جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
ببینید | این پایگاه نظامی اسرائیل مبدا حمله به ساختمان کنسولگری ایران بود
پایگاه نظامی امنیتی جاسوسی نواتیم اسرائیل یکی از چند هدف مشروع نیروهای انقلاب اسلامی در عملیات «وعده صادق» بود که با خسارات جدی مواجه شد. این پایگاه آشیانه مهمترین پرندههای تحت مالکیت اسرائیل از جمله F35،هرکولس C130 و هواپیماهای تجاری و دولتی از جمله بویینگ 707 است. نواتیم در جنوب اسرائیل با فاصله 1100 کیلومتری از خاک ایران قرار دارد. پایگاهی است که مبدا حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق بود. منبع: دانشجو
راهبرد اتکای آمریکا بر قدرت هوایی و شکست در برابر طالبان
با خروج شوروی از افغانستان که درک درستی از جغرافیای انسانی آن نداشت، پایگاه بگرام بین نیروهای جهادی حکمتیار، دوستم و مسعود دست بدست شد تا هر آنچه باقی بود، تخریب شود.
انفجار برجهای دو قلو توسط القاعده، زمینه حضور و تهاجم نظامی ایالات متحده آمریکا به افغانستان را فراهم ساخت. بگرام مجدداً توسط پیشرفتهترین قدرت هوایی جهان تجهیز شد تا فضای حملات بیامان نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا را علیه طالبان و القاعده در فضای باز و بیدفاع افغانستان فراهم نماید.
در فقدان سامانه پدافندی، هرجا و به هر طریق که اراده کردند، آفند هوایی آمریکا بدون پاسخ ماند.
حتی آزمایش GBU-43/B (مادر همه بمبها) در ۲۰۱۷ در ننگرهار با بیاعتنایی به اعتراض افغانها پرتاب شد.
در ژوئیه ۲۰۲۱ تاریخ ۲۰ ساله حضور نظامی ابرقدرت جهانی آمریکا در جغرافیای توسعهنیافته افغانستان به پایان رسید و همچون رقیب سلف خود خاک افغانستان را بدون هیچ دستاوردی ترک کرد. در حالی که میراث این تهاجم، چالشهای بیشمار و پایدار برای ملت افغانستان خواهد بود.
فارغ از دلایل هجوم و خروج آمریکا، میتوان یکی از متغیرهای ناتوانی این قدرت در افغانستان را تکیه بر راهبرد هوایی در بلندمدت برشمرد که با جغرافیای طبیعی و انسانی متنوع افغانستان همخوانی ندارد.
از دسامبر ۲۰۰۱ که پایگاه هوایی بگرام محل استقرار نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده شد، سه رئیس جمهور این کشور (بوش، اوباما و ترامپ) در آن حضور یافتند که نشان دهنده موقعیت استراتژیک این پایگاه و اتکا به قدرت هوایی و اولویت تهاجمهای هوایی در افغانستان بود.
حملات بیشمار هوایی به طالبان و القاعده به بگرام هم منحصر نشد و پیشرفتهترین جنگندههای جهان (F.35) از اقیانوس هند و دریای عرب پروازهای خود را علیه مواضع طالبان بهکار بست تا هیچ نقطهای از افغانستان از تیررس جنگندههای پیشرفته آمریکا در امان نماند.
در هیچ نظریه راهبردی، قدرت هوایی به تنهایی تمامکننده اراده اعمال شده نیست؛ بلکه پشتیبان و تامینکننده نیازهای نیروی نظامی در زمین است. از این رو تهاجم به موقعیتهای قارهای، به واسطه عملکرد نیروهای هوایی در کوتاهمدت و استقرار نیروی زمینی در شکل گسترده آن امکانپذیر است.
با توجه به اصل فوق، تکیه بر قدرت هوایی که ماهیت تهاجمی، سریع، محدود و کم وسعت دارد، در جغرافیای متنوع انسانی و طبیعی افغانستان در بلندمدت کمتاثیر و چه بسا بیتاثیر شد. از ۲۰۱۰ به بعد که طالبان به این مساله پی برد شروع به گسترش و پراکنش نیروهای محدود خود در مقابل استراتژی اتخاذ شده توسط آمریکا کرد.
نوع، کیفیت، کمیت و زمان، مولفههای تاثیرگذار بر موفقیت یک استراتژی توسط یک راهبردشناس است. موفقیت طالبان را باید در اختیار گرفتن زمین و شکست ایالات متحده را باید در اتخاذ استراتژی حمله هوایی بدون تصرف زمین دانست.
در واقع، آمریکا از ۲۰۱۰ به بعد تنها بر بخش هوایی افغانستان مسلط بود و بخش گستردهای از زمین در اختیار طالبان بود و همین مساله نتایج این تهاجم پرهزینه را مشخص ساخت تا شکستی پرهزینه را متوجه ایالات متحده بسازد که چه بسا مقدمه تحولات زنجیره وار دیگری گردد.
0 Comments