جدیدترین مطالب

لزوم توجه ویژه به کشورهای حوزه تمدنی ایران و فارسی زبان

لزوم توجه ویژه به کشورهای حوزه تمدنی ایران و فارسی زبان

اشکان پیرزاده در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: یکی از اصولی که در سیاست خارجی دولت سیزدهم پیگیری می شود تعامل موثر با کشورهای همسایه خصوصا تعامل با کشورهای حوزه تمدنی ایران و کشورهای فارسی زبان بوده است که در دولت های قبل به دلیل عدم اهتمام به این راهبردها، خالق تهدیداتی برای کشور شد.

یک گام تا تشکیل کشور فلسطین ؟!

یک گام تا تشکیل کشور فلسطین ؟!

همانطور که از قبل هم قابل پیش‌بینی بود و مقامات آمریکایی هم اعلام کرده بودند، ایالات متحده قطعنامه عضویت دائم فلسطین در سازمان ملل را وتو کرد؛ اقدامی مسجل، اما پرحاشیه برای جو بایدن که خود را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می‌بیند. در گزارش‌های پیشین «ایران» به این نکته اشاره شده بود که تداوم حمایت‌های سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و تجاری آمریکایی ها از اشغالگران آثار مخربی را برای رئیس جمهور آمریکا به دنبال داشته است تا جایی که آمارها از احتمال شکست او خبر می‌دهند. با این وجود دولت بایدن تصمیم گرفت کماکان به سیاست خود مانند هفت ماه گذشته برای حمایت از رژیم صهیونیستی ادامه دهد.

چشم‌انداز روابط اقلیم کردستان با بغداد

شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل عراق گفت: با نزدیک شدن ترکیه به دولت مرکزی عراق، اقلیم کردستان در آینده از بسیاری از ادعاهایی که درباره خودمختاری این منطقه داشته است، فاصله خواهد گرفت و بیشتر به دولت مرکزی وابسته می‌شود.

Loading

أحدث المقالات

تهدید چاد به اخراج نیروهای آمریکایی

همزمان با اینکه دولت چاد نامه‌ای تهدیدآمیز را به وزارت دفاع ایالات متحده مبنی بر خاتمه توافق امنیتی ارسال کرده است، آمریکا در خطر از دست دادن حضور نظامی خود در یک کشور آفریقایی دیگر قرار دارد و این درحالیست که روسیه سعی می‌کند حضور خود را در آفریقا گسترش دهد.

روایت «سی ان ان» از سردرگمی واشنگتن در معادلات جدید میان ایران و اسرائیل

تهران-ایرنا- تارنمای شبکه خبری «سی ان ان» در تحلیلی با اشاره به پاسخ تنبیهی ایران به حمله اسرائیل به کنسولگری این کشور در دمشق تاکید کرد: آمریکا کاملا متوجه شد که از این پس، پیش‌بینی این‌که ایران چگونه به تحریکات محسوس طرف مقابل پاسخ می‌دهد، دشوارتر از همیشه شده است.

Loading

راهبرد اتکای آمریکا بر قدرت هوایی و شکست در برابر طالبان

شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: بگرام شهری باستانی در ولایت پروان در شمال کابل است که از دهه ۱۹۵۰ با کمک اتحاد جماهیر شوروی پایگاهی با همین نام در پیرامون آن ساخته شد. با تهاجم ارتش سرخ به افغانستان در ۱۹۷۹، این پایگاه به پیشرفته‌ترین سامانه‌های تهاجمی و ترابری هوایی آن زمان مجهز شد، تا تکیه‌گاه هوایی تهاجم گسترده زمینی شود و به حمایت از رژیم کمونیستی مستقر در کابل بپردازد. ابراهیم رومینا - هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس

با خروج شوروی از افغانستان که درک درستی از جغرافیای انسانی آن نداشت، پایگاه بگرام بین نیروهای جهادی حکمتیار، دوستم و مسعود دست بدست شد تا هر آنچه باقی بود، تخریب شود.

انفجار برج‌های دو قلو توسط القاعده، زمینه حضور و تهاجم نظامی ایالات متحده آمریکا به افغانستان را فراهم ساخت. بگرام مجدداً توسط پیشرفته‌ترین قدرت هوایی جهان تجهیز شد تا فضای حملات بی‌امان نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا را علیه طالبان و القاعده در فضای باز و بی‌دفاع افغانستان فراهم نماید.

در فقدان سامانه پدافندی، هرجا و به هر طریق که اراده کردند، آفند هوایی آمریکا بدون پاسخ ماند.

حتی آزمایش  GBU-43/B (مادر همه بمب‌ها) در ۲۰۱۷ در ننگرهار  با بی‌اعتنایی به اعتراض افغان‌ها پرتاب شد.

در ژوئیه ۲۰۲۱ تاریخ ۲۰ ساله حضور نظامی ابرقدرت جهانی آمریکا در جغرافیای توسعه‌نیافته افغانستان به پایان رسید و همچون رقیب سلف خود خاک افغانستان را بدون هیچ دستاوردی ترک کرد. در حالی که میراث این تهاجم، چالش‌های بی‌شمار و پایدار برای ملت افغانستان خواهد بود.

فارغ از دلایل هجوم و خروج آمریکا، می‌توان یکی از متغیرهای ناتوانی این قدرت در افغانستان را تکیه بر راهبرد هوایی در بلندمدت برشمرد که با جغرافیای طبیعی و انسانی متنوع افغانستان همخوانی ندارد.

از دسامبر ۲۰۰۱ که پایگاه هوایی بگرام محل استقرار نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده شد، سه رئیس جمهور این کشور (بوش، اوباما و ترامپ) در آن حضور یافتند که نشان دهنده موقعیت استراتژیک این پایگاه و اتکا به قدرت هوایی و اولویت تهاجم‌های هوایی در افغانستان بود.

حملات بی‌شمار هوایی به طالبان و القاعده به بگرام هم منحصر نشد و پیشرفته‌ترین جنگنده‌های جهان (F.35) از اقیانوس هند و دریای عرب پروازهای خود را علیه مواضع طالبان به‌کار بست تا هیچ نقطه‌ای از افغانستان از تیررس جنگنده‌های پیشرفته آمریکا در امان نماند.

در هیچ نظریه راهبردی، قدرت هوایی به تنهایی تمام‌کننده اراده اعمال شده نیست؛ بلکه پشتیبان و تامین‌کننده نیازهای نیروی نظامی در زمین است. از این رو تهاجم به موقعیت‌های قاره‌ای، به واسطه عملکرد نیروهای هوایی در کوتاه‌مدت و استقرار نیروی زمینی در شکل گسترده آن امکان‌پذیر است.

با توجه به اصل فوق، تکیه بر قدرت هوایی که ماهیت تهاجمی، سریع، محدود و کم وسعت دارد، در جغرافیای متنوع انسانی و طبیعی افغانستان در بلندمدت کم‌تاثیر و چه بسا بی‌تاثیر شد. از ۲۰۱۰ به بعد که طالبان به این مساله پی برد شروع به گسترش و پراکنش نیروهای محدود خود در مقابل استراتژی اتخاذ شده توسط آمریکا کرد.

نوع، کیفیت، کمیت و زمان، مولفه‌های تاثیرگذار بر موفقیت یک استراتژی توسط یک راهبردشناس است. موفقیت طالبان را باید در اختیار گرفتن زمین و شکست ایالات متحده را باید در اتخاذ استراتژی حمله هوایی بدون تصرف زمین دانست.

در واقع، آمریکا از ۲۰۱۰ به بعد تنها بر بخش هوایی افغانستان مسلط بود و بخش گسترده‌ای از زمین در اختیار طالبان بود و همین مساله نتایج این تهاجم پرهزینه را مشخص ساخت تا شکستی پرهزینه را متوجه ایالات متحده بسازد که چه بسا مقدمه تحولات زنجیره وار دیگری گردد.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *