سابق با انتشار پیامی نوشت: اکنون، با توجه به آتش‌بازی امروز در اصفهان، تمامی کشورها و رهبران جهان می‌بایست توجه خود را به پایان دادن به جنایات اسرائیل و به ویژه جنگ غزه متمرکز کنند.

واکنش ظریف به آتش‌بازی اسرائیل در اصفهان

وزیر خارجه سابق با انتشار پیامی نوشت: اکنون، با توجه به آتش‌بازی امروز در اصفهان، تمامی کشورها و رهبران جهان می‌بایست توجه خود را به پایان دادن به جنایات اسرائیل و به ویژه جنگ غزه متمرکز کنند.

Loading

چشم‌انداز همکاری‌های چین و روسیه

شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: زمان می‌گذرد و جنگ اوکراین بیش‌ازپیش طرفین جنگ را با واقعیت‌ها، ظرفیت و محدودیت‌های میدانی و هزینه و نتایج اقدامات‌شان روبه‌رو می‌کند. حسین سیاحی - پژوهشگر سیاست بین‌الملل

از آغاز جنگ در اوکراین، پشتیبانی قابل توجه غرب از کیف اوضاع را برای مسکو دشوار کرد. بدین‌سبب، روسیه به سبب بحران‌های میدانی و همچنین مشکلات اقتصادی و تدارکاتی جنگ، روی حمایت دوستان خود حساب ویژه‌ای باز نمود. هزینه‌‌ی جنگ و فشار تحریم‌های شدید غرب علیه روسیه سبب شد که این کشور برای جبران و بازگشت تعادل به چین، یکی دیگر از بازیگران تعیین کننده صحنه بین‌الملل و منطقه‌ای نزدیک‌تر شود.

مشهود است که به سبب جنگ در اوکراین، همکاری‌های چین و روسیه افزایش یافته است. اگرچه نباید فراموش کرد که دوطرف منافع متضاد و تقابلی و رقابت‌های قابل ملاحظه‌ای با یکدیگر دارند اما نقاط اشتراکی دیگری نیز وجود خواهد داشت که می‌تواند زمینه‌ساز همکاری دوطرف باشد. همکاری‌هایی که البته نگرانی غرب را برانگیخته است.

 

همکاری‌های روسیه و چین

چالش‌های امنیتی مسکو برای نظم بین‌الملل کنونی به رهبری غرب اگرچه برای پکن اثرات مخرب اقتصادی و سیاسی به همراه خواهد داشت اما سبب نخواهد شد که چین حمایت خود از روسیه را نادیده بگیرد. مشخص است که این چالش‌ها برای چین هزینه‌آور است اما روسیه را به چین نزدیک‌تر و همچنین ایالات متحده را تحت فشار قرار خواهد داد و این‌ موارد در راستای منافع پکن قرار دارند. همانطور که در سال 2014 میلادی و همزمان با بحران کریمه، همکاری‌های اقتصادی چین و روسیه تشدید و قرار داد انتقال 38 میلیارد مترمکعب گاز از خط لوله “قدرت سیبری” به ارزش 400 میلیارد دلار میان طرفین امضا گردید، جنگ فعلی در اوکراین نیز زمینه ساز افزایش حجم مبادلات تجاری میان طرفین گردیده است. به طور مثال، درحالیکه تجارت روسیه و امریکا به نصف تقلیل یافته است، تجارت چین با روسیه به عدد 127 میلیارد دلار رسیده است.

هرچند پوتین در سال گذشته میلادی و در نشست همکاری‌های شانگهای آشکارا اعلام کرد که چین نگرانی‌هایی نسبت به جنگ روسیه در اوکراین دارد و چین نیز از ارائه برخی وام‌ها به روسیه امتناع نمود اما در عین حال، دو طرف به شکل فزاینده‌ای تجارت فیمابین را گسترش دادند. در فوریه سال گذشته یک شراکت بدون محدودیت میان پکن و مسکو امضا گردید و دو طرف تلاش نمودند که ارز‌های ملی خود را در فرمول تجاری خود وارد نمایند تا از این طریق وابستگی‌شان به غرب کاهش یابد. علاوه بر این ، در بخش انرژی و به سبب نیاز چین به منابع و روسیه به درآمد بیشتر، دوکشور قراردادهایی را به امضا رسانده‌اند که حاکی از تمایل طرفین به قدم برداشتن در مسیر توسعه روابط بود؛ قدم‌هایی که هرطرف دلایل خاص خود را برای برداشتن آن‌ها دارد.

همانطور که ذکر گردید، روسیه برای روشن نگاه داشتن ماشین جنگی‌ خود در اوکراین به درآمد نیازمند است و همزمان با تحریم‌های غرب علیه این کشور، چین دست مسکو را خواهد گرفت. البته که این پشتیبانی برای روسیه نیز دارای نتایج منفی و قابل تاملی خواهد بود اما به هر ترتیب اقتضای شرایط، کرملین را مجاب نموده که بیش از پیش خود را به اژدهای سرخ نزدیک نماید. در مقابل، چین نیز علاوه  بر نیاز به انرژی روسیه، برد و دامنه حضور منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود را نیز افزایش خواهد داد و همچنین فشار و چالش روسیه بر نظم بین‌الملل و غرب را به تماشا خواهد نشست. علاوه بر این، شکست روسیه در جنگ اوکراین برای چین ناگوار خواهد بود. با شکست روسیه، قدرت چالشگری اغلب امنیتی روسیه تا حدی از بین‌خواهد رفت و همچنین ممکن است این کشور مسیر سازش با غرب و دور شدن تدریجی از چین را طی نماید. موردی که تحت هیچ شرایطی منافع پکن را محقق نخواهد کرد. هرچند ذکر این نکته حائز اهمیت است که به همین اندازه نیز پیروزی روسیه هم می‌تواند برای چین چالش‌برانگیز باشد.

 

محور همکاری مسکو- پکن و نگرانی‌های واشنگتن

چین و روسیه این فرصت را خواهند داشت که در توسعه قدرت نظامی خود نیز اقدام نمایند. بطوریکه روسیه قدرت چین بخصوص قدرت زیردریایی این کشور را توسعه دهد و پکن نیز توان سرمایه‌گذاری و صنعتی خود را به فناوری تسلیحاتی روسیه تزریق نماید. علاوه بر همکاری‌های ذکر شده، در ماه آینده میلادی، دوکشور به همراه آفریقای جنوبی، تمرین دریایی مشترکی را در خلیج ریچارد برگزار خواهند کرد. این اقدام که توسط سه کشور عضو بریکس صورت خواهد پذیرفت و می‌تواند سبب تقویت هویت بریکس به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار جهانی باشد، انتقاد ایالات متحده را نیز به همراه داشته است.

از طرفی پکن و مسکو حضور خود در منطقه ساحل را تقویت کرده و در چاد و مالی به تحکیم منافع امنیتی و اقتصادی خود می‌پردازند. علاوه بر این همکاری دوکشور در منطقه شمالگان نیز در حال توسعه است. تشدید همکاری‌ها و تقویت حضور چین در این منطقه تهدید بزرگی برای ایالات متحده محسوب خواهد شد. نخست اینکه رونق مسیر دریایی شمال NSR))  علاوه بر مزیت برای روسیه، می‌تواند سبب کاهش وابستگی چین به تنگه مالاکا باشد؛ تنگه‌ای که بخش عمده منابع مورد نیاز چین از آنجا عبور کرده و پکن نیز در مبارزه با ایالات متحده و متحدان منطقه‌ای آن بر سر کنترل این تنگه، شرایط مناسبی ندارد. همچنین حضور روسیه و چین در این منطقه، می‌تواند خاک ایالات متحده را در دسترس موشک‌های قاره‌پیمای (ICBM) آنان قرار بدهد.

در نهایت می‌توان نتیجه گرفت که توسعه همکاری‌های چین و روسیه اگرچه برای دوکشور بخصوص روسیه خالی از چالش‌های راهبردی نیست اما با توجه به شرایط فعلی و اوضاع کارزار اوکراین و همچنین نیاز مالی و تدارکاتی مسکو، تنها راه به نظر می‌رسد. بدین ترتیب، روشن است که توسعه همکاری‌های راهبردی دوکشور ایالات متحده را نگران خواهد نمود. اگرچه غرب به واسطه حمایت از اوکراین روسیه را تضعیف نمود اما سبب شد که این کشور به سبب ایجاد توازن و جبران کاستی‌ها به چین بعنوان رقیب اصلی راهبردی غرب، نزدیک‌تر شود. هرچه فشار غرب بخصوص ایالات متحده امریکا بیشتر و گسترده‌تر گردد، پکن و مسکو دلایل بیشتری برای توسعه همکاری‌ها خواهند داشت. 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *