شورای راهبردی آنلاین – رصد: اروپا هرگز شمارش آرا در انتخابات آمریکا را با این حساسیت و اضطراب دنبال نکرده بود. چرا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تا این حد برای اروپا حائز اهمیت شده است؟
ناتالی توچی در یادداشتی که وبسایت موسسه امور بینالملل ایتالیا آن را منتشر کرد؛ نوشت: این انتخابات ازنظر شهروندان آمریکا تنها به ماهیت دموکراسی در این کشور مربوط است. ازنظر دموکراسیهای لیبرال و دیکتاتوریهای سراسر جهان نیز چنین امری صدق میکند. آمریکا رهبر جهان دموکراتیک محسوب میشود و شکاف در سیستم دموکراتیک آمریکا ضربهای مهلک بر دیگر لیبرال دموکراسیها وارد کرده، دیکتاتوریها را گستاختر ساخته و مهر تائیدی بر دیدگاههای غیرلیبرال رهبران دیکتاتور در مورد بیثباتی، ناکارآمدی و ورشکستگی اخلاقی دموکراسیهای لیبرال خواهد بود.
ضربه سخت ترامپ به دموکراسی در آمریکا
چنین خطری وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. اقدام رئیسجمهور فعلی در اعلام زودهنگام پیروزی، تقلب و درخواست توقف شمارش آرا و نبرد همهجانبه حقوقی وی برای تغییر نتیجه انتخابات، آسیب زیادی به دموکراسی آمریکا وارد کرده است. توئیتها و نشست مطبوعاتی دونالد ترامپ در طول شمارش آرای انتخابات، باعث حیرت میشود که آیا اینجا آمریکاست یا بلاروس؟ تناقض بین دروغگویی آشکار ترامپ و سخنرانی متین سناتور جان مک کین در پذیرش نتیجه انتخابات 2008 نشان میدهد که آمریکا تا کجا سقوط کرده است.
بااینحال، عمق این آسیب به چگونگی تحولات در روزها و هفتههای آتی بستگی دارد. اگر خشونتهای خیابانی از کنترل خارج شود و دادگاهها (حتی دادگاه عالی) توسط سیاستمداران مسموم شوند و اصل تفکیک قوا تضعیف شود، آسیبها غیرقابلجبران خواهد بود. البته علائم خلاف این را نشان میدهد بهطوریکه ظاهراً قضات ایالتهای نوادا، میشیگان، جورجیا و پنسیلوانیا چندان تحت تأثیر ترامپ قرار نگرفتهاند.
پیروزی جو بایدن شکستی برای ملیگرایان پوپولیست اروپا محسوب میشود که ترامپ را الگو و رهبر خود قلمداد میکردند. ایستادگی سیستم دموکراسی آمریکا، علیرغم تلاش ترامپ برای تخریب آن، نویدبخش است. چگونگی پایان این رویدادها در آمریکا برای دموکراسیهای لیبرال در اروپا و مناطق دیگر پیامدهای عظیمی خواهد داشت.
همکاری با آمریکای بایدن
با پیشروی موج فراگیر آبی (دموکراتها) در نقشه انتخابات، بیشتر اروپاییها نفس راحتی کشیدند. طی این دهه، اتحاد فرا آتلانتیک یاس، عدم تفاهم و اختلافات فراوانی داشته است. آمریکا همواره ضامن امنیت اروپا، اولین و مهمترین حامی اتحاد اروپائیان و شریک اتحادیه اروپا و اعضای آن در امور جهانی بوده است؛ اما در چهار سال گذشته، برای اولین بار در تاریخ پساجنگ جهانی دوم، رئیسجمهور آمریکا دفاع جمعی ناتو را زیر سؤال برده، با اتحادیه اروپا بهعنوان یک رقیب تجاری رفتار کرده، اروپا را به خاطر پایبندی به قوانین بینالمللی به تحریمهای ثانویه تهدید کرده و پیمانها و نهادهای چندجانبه (موردپذیرش اروپاییها) را آگاهانه تضعیف ساخته است.
در دولت بایدن، بیشتر این کابوس رفع خواهد شد. دولت وی به دنبال شراکت اصیل در دو سوی آتلانتیک خواهد بود، در بالکان با اتحادیه اروپا همکاری خواهد کرد و هدفی متضاد نخواهد داشت. دولت وی در مورد اوکراین، بلاروس، قفقاز، روسیه و ترکیه با اروپا هماهنگ خواهد شد و از کمک اروپا برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای با ایران استقبال خواهد کرد.
روزهای خوش برنمیگردند
این تصور اشتباه است که روزهای خوش گذشته اروپا سپریشده و ترامپ فقط به آن شتاب بخشیده است. چراکه نتایج انتخابات آمریکا خلاف این را نشان میدهد. بااینحال، واقعیت این است که ترامپ دیدگاههایی را نهادینه کرده است که همچنان برای اروپا پیامدهایی خواهد داشت. نخست آنکه، سیاست حفاظتی (حفاظت و حمایت از تولید داخلی) در آمریکا پابرجا خواهد بود و بعید است که دولت بایدن شراکت تجاری و سرمایهگذاری فراآتلانتیک را بهروزهای اوباما بازگرداند. دوم آنکه، رویارویی چین-آمریکا تداوم خواهد یافت و حتی در دوره بایدن تشدید خواهد شد. مقابله با چین دیدگاهی مشترک در کنگره آمریکا بوده و بر افکار عمومی حکمفرماست؛ اما سیاست دولت بایدن در قبال چین احتمالاً با اروپا هماهنگ خواهد بود. سوم آنکه، دولت بایدن به دنبال ایجاد تعامل مجدد با جهان و مقابله با مشکلات داخلی، ازجمله همهگیری کووید-19، خواهد بود اما احیای پیمانهای بینالمللی و تصویب آنها، با توجه به اکثریت جمهوریخواهان در سنا، قدرت دولت وی را به تحلیل خواهد برد؛ مثلاً، بازگشت به برجام در عمل بسیار دشوار است.
تقویت پیوند فرا آتلانتیک و موضوع استقلال اروپا
این خطر وجود دارد که کشورهای اروپایی در دوره ریاست جمهوری بایدن مشغول مشکلات اجتماعی – اقتصادی داخلی شده و از هدف استقلال راهبردی خود غافل شوند. همانطور که سرنوشت صندوقهای اختصاصیافته به امنیت و دفاع اروپا در بودجه آتی اتحادیه اروپا نشان میدهد یا در انفعال اروپا در حلوفصل مناقشات، از لیبی گرفته تا قرهباغ – ناگورنو مشهود است، شتاب استقلال راهبردی اروپا متوقفشده است.
با ریاست جمهوری بایدن، برخی کشورهای اروپایی وسوسه میشوند تا بلندپروازیهای جهانی خود را کنار بگذارند. برخی دیگر هم پیگیری استقلال راهبردی اروپا را با تقویت پیوند فرا آتلانتیک ناسازگار تلقی کرده و اولویت تحکیم این پیوند را بر استقلال راهبردی ترجیح میدهند. بااینحال، اگر استقلال راهبردی اروپا و تقویت پیوند فرا آتلانتیک دوروی یک سکه قلمداد شود، فرصتی برای موفقیت وجود خواهد داشت. این دو در قرن 21 جزو لاینفک همدیگر هستند.
0 Comments