رایان هاس در مطلبی که اندیشکده بروکینگز منتشر کرد، نوشت: تا پیش از شروع این ماه، مناسبات دو کشور به دلیل رفتارها و اقدامات طرفین در مسیر سراشیبی قرار داشت. این احتمال رو به افزایش است که رهبران پکن و واشنگتن ممکن است بهجای در نظر گرفتن یکدیگر بهعنوان رقیبان جدی، به یکدیگر بهعنوان دشمنان کینهتوز بنگرند.
پیشازاین دوره، ناامیدیهای متقابل در مناسبات فیمابین وجود داشت. در آمریکا اعتراضهای تندوتیز ترامپ مبنی بر اینکه چین در حال غارت ثروت آمریکا است، شدت گرفته و معلوم شد تعرفههای او باعث کاهش کسری تجارت با چین یا منجر به اصلاحات ساختاری در اقتصاد چین نخواهد شد، بلکه آنها به کشاورزان، کارگران کارخانجات و صاحبان کسبوکارهای کوچک آمریکایی آسیب خواهند زد.
اعضای کنگره آمریکا زنگ خطر را درباره تلاش چین برای تغییر گفتمان عمومی به صدا درآوردهاند. بسیاری از دموکراتها مانند همکاران جمهوریخواه خود در کنگره نظرات منفی نسبت به رفتار غیر لیبرالیستی چین در داخل و کنشگریاش در خارج از مرزها پیداکردهاند.
خشم از رویه نامتعارف و نامعمول ترامپ
در چین سردرگمی نسبت به رویه نامتعارف و نامعمول ترامپ به خشم منجر شده است، بدین مفهوم که تلقی چینیها این است که رئیسجمهور آمریکا در تلاش است تا به اقتصاد کشورشان آسیب بزند، پیشرفت این کشور را متوقف کند و رهبری آن را نامشروع جلوه دهد. بسیاری در پکن نیز شکوه کردهاند که ترامپ چین را قربانی چالشهای داخلی خود میکند. بر اساس این منطق، چین انگیزهای برای کنار آمدن با خواستههای ترامپ در مورد تجارت و هر مسئله دیگری ندارد، چراکه پکن بر این عقیده است که چنین کاری انگیزه اصلی ترامپ برای این قبیل اقدامات را برطرف نخواهد ساخت. انگیزه اصلی ترامپ برای این قبیل اقدامات، به زانو درآوردن نزدیکترین رقیب خود یعنی چین است.
البته الگوی مناسبات در اواخر ماه سپتامبر تغییر کرد. اول اینکه آمریکا اقدامات پیدرپی علیه نقاط آسیبپذیر چین انجام داد. این اقدامات عبارتند از: وضع تعرفههای یکجانبه به ارزش 200 میلیارد دلار، اعلام فروش تسلیحات نظامی به تایوان، قطعنامه کنگره در خصوص تبت، محکومیت عمومی سرکوب شهروندان اویغور در سینکیانگ، اعلام حضور بمبافکنهای بی-52 در جنوب و شرق آبهای چین، اعمال اولین تحریمها علیه ارتش این کشور از زمان حادثه تیانآنمن در سال 1989 و اعلام سیاست جدید مبنی بر اینکه اعضای رسانههای دولتی چین مستقر در آمریکا باید بهعنوان یک کارگزار خارجی ثبت شوند. بااینکه مشخص نیست آیا همزمانی این اقدامات عمدی بوده یا سهوی، مقامات پکن این اقدامات را بهعنوان عناصر یک کمپین هدایتشده قلمداد خواهند کرد.
چنین نظراتی با اظهارات ترامپ علیه چین بهعنوان رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل در 26 سپتامبر تقویت شد. در آن جلسه و اظهارنظرهای عمومی بعدی، ترامپ چین را به دخالت در پروسه انتخابات آمریکا متهم کرد. وقتی از شواهد و مدارک سؤال میشود، ترامپ تا به اینجا فقط خریداری ضمایم روزنامه در ایالت آیووا توسط رسانه چینی را مطرح کرده است و اینکه چین در تلاش است با هدف قرار دادن تعرفهها به رأیدهندگان در حوزههای انتخاباتی آسیب بزند که قبلاً از ترامپ حمایت کردند.
درحالیکه این اقدامات در راستای هدف چین برای متقاعد ساختن ترامپ جهت کاهش تنشهای تجاری، ناخوشایند و احتمالاً غیر سازنده هستند، موضوع جدید و منحصربهفردی نیست. بسیاری از دوستان نزدیک آمریکا بهتلافی اقدامات تجاری ترامپ، بر واردات از آمریکا تعرفه وضع کردهاند.
ازنظر پکن، منزوی کردن چین و متهم کردن این کشور به دخالت در انتخابات آمریکا بر مبنای اقداماتی که کشورهای بسیاری نیز انجام دادهاند، ممکن است دستاویزی برای ترامپ جهت سرزنش کردن چین برای شکست احتمالی در انتخابات ماه نوامبر سال جاری باشد. اعضای دولت ترامپ ممکن است در هفتههای پیشرو از رئیسجمهور خود تقلید کنند و افکار عمومی را به این سمت سوق دهند که چین دشمن مردم آمریکا است. ممکن است اقدامات تنبیهی بیشتری نیز علیه چین در کار باشد. چین بهاحتمالزیاد تلافی خواهد کرد. اگر چنین چیزی رخ دهد، این خطر در ماههای پیشرو وجود دارد که دوستی به دشمنی در مناسبات دو کشور قدرتمند و بزرگترین اقتصادهای جهان تبدیل شود.
با بدترشدن مناسبات دوجانبه، ترامپ اهرم فشار کمتری برای نفوذ بر پکن خواهد داشت. او دیگر قادر نخواهد بود بهطور خصوصی به رئیسجمهور چین خطر قطع روابط را هشدار دهد، چنانچه چین اقداماتی انجام دهد که منافع حیاتی آمریکا را متأثر سازد. ترامپ همچنین قادر نخواهد بود بر روی حمایت هیچیک از متحدان خود برای اتخاذ رویکرد کاملاً تقابلی در برابر چین حساب کند. حتی کشورهایی مانند ژاپن، هند و استرالیا که در قبال چین محتاط هستند روابط اقتصادی خود با چین را به خطر نخواهند انداخت. برعکس، این کشورها با تثبیت کردن روابط خود با چین در پی دور شدن از آمریکا بهواسطه غیرقابلاعتماد بودن این کشور هستند.
در عوض، ابزارهای سیاسی که در اختیار ترامپ باقی خواهد ماند شامل تهدید، جریمه، فشار عمومی و احتمال تشدید افقی است (اتخاذ اقدامات در زمینههایی که برای چین مهم است تا از این طریق بر پکن فشار وارد سازد و چین را به تسلیم در برابر خواستههای آمریکا وادار کند). اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد تنشهای تشدیدشده میتواند مسیر منتهی به درگیری باشد.
حامیان ترامپ بر این عقیده خواهند بود که اقدامات دولتهای قبلی آمریکا برای پیجویی سیاست توازن همکاری و رقابت فقط به فراهم آوردن ارتقا چین منجر شد. ازاینرو ترامپ حق دارد که تغییراتی اعمال کند و روش تقابلیتری را در پیش گیرد. این منطق مبتنی بر گزینه غلط بین حفظ وضع موجود در برابر رقابت تعجیلوار در یک مسیر بینتیجه و خطرناک است.
مناسبات آمریکا و چین ممکن است به یک نقطه عطف نزدیک شود. گزینههایی که رهبران واشنگتن و پکن در هفتههای پیشرو انتخاب میکنند تأثیر پایداری خواهد داشت بر اینکه هر یک، طرف مقابل را یک رقیب و چالشگر میبینند که میتوان روابط عمدتاً باثباتی را با وی در پیش گرفت یا یک دشمن کینهتوزی که باید تضعیف شود.
0 Comments