یک گام تا تشکیل کشور فلسطین ؟!
روابط دو کشور گرچه در 5 سال گذشته متشنج بوده، در ماههای گذشته و در پی آغاز گفتگوهای مستقیم در بغداد به ابتکار دولت عراق، وارد مراحل جدیدی از «روند تنشزدایی» شده است.
بررسی تحولات چند سال اخیر و قرائن موجود به وضوح نشان میدهد دربار سعودی نقش اصلی و مؤثری را در بحرانآفرینی در مناسبات دوجانبه داشته است. این درحالی است که در این سالها جمهوری اسلامی ایران همواره آمادگی خود را برای رفع تنشهای موجود اعلام داشته است.
حتی شهید سلیمانی نیز در ماههای منتهی به شهادت، تلاشهایی را برای بهبود روابط دو کشور انجام داده بود. آخرین سفر خارجی شهید سلیمانی که به عراق صورت گرفت با موضوع عربستان و در راستای تلاش برای حل و فصل اختلافات دو کشور بود که با ترور این شهید بزرگوار توسط ایالات متحده این موضوع مسکوت ماند!
دیوار بلندی از بیاعتمادی و خصومت که در سالهای گذشته بنا به دلایل متعدد سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک بر روابط دو کشور سایه افکنده است، بیشترین بسترها و فرصتها را برای برخی بازیگران خارجی از جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا برای پیشبرد منافع سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامیشان فراهم ساخته است.
انعقاد قراردادهای چند صد میلیارد دلاری خرید اسلحه از ایالات متحده، نظامیسازی سیاست خارجی ریاض، تضعیف امنیت ملی عربستان سعودی، گسترش تروریسم و افراطگرایی در منطقه، تداوم جنگ یمن، گسترش شکافهای قومی – مذهبی و عقیدتی – سیاسی در سطح منطقه و جهان اسلام و شدت یافتن رقابتهای منطقهای از جمله پیامدهای مهمی است که در سالهای گذشته و به دنبال تشدید تنش در روابط تهران – ریاض در منطقه ظهور و بروز بیشتری یافته است و اتفاقاً عربستان را بیشتر از هر کشوری با معضلات و مشکلات مختلفی مواجه ساخته است.
امروز رژیم صهیونیستی و آمریکا دو برنده اصلی روابط تنشآمیز ایران و عربستان هستند.
عوامل موثر در اتخاذ رویکرد جدید توسط عربستان به شرح زیر است:
الف) سطح بینالملل
در سطح بینالملل آنچه باعث شده است تا ریاض به مذاکره و تفاهم با ایران بیندیشد، تغییراتی بوده که در داخل ایالات متحده و در سطح بینالملل درحال وقوع است.
روی کار آمدن دولت بایدن که برخلاف ترامپ اعتقادی به حمایت تمام قد از عربستان ندارد از یک سو و تغییر قطب قدرت در نظام بینالملل که درحال انتقال از غرب به شرق است از سوی دیگر، باعث شده است تا سعودیها به این جمعبندی برسند که در رقابتهای منطقهای با ایران همانند قبل دیگر نمیتوانند روی حمایت ایالات متحده و کشورهای غربی حساب باز کنند.
امروز تمرکز اصلی و مرکز ثقل سیاست خارجی، امور دفاعی و امنیتی آمریکا از غرب آسیا به سمت چین متمایل شده است؛ تحولات اخیر افغانستان و فرار دولت اشرف غنی یک تجربه مفید برای سعودیهاست که نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد.
ب) سطح منطقه
در سطح منطقه، بحث یمن یکی از عوامل مهم در ضرورت احیای روابط ریاض با تهران تلقی میشود. خیلی روشن است که عربستان جنگ یمن را کاملاً باخته است. این جنگ نه تنها به تحقق اهداف تعیین شده عربستان در این کشور منجر نشد، بلکه سعودیها را با مشکلات گوناگون امنیتی، سیاسی، نظامی و البته اقتصادی مواجه ساخته است.
جنگ یمن ذخایر ارزی عربستان را از 750 میلیارد دلار به 450 میلیارد دلار کاهش داده است! کشوری که در طول نزدیک به صد سال گذشته یک گلوله به سمت آن شلیک نشده بود، بر اثر محاسبات غلط و اصرار بر اقدامات تنشزا، چندین سال است که نقاط دور و نزدیک و پایتخت آن زیر بمباران موشکهای بالستیک و یگانهای پهپادی انصارالله قرار گرفته است!
ج) سطح داخلی
این کشور برنامههای مختلفی برای توسعه و گذار از اقتصاد نفتی به غیرنفتی و تبدیل شدن به قطب اقتصادی در منطقه را در دست اقدام دارد که پیشبرد و تحقق آنها نیازمند سرمایهگذاری خارجی است.
چشمانداز اقتصادی 2030، پروژه کلان اقتصادی نئوم یا همان ابرشهر 500 میلیارد دلاری و سایر برنامههای اقتصادی در شرایطی که این کشور در تیررس موشکهای انصارالله است و روابط خارجیاش ناسالم است، نمیتواند حتی در سطوح بسیار پایین هم تحقق پیدا کند.
احیای روابط ایران و عربستان دارای اهمیت راهبردی است که موارد مهمی از آن اشاره میشود.
موفقیت گفتگوهای صلح تهران – ریاض با اینکه زمانبر است و مسیر دشواری در پیش رو دارد، بیش از هر چیز به اراده و آمادگی عربستان سعودی در اتخاذ رویکردهای اصولی و رفتارهای مستقل و واقعبینانه بستگی دارد.
0 Comments