جدیدترین مطالب
فصل جدیدی در انتظار روابط تهران – ریاض
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: سفر خالد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان به ایران، تقدیم پیام پادشاه عربستان به رهبر معظم انقلاب و دیدار با مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران افزون بر اینکه نقش مؤثری در تقویت و تحکیم روابط دوجانبه دارد، میتواند در فراهم نمودن بسترها و شرایط لازم برای پیشبرد همکاریهای جمعی در منطقه موثر باشد.
نظم جدید منطقهای و الزام آسیب شناسی راهبرد ایران
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت مهمان: بعد از تحولات سوریه و چالشهایی که محورمقاومت تا به امروز با آنها مواجهه شده است، سیاستگذاران و تحلیلگران بر این شدهاند که بازنمایی جدید از نظم منطقهای خاورمیانهای ارائه، و ابعاد جدیدی را در تصمیمگیری خود مدنظر قرار دهند. تغییر و ترکیب جدید همکاریها و اتحادها، نشانگر درک تغییرات در نظم منطقهای است؛ و در نتیجه تحول در راهبردها را شاهد هستیم که این امر نیز الزام تغییر در نوع اقدام و رویکردشان را ایجاب میکند.

أحدث المقالات
فصل جدیدی در انتظار روابط تهران – ریاض
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: سفر خالد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان به ایران، تقدیم پیام پادشاه عربستان به رهبر معظم انقلاب و دیدار با مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران افزون بر اینکه نقش مؤثری در تقویت و تحکیم روابط دوجانبه دارد، میتواند در فراهم نمودن بسترها و شرایط لازم برای پیشبرد همکاریهای جمعی در منطقه موثر باشد.
نظم جدید منطقهای و الزام آسیب شناسی راهبرد ایران
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت مهمان: بعد از تحولات سوریه و چالشهایی که محورمقاومت تا به امروز با آنها مواجهه شده است، سیاستگذاران و تحلیلگران بر این شدهاند که بازنمایی جدید از نظم منطقهای خاورمیانهای ارائه، و ابعاد جدیدی را در تصمیمگیری خود مدنظر قرار دهند. تغییر و ترکیب جدید همکاریها و اتحادها، نشانگر درک تغییرات در نظم منطقهای است؛ و در نتیجه تحول در راهبردها را شاهد هستیم که این امر نیز الزام تغییر در نوع اقدام و رویکردشان را ایجاب میکند.

نقدی بر کتاب «سایه پکن: چالش چین در جنوب شرقی آسیا»

هانتر مارستون در نقدی که درباره کتاب «زیر سایه پکن» در سایت شورای روابط خارجی آمریکا منتشر کرد، نوشت: کتاب جدید مورای هیبرت (Murray Hiebert)، کارشناس مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی آمریکا با عنوان «سایه پکن: چالش چین در جنوب شرقی آسیا» این شکاف را پر کرده و با جزئیات نشان میدهد که چگونه کشورهای جنوب شرق آسیا به خیزش چین واکنش نشان میدهند.
هیبرت با توجه به چند دهه سابقه کار در این منطقه به عنوان خبرنگار و تحلیلگر سیاسی به خوبی با این چالش آشنا بوده و نتیجه کار او ارزیابی ارزشمندی در خصوص موضوعات مرتبط با جنوب شرق آسیا، چین و رقابتهای این منطقه به دست میدهد.
این کتاب منطقهای را به تصویر کشیده است که در آن شاهد دیدگاههای متنوعی در قبال چین هستیم، به خاطر همین تنوع دیدگاهها، امکان واکنش یکشکل و متحد در برابر نفوذ فزاینده چین در سراسر جنوب شرق آسیا وجود ندارد.
همانطور که نویسنده نشان میدهد کشورهای جنوب شرق آسیا در قبال چین دو طیف هستند. از یک سو آنها عمیقاً به خاطر رشد اقتصادی خود، به چین و خیزش این کشور وابستهاند و به تداوم تجارت با پکن تمایل دارند. از سوی دیگر آنها به شکل فزایندهای از رشد قدرت اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی چین نگران هستند؛ به ویژه که این کشور دیپلماسی قاطعانهتری را در پیش گرفته و تمایلش به استفاده از قدرت به صورت یکجانبه برای پیشبرد مسیر خود در دریای جنوبی چین تشدید شده است.
هیبرت به تعدادی از ابهامات درباره رابطه چین و غرب آسیا نیز پرداخته است. یکی از آنها این است که گرچه گزارش رسانهها این گونه تصویر میکنند که سرزمینهای اصلی جنوب شرق آسیا به چین نگاه مساعدی دارند یا حتی دولتهای اقماری پکن محسوب میشوند، اما باید نگاه متفاوتی به این وضعیت داشت. هیبرت برمبنای پژوهشهای مورد به مورد و تفصیلی درباره هر یک از این کشورها میگوید نمیتوان به سادگی گفت که آنها تابع چین هستند. چین سدهای بسیاری را روی مناطق بالا دست رودخانه مکونگ احداث کرده که در نتیجه تغییرات اقلیمی موجب خشکسالی در کشورهای پاییندست این رودخانه شده است.
در همین حال شرکتهای چینی در قالب شرکتهای مشترک با شرکتهای جنوب شرق آسیایی در لائوس، میانمار و کامبوج در حال احداث پروژههای برقآبی عظیم در پایین دسته مکونگ هستند که منجر به افزایش جریان آبهای شور و نامرغوب سازی محیط زیست خواهد شد.
این سدها به شدت جریان آب مکونگ را کاهش داده و اغلب موجب آن شده است که در برخی فصول آب آبیاری محصولات آببر همچون برنج و دیگر غلات قطع شود و حتی امکان پرورش ماهی که قوت غالب مردم جنوب شرق آسیا است، قطع شود. گرچه دولتهایی همچون کامبوج و لائوس و میانمار به شدت به کمکهای چین وابسته هستند، اما با چنین اقداماتی، مردم بسیاری از این سرزمینها خشمگین شدهاند.
هیبرت همچنین به ملیگرایی در میانمار مدرن پرداخته و این فرضیه را رد کرده است که میانمار را باید به نوعی دولت اقماری چین دانست. مقاومت شگرفی در میانمار در قبال پیشنهاد چین برای ساخت سد میتستون در ایالت کاخین وجود دارد که دولت تین سین، رئیس جمهور سابق این کشور در سال ۲۰۱۱ به خاطر فشارهای مردم آن را به حالت تعلیق در آورد. در همین حال چین به صورت مخفیانه گاهی به شکل ارائه تسلیحات و مهمات، از شورشهای قومیتی در حوزه شمالی میانمار حمایت کرده، موضوعی که ارتش میانمار از آن بی خبر نیست، اما به دلیل اتکای میانمار به چین، آن را یک «اضطرار ملی» میانگارد.
نویسنده کتاب علاوه بر این نشان میدهد که راهبردهای حفاظتی دولتهای جنوب شرق آسیا با هدف خرید زمان و حفظ گزینههایشان است و این امر مبنایی را برای رسیدن به این باور تقویت میکند که منطقه بهطور کامل تحت سلطه پکن قرار نگرفته است. ابهام در وفاداری کشورهای جنوب شرق آسیا بدان معناست که دولتهای عضو آسهآن هنوز به این جمعبندی نرسیدهاند که با پکن همراستا شوند. هیبرت استدلال میکند که بسیاری از این دولتها از اتخاذ تصمیمهای شدید پرهیز خواهند کرد.
مالزی هم احتمالاً به حفاظت از خود در برابر پکن ادامه خواهد داد. این کشور بهطور کلی نتوانسته است به اقدامات تحریکآمیز چین در دریای جنوبی چین واکنش نشان دهد یا اگر این کار را کرده، در سکوت انجام داده است؛ زیرا باور دارد که «روابط ویژه»اش با چین از این کشور در برابر تاکتیکهای قلدرمآبانه که چین در برابر ویتنام و فیلیپین مورد استفاده قرار میدهد، از این کشور حفاظت میکند.
در همین حال نویسنده کتاب با یادآوری آزمایشهای موشکی کوالالامپور در ژوئیه ۲۰۱۹ پس از آن که چین ناوگان پاسگان ساحلی خود را در نزدیکی فلات قاره مالزی مستقر کرد، مینویسد در آن سال کوالالامپور ادعای خود برای گسترش فلات قاره را در آن منطقه به کمیسیون تعیین حدود فلات قاره سازمان ملل ارائه داد. در واقع محاسبه هیبرت این احتمال را قوت میبخشد که مالزی برخلاف آنچه از نگاه بیرونی تصور میشود در برابر پکن ایستادگی میکند.
جوکو ویدودو، رئیس جمهور اندونزی ۴ بار در دوره اول پنج ساله ریاست جمهوریاش به چین سفر کرد و سرمایهگذاری عمدهای در چین انجام داد. وابستگی اقتصادی اندونزی به چین، تمایل رئیسجمهور این کشور را برای ایستادگی در برابر چین محدود کرده است.
این کتاب همچنین به بررسی وضعیت تایلند و فیلیپین به عنوان کشورهایی که به صورت مکتوب همپیمان واشنگتن هستند پرداخته و موضع این کشورها را در قبال پکن دچار نوسان توصیف کرده است. هیبرت استدلال میکند که تایلند همچنان قصد دارد در برابر چین از خود حفاظت کند. او درباره فیلیپین هم خاطرنشان میکند که به شدت قطعی است که محور دوترته به شدت به سمت چین تمایل دارد. هیبرت پیشبینی میکند که مانیل پس از خاتمه دوران ریاست جمهوری دوترته در سال ۲۰۲۲ به سیاست خارجی ضد چینی خود باز خواهد گشت و دولت بعدی مانیل در پی توازن مجدد روابطش با قدرتهای منطقهای خواهد بود.
نویسنده این کتاب در پایان به این مسئله پرداخته است که این پیچیدگی منطقهای چه معنایی برای واشنگتن دارد. او میگوید دولت ترامپ تعامل با این منطقه را کاهش داده و به این تلقی در جنوب شرق آسیا دامن زده که نفوذ واشنگتن رو به افول گذاشته است. هیبرت استدلال کرده که چرا و چگونه آمریکا میبایست توجه خود را به این منطقه بازیابی کند و تمرکز مجددی بر راهبرد خود در قبال جنوب شرق آسیا از جمله با حضور منظم در اجلاسهای منطقهای و افزایش تامین مالی برای زیرساختهای فیزیکی از جمله در کشورهای رودخانه مکونگ داشته باشد.
0 Comments