شورای راهبردی آنلاین- رصد: امروز، روسیه و چین منافع خود را در تأمین امنیت منطقهای توسط خودشان و البته با مشارکت سایر قدرتهای منطقهای میدانند. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان شرایط مطلوبی را در این راستا فراهم کرده است، هرچند خطرات خاصی نیز دارد.
آندری کازانتسف در تحلیلی که در وبسایت اندیشکده شورای روسیه منتشر شد، نوشت: روسیه و چین در افغانستان و همچنین کشورهای مجاور افغانستان در آسیای میانه و جنوب آسیا منافع متعددی دارند که در زیر به آنها میپردازیم.
- بیطرفی افغانستان، عاری از حضور نیروهای خارجی
مسکو و پکن، حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان را با توجه به اینکه تنش آمریکا با چین و روسیه رو به افزایش گذاشته است، تهدیدی امنیتی برای خود میدانند. خطر حضور این نیروها در خاک افغانستان قبلاً به این خاطر تعدیل میشد که وجود آنها تهدید تروریستی علیه روسیه و چین از خاک افغانستان را خنثی میکرد.
روسیه برای تثبیت اوضاع در افغانستان و آسیای میانه به ارتش آمریکا دلگرم بود و این امید را داشت که مشارکت مسکو در ائتلاف بینالمللی ضدتروریسم بتواند قفقاز شمالی را از تهدید تروریسم برهاند. چین نیز موضع مشابهی اتخاذ کرده بود و مشوقش لزوم اطمینان از امنیت در سین کیانگ، کشورهای همسایه در آسیای میانه، کل منطقه تحت پوشش سازمان همکاری شانگهای و همچنین مبارزه با تروریسم در سراسر جهان بود.
امروز، روسیه و چین منافع خود را در تأمین امنیت منطقهای توسط خودشان و البته با مشارکت سایر قدرتهای منطقهای میدانند. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان شرایط مطلوبی را در این راستا فراهم کرده است، هرچند خطرات خاصی نیز دارد.
- تأمین امنیت در آسیای میانه
سه کشور آسیای میانه یعنی قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان، اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی هستند. روسیه بهعنوان متحدِ این کشورها در سازمان پیمان امنیت جمعی، امنیت آنها را تضمین و پایگاههای نظامی (پایگاه شماره 201 در تاجیکستان و پایگاه هوایی کانت در قرقیزستان) و دیگر تأسیسات نظامی را در قلمرو آنها حفظ میکند. سازمان پیمان امنیت جمعی معتقد است که هرگونه حمله احتمالی توسط گروههای تروریستی بینالمللی از افغانستان یک تهدید جدی محسوب میشود. به همین دلیل است که فعالیتهای کلیدی این سازمان در آسیای میانه بر انجام رزمایشهایی برای جلوگیری از حمله نظامی در طول مرز با افغانستان و مقابله با تهدیدهای مرتبط، مانند مهاجرت غیرقانونی، افراطگرایی مذهبی و قاچاق مواد مخدر متمرکز است.
چین در این منافع سهیم است. اگرچه پکن هیچگونه تعهد حقوقی برای حفظ امنیت در آسیای میانه ندارد، اما همکاری نظامی میان چین، پاکستان، تاجیکستان و افغانستان بهطور فزایندهای در حال افزایش است. بااینوجود، همه کشورهای آسیای میانه، عضو سازمان پیمان امنیت جمعی و مایل به افزایش همکاری درزمینه مبارزه با تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی مذهبی هستند.
- مبارزه با تروریسم فرامرزی
روسیه مشتاق مبارزه با تروریسم فرامرزی در محور افغانستان-آسیای میانه-روسیه و همچنین در حدفاصل افغانستان-خاورمیانه-روسیه است. تهدید ورود شبهنظامیان از خاورمیانه و افغانستان از طریق آسیای میانه به روسیه همچنان وجود دارد. همین امر در مورد سینکیانگ در چین نیز صدق میکند.
- حصول اطمینان از رشد پایدار اقتصادی آسیای میانه برای مقابله با تهدیدهای امنیتی غیرسنتی:
دو کشور آسیای میانه یعنی قزاقستان و قرقیزستان، اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) هستند. با توجه به اینکه چنین وضعیتی نیازمند اجرای سیاست مرزهای باز است، هرگونه ناآرامی ناشی از بدتر شدن وضعیت در افغانستان ممکن است هجوم پناهندگان را در پی داشته باشد و مشکلات جدی برای روسیه بیافریند.
توسعه پایدار در آسیای میانه به نفع چین است، زیرا آسیای میانه ازنظر اقتصادی، فرهنگی و تاریخی با منطقه خودمختار اویغور نشین سین کیانگ مرتبط است. این امر بهویژه در بافت ابتکار کمربند و جاده، برنامههای مرتبط با اتحادیه اقتصادی اوراسیا و برنامههای توسعه ملی (بهعنوانمثال، در قزاقستان) مشهود است.
- کنترل جریانهای مهاجرت
کشورهای آسیای میانه، بهویژه تاجیکستان و ازبکستان، چه در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و چه در خارج از آن، منبع جریانات قابلتوجه مهاجرت به روسیه هستند. افغانستان بیثبات – با فعالیت گروههای مختلف تروریستی در بخش شمالی آن و همچنین جذب و رادیکالی کردن کارگران مهاجر آسیای میانه در روسیه – ممکن است دروازه تهدیدهای امنیتی جدید برای روسیه باشد. درعینحال، پیامد همهگیری کووید-19 برای اقتصادهای آسیای میانه که شرایطشان با کاهش موقت قیمت نفت و گاز طبیعی در بازارهای جهانی و کاهش انتقال پول از کارگران مهاجر در روسیه بدتر شده است، آسیبپذیری منطقه را در برابر بحران افزایش داده است.
طنین تحولات در افغانستانی که هر روز بیثباتتر میشود، میتواند محرک رویدادهای منفی باشد که «دومینو» وار رخ میدهند و در حالی که آثارشان به روسیه میرسد، بهطور بالقوه بحران فعلی را در مرزهای روسیه-بلاروس و اتحادیه اروپا وخیمتر میسازند. همه اینها بهویژه در خصوص موضوع مهاجرت صدق میکند.
هرچند روابط بین مردمی که در سین کیانگ و آسیای میانه زندگی میکنند، بسیار نزدیک است، اما جریان مهاجرت بین چین و آسیای میانه چندان مهم نیست. بسیاری از اویغورها در آسیای میانه زندگی میکنند و بسیاری از ساکنان آسیای میانه، بهویژه قزاقها و قرقیزها، در سین کیانگ سکونت دارند؛ بنابراین، تحرکات منفی در افغانستان میتواند بر این روابط تأثیر بسزایی داشته باشد.
با توجه به آنچه ذکر آن رفت، رویکرد هماهنگ روسیه و چین برای مقابله با تهدیدهای مشترک ضروری است و میتواند شامل نکات زیر باشد:
- هماهنگی سیاستها در قبال طالبان ضمن حصول اطمینان از همراهی کشورهای هممرز افغانستان.
- میانجیگری مشترک میان گروههای متخاصم (بهعنوانمثال پشتونها و تاجیکها) در داخل افغانستان و مناطق همجوار، باهدف حفظ صلح در این کشور.
- قدرتهای منطقهای دارای منافع در افغانستان، اعضای سازمان شانگهای و دیگر سازمانهای منطقهای، باید فعالیتهای خود را در این کشور هماهنگ کنند.
- با توجه به ظهور انواع تهدیدهای امنیتی غیر سنتی در افغانستان، باید همکاری و تعامل نظامی بین سرویسهای ویژه روسیه و چین در قالبهای مختلف دوجانبه و چندجانبه تقویت شود.
- کمکهای بشردوستانه مشترک در سطح دوجانبه و سازمانهای بینالمللی به افغانستان ارائه شود.
- تقویت گفتوگوی دیپلماتیک و کارشناسی با کشورهایی که همسایه مستقیم افغانستان نیستند، اما ممکن است از ناآرامی در افغانستان رنج ببرند.
- افزایش همکاریهای تخصصی روسیه و چین در آسیای میانه با استفاده از قالبهای موجود و همچنین ایجاد قالبهای جدید و تخصصیتر.
- هماهنگی کمکهای اقتصادی و امنیتی به افغانستان و کشورهای همسایه آسیای میانه.
0 Comments