شورای راهبردی آنلاین – رصد: پایگاه اینترنتی پولیتیکو به بررسی مواضع جو بایدن در قبال ایران در بیش از چهار دهه اخیر پرداخته و نوشته که او مدتهاست تلاش کرده با احتیاط در مسیر رابطه با ایران گام بردارد، از یک سو ظنین، اما با این حال امیدوار است و به امید به ثمر نشستن بذر تلاشهایش در درازمدت، اغلب بر دستاوردهای تدریجی متمرکز است.
این پایگاه اینترنتی در مقالهای به قلم نهال طوسی آورده است: بایدن امروز در قامت رئیس جمهور نیز تلاش دارد با وجود مسموم بودن فضای سیاسی، به ویژه به دلیل مخالفتها از سوی همپیمانانی همچون اسرائیل و برخی دولتهای عربی، به دیپلماسی هستهای با ایران فرصتی بدهد.
بر اساس این مقاله، بایدن از زمان طاغوت تا جریان عملیات نظامی شکست خورده آمریکا در طبس با موضوع ایران سروکار داشته و یکی از دلایل مخالفتش برای فروش سلاح به عربستان در دوران رونالد ریگان این بوده که رژیمها در خاورمیانه بیثبات هستند و مانند سقوط محمدرضا پهلوی، نمیتوان روی بقای خاندان سعودی به عنوان یک متحد آمریکا حساب باز کرد.
در همین حال، بایدن در سال 1996 از استفاده از لحن خصمانه علیه ایران هم دریغ نکرد؛ به طوری که هشدار داده بود اگر ایران در پس بمبگذاری در برجهای خُبَر در عربستان باشد، اعلان جنگ محسوب میشود.
او در همان سالها از افزایش قابلیتهای نظامی ایران به شدت نگران بود، به طوری که سال 1998 در مصاحبهای با فاکسنیوز در پاسخ به اینکه عراقِ صدام برای آمریکا خطرناکتر است یا جمهوری اسلامی ایران؟ گفته بود: «فکر میکنم ایران و ظرفیت موشکیاش تهدید بزرگتری در بلندمدت باشد.»
با روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران، سپس واقعه 11 سپتامبر و اقدام جرج بوش به توصیف کردن ایران به عنوان یکی از اعضای «محور شرارت» مورد ادعای وی، بایدن همچنان ارتباط خود را با موضوع ایران حفظ کرده بود. در جریان حمله به افغانستان، او به مشاورانش گفته بود که باید «یک چک 200 میلیون دلاری برای ایران» ارسال کرد؛ پیشنهادی که یکی از مشاورانش همانجا در همان جلسه به او میگوید «فکر کنم آنها چک را نپذیرند و در جا پس بفرستند.»
بر اساس این مقاله، چاک هیگل، وزیر دفاع اسبق آمریکا در سال 2003 امکان دیدار بایدن با محمدجواد ظریف، نماینده وقت ایران در سازمان ملل را فراهم آورد. به گفته هیگل، او و بایدن از اینکه توانسته بودند با ظریف ارتباط شخصی برقرار کنند، حس خوبی داشتند.
بعد از سقوط بغداد در حمله آمریکا به عراق، در حالی که در آمریکا این ایده ترویج میشد که آمریکا باید به سوی تهران پیشروی کند یا دستکم حملهای را علیه ایران ترتیب دهد، بایدن تصریح کرده بود که این ایده بدی است.
ظرف یک سال پس از حمله به عراق، بایدن و دیگر قانونگذاران آمریکایی تلاش کردند تا گشایش دیپلماتیک با ایران ایجاد شود. دولت بوش با این ایده مخالفتی نداشت و حتی در برخی موارد امکان تماس میان مقامات آمریکایی و ایرانی را تسهیل کرد. بایدن در ژانویه 2004 در حاشیه مجمع اقتصادی جهانی داووس در سوئیس با کمال خرازی، وزیر وقت امور خارجه ایران دیداری داشت. بایدن البته یک سال بعد از این دیدار، دریک جلسه پنل عمومی با خرازی به مجادله پرداخت. در همین حال، این سناتور در مجامع مختلف میگفت آمریکا نباید برای تغییر نظام در ایران فشار بیاورد، بلکه باید با کشورهای اروپایی که در خصوص برنامه هستهای طرف مذاکره با تهران هستند، هماهنگ باشد.
بایدن در مصاحبهای با ان.بی.سی نیوز در ژوئن 2005 گفت: «من دوست دارم که رژیم ایران تغییر کند، اما فکر میکنم که سیاست باید اینگونه باشد که چگونه از دستیابی آنها به سلاح هستهای جلوگیری کنیم؟ چگونه نگذاریم در فناوری موشکی پیشرفت کنند؟»
او در سال 2006 به قطعنامه سنا که از بوش میخواست سپاه پاسداران را به عنوان گروهی تروریستی معرفی کند، رای مخالف داد و گفت که نمیخواهد با این کار به بوش این امکان را بدهد که حمله به ایران را با مصوبه سنا توجیه کند. او تلاش مداومی داشت تا با اقداماتی که در سطح پایینتری از توسل به زور نظامی باشد، برنامه هستهای ایران را متوقف کند. وقتی او در سال 2008 به عنوان معاون اول اوباما برگزیده شد، خواستار مذاکره و در همین حال تحریم ایران برای رسیدن به توافقی هستهای شد.
جمهوریخواهان و تندروها در آمریکا بایدن را بابت سیاستش در قبال ایران بارها مورد تمسخر قرار دادهاند. برای نمونه، مایکل روبین در ستونی که در ماه اوت 2008 نوشت، بایدن را «سناتور مورد علاقه تهران» توصیف کرد. اما بایدن در دوران اوباما با رئیس جمهوری همکار شد که هر دو دیدگاه مشابهی در خصوص رویکرد به ایران داشتند. بایدن در یکی از سخنرانیهای مهم خود درست چند هفته بعد از آغاز به کار دولت اوباما گفت که آمریکا میخواهد با ایران صحبت کند، اما در صورت لزوم آماده است تا اقدام پیشدستانه برای توقف برنامه هستهای ایران داشته باشد. وی از رویدادهای پس از انتخابات 2009 ریاست جمهوری در ایران به عنوان «بذر نابودی» یاد کرده بود، اما در همین حال گفته بود که منافع ملی آمریکا صرفا ترغیب ایران به دست کشیدن از برنامه هستهای است.
بایدن شخصا در انعقاد برجام نقشی نداشت. مرگ پسر بایدن در مه 2015 ظاهرا یکی از دلایلی است که نقش معاون اول رئیس جمهور آمریکا را در آن دوران کمرنگ کرده است، اما در جریان تصویب و اجرای این توافق توسط دولت آمریکا و جلوگیری از کارشکنی جمهوریخواهان در کنگره، نقش مهمی را ایفا کرد.
دوره بعدی، روی کار آمدن دونالد ترامپ است. او در سال 2018 از برجام خارج شد و تحریمها را دوباره علیه ایران وضع کرد. بایدن از زمان نامزدیاش برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری 2020 گفت که خواهان بازگشت به این توافق خواهد بود.
در همین حال، او اکنون چندان تلاش ندارد در منظر عمومی طوری به نظر برسد که در خصوص مورد ایران فوریتی احساس میکند. با توجه به چالشهای متعدد دیگری همچون کرونا که به اقتصاد آمریکا صدمه زده، عاقلانه به نظر نمیرسد که کسی بخواهد سرمایه سیاسی خود را صرف موضوع ایران کند؛ اما هیگل میگوید بایدن درک میکند که زمانی که نوبت به موضوع حساس دیپلماتیک برسد، نه ایران و نه آمریکا نمیتوانند خیلی خود را مشتاق نشان دهند.
نویسنده در پایان نتیجهگیری کرده است: هر چه این مذاکرات بیشتر طول بکشد، نیروهای ضدتوافق، مخالفت بیشتری با احیای آن خواهند کرد. منتقدان همین حالا هم تاکید میکنند که بایدن نباید تحریمها علیه ایران را بردارد که این به شکل موثری منجر به مرگ توافق هستهای خواهد شد. ایران هم انتخابات ریاست جمهوری در پیش دارد که ممکن است کسانی را بر سر کار بیاورد که در برابر گفتگو با آمریکا مقاومت کنند. به مرور به فصل انتخابات آمریکا در سال 2022 هم نزدیک میشویم و اگر بایدن در نجات توافق 2015 جدی باشد، باید نیت خود را بیش از پیش شفاف کند.
0 Comments