جدیدترین مطالب

حمایت سیاه پوستان آمریکا از اعتراضات ضد صهیونیستی

اعتراضات ضدصهیونیستی سراسری در دانشگاه‌های آمریکا، محدود به ملیت، نژاد یا دین خاصی نیست. تصاویر و گزارش‌های رسانه، از مشارکت و حضور فعال دانشجویان مسلمان، یهودی، مسیحی و سیاهپوست در این اعتراضات حکایت دارد.

Loading

أحدث المقالات

نتانیاهو: احکام دادگاه لاهه را نمی پذیریم

نخست وزیر رژیم صهیونیستی مدعی شد هر گونه حکمی که از سوی دادگاه کیفری بین‌المللی صادر شود، تأثیری بر اقدامات این رژیم نخواهد داشت، اما «سابقه خطرناکی ایجاد خواهد کرد».

Loading
افزایش رقابت های جهانی واشنگتن - پکن

جنوب شرق آسیا، عرصه رقابت آینده چین و آمریکا

۱۳۹۸/۰۴/۰۳ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین - رسانه ها: از منظر چین، کنترل بر دریای چین جنوبی به عنوان هسته اصلی و حیاتیِ امنیت ملی یا خارجِ نزدیک، از اهمیت به سزایی برخوردار است. در همین حال، برای ایالات متحده کنترل بر این منطقه به عنوان ابزار کلیدی برای پیشبرد و تحقق اهداف کلان این کشور برای کل منطقه آسیا- اقیانوس آرام حائز اهمیت فراوانی می باشد. از این رو آمریکایی ها برای مقابله با این روند و تقویت موقعیت خود و همپیمانانشان، درصدد ایجاد، تقویت و گسترش همکاری با بازیگران همسو در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و امنیتی برآمده اند.

* قاسم منفرد

مقدمه

به نظر می رسد که دولت چین طی سال های آتی، همانند گذشته به سیاست های خود در منطقه جنوب شرق آسیا در زمینه تلاش برای کنترل بیشتر روند تجارت بین المللی در این منطقه و رویکرد مبتنی بر تقویت جزایر مصنوعی تداوم ببخشد. از سوی دیگر با تغییر دولت در آمریکا در سال 2017، به نظر نمی رسد که حساسیت های کنونی در مناسبات چین و آمریکا کاهش پیدا کند. هم چین و هم ایالات متحده امریکا، طی سال های اخیر سطح رقابت را از ابعاد اقتصادی افزایش داده و از طریق ایجاد اتحاد و ائتلاف های سیاسی- امنیتی نوین، درصدد ایجاد موازنه در برابر یکدیگر برآمده اند. از این رو گزارش حاضر بر آن است تا چشم انداز رقابت میان چین و دولت آینده آمریکا را در چارچوب محیط سیاسی-امنیتی جنوب شرق آسیا مورد بحث قرار دهد.

تبیین موضوع

منطقه جنوب شرق آسیا با 625 میلیون نفر جمعیت، چهارمین شریک تجاری بزرگ آمریکا محسوب می شود. از این رو حفظ توازن در این منطقه همچنان طی سال های آینده به عنوان یک فرصت و یا چالش جدی برای دستگاه سیاست خارجی آمریکا مطرح خواهد بود. برای ایالات متحده آمریکا، دریای چین جنوبی، به مثابه بخشی از راهبردهای کلان این کشور در منطقه آسیا- اقیانوس آرام محسوب می شود. سیاست دولت اوباما در آسیا- اقیانوس آرام مبتنی بر متوازن سازی قدرت بازیگران منطقه ای از طریق ایجاد، تقویت و گسترش پیمان های اقتصادی، سیاسی و امنیتی با بازیگران هم پیمان خود در این منطقه است. این رویکرد، یعنی تلاش برای ایجاد یک معماری سیاسی- اقتصادی- امنیتی، در منطقه جنوب شرق آسیا نیز پیگیری شده است و به نظر می رسد که روند و شدت آن در سال های آینده حتی افزایش پیدا کند.

طی سال های گذشته، رابطه آمریکا با چین در زمینه هایی مانند سیاست خارجی و تجارت اغلب تنش آلود بوده است. سه بُعد سیاست چینی ها از دید آمریکایی ها دارای اهمیت ویژه هستند: اول تلاش برای گسترش دامنه نفوذ در منطقه دریای چین جنوبی، دوم کنترل بر کره شمالی؛ و سوم بدهی های سنگین آمریکا به این کشور.

دولت باراک اوباما طی سال های گذشته از طریق تلاش برای گسترش روابط با کشورهای این منطقه از جمله برمه، ویتنام، فیلیپین و برقراری پیمان های استراتژیک با برخی از کشورها نظیر اندونزی درصدد شکل دادن به یک نظم امنیتی جدید برآمد. نظم جدید، مبتنی بر منافع و اهداف مشترک، توسعه همکاری های مشترک در زمینه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی، کمک به توسعه کشورهای هدف و مقابله دسته جمعی در برابر چالش های مشترک در منطقه است. بخشی از اهداف این نظم جدید شامل؛ تغییر رفتار و یا مهار چین از طریق درگیرسازی آن در حوزه پیرامون، کنترل بر بازار تجاری و اقتصاد نوظهور منطقه و تقویت موقعیت آمریکا در حمل و نقل دریاییِ جنوب شرق آسیا می باشد.

نگاهی به مواضع ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا نیز نشان می دهد که حساسیت ها نسبت به مسائل منطقه جنوب شرق آسیا و البته رفتارهای چین، به شکل بسیار جدی تری مطرح هستند. دونالد ترامپ جمهوری خواه ضمن تاکید بر ضرورت ایجاد تغییر در مناسبات تجاری آمریکا و چین، از اهمیت تلاش برای ایجاد یک «تجارت آزاد عادلانه» صحبت می کند. اولویت های اعلام شده دونالد ترامپ در رابطه با چین اینگونه معرفی شده اند:

  • مذاکره با چین به منظور تغییر سیاست های کنترل قیمت ارز
  • حفاظت از خلاقیت و سرمایه گذاری های آمریکایی از طریق وارد کردن چینی ها برای پایبندی و حمایت از قانون مالکیت فکری و توقف اقدام ناعادلانه و غیرقانونی چین که شرکت های آمریکایی را مجبور می کنند تا برای ورود به بازار چین، تکنولوژی های انحصاری خود را با رقبای چینی به اشتراک بگذارند.
  • حمایت از کار و تولید در آمریکا از طریق تغییر استانداردهای کاری و زیست محیطی سهل انگارانه در برابر ورود کالای چینی
  • کاهش نرخ مالیات بر شرکت های آمریکایی برای حمایت از آنها در برابر رقبای چینی
  • کاهش بدهی و کسری بودجه دولت برای ممانعت از باج خواهی های مالی چین و تقویت حضور نظامی آمریکا در دریای چین شرقی و جنوبی برای تضعیف ماجراجویی چینی ها

وی پیشتر اعلام کرده بود که در صورت پیروزی در انتخابات، حضور نظامی آمریکا در دریای چین جنوبی را افزایش داده و آن کشور را مجبور به بازنگری در قراردادهای اقتصادی با آمریکا می کند. از این رو به نظر می رسد که «تعامل در عین تقابل» را بتوان مشخصه بارز رویکرد دولت های چین و ایالات متحده آمریکا طی سال های آتی در قبال یکدیگر معرفی نمود. به معنایی دیگر، مناسبات آینده آمریکا و چین، در ارتباط تنگاتنگی با نوع همکاری و رقابت دو کشور در منطقه دریای چین جنوبی قرار خواهد داشت.

تعارضات میان بازیگران درون منطقه ای در جنوب شرق آسیا از یکسو و رقابت میان بازیگران فرامنطقه ای از سوی دیگر موجب پیچیدگی چشم انداز آینده روابط چین و آمریکا در این منطقه شده است. در حال حاضر بخش هایی در آمریکا از جمله پنتاگون، چین را بیش از یک رقیب تعریف می کنند. اگرچه همکاری با چین برای نظم و امنیت منطقه ای و جهانی ضروری محسوب می شود، با این وجود از منظر آمریکایی ها اقدامات قدرت طلبانه چین، دو چالش جدی را در رابطه با این کشور ایجاد می نماید: نخست اینکه؛ چین از طریق تلاش برای گسترش نفوذ منطقه ای خود، نظم و امنیت منطقه ای در دریای چین جنوبی را با تهدید مواجه می کند. دوم؛ نوسازی و مدرن سازی شتابان ارتش، می تواند توان نظامی آمریکا در منطقه را به چالش بکشاند. این چالش های دوگانه در دریای چین جنوبی، ناشی از عدم تقارن منافع و درک متقابل دو کشور نسبت به یکدیگر در این منطقه می باشد.

از منظر چین، کنترل بر دریای چین جنوبی به عنوان هسته اصلی و حیاتیِ امنیت ملی یا خارجِ نزدیک، از اهمیت به سزایی برخوردار است. در همین حال، برای ایالات متحده کنترل بر این منطقه به عنوان ابزار کلیدی برای پیشبرد و تحقق اهداف کلان این کشور برای کل منطقه آسیا- اقیانوس آرام حائز اهمیت فراوانی می باشد. از این رو آمریکایی ها برای مقابله با این روند و تقویت موقعیت خود و همپیمانانشان، درصدد ایجاد، تقویت و گسترش همکاری با بازیگران همسو در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و امنیتی برآمده اند.

نتیجه گیری

شدت پویایی در منطقه آسیا- اقیانوس آرام از یکسو و نیز رقابت و عدم تقارن منافع بازیگران از سوی دیگر، موجب پیچیدگی روندهای سیاسی- امنیتی آینده در این حوزه شده است. بر این مبنا، راهبرد ایالات متحده در جنوب شرق آسیا که خود بخشی از راهبرد کلان این کشور در منطقه آسیا- اقیانوس آرام است، مبتنی بر تلاش برای برقراری تعامل مؤثر و چند بعدی با بازیگران درون منطقه ای می باشد.

اقداماتی مبنی بر نشان دادن تعهد آمریکا در برابر امنیت متحدان منطقه ای در برابر روند گسترش نفوذ و قدرت گیری چین و تقویت حضور نظامی و انعقاد پیمان های امنیتی جدید ممکن است موجب تغییر رفتار چین نشوند، اما می توانند موجب برقراری توازن قوا و تقویت موقعیت آمریکا در منطقه شوند.

از سوی دیگر، واشنگتن ممکن است در آینده در ارتباط با چین از ابزارهای اقتصادی نیز بهره گیری نماید. جلوگیری از انتقال تکنولوژی و ایجاد محدودیت در برابر ورود کالاهای چینی به بازار آمریکا، می تواند بخشی از این فشارها باشد. چنین اقدام هایی در واقع می تواند به معنای کاربست توأمان دیپلماسی سخت به همراه اهرم های اقتصادی به منظور تغییر رفتار و یا در بلند مدت، مهار چین در حوزه های پیرامونی تلقی شود. به عبارت دیگر، احتمالاً دولت آینده آمریکا در رابطه با چین، درصدد بهره گیری همزمان از ابزارهای قدرت سخت و نرم این کشور برای کنترل روند قدرت یابی چین برخواهد آمد.

از منظر استراتژیست های آمریکایی، ظرفیت های جنوب شرق آسیا و روند تحولات در این منطقه به گونه ای است که عدم برخورداری از یک استراتژی جامع، می تواند این کشور را طی سالهای آتی با چالش های سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی جدی مواجه سازد. از این رو به نظر می رسد دولت آینده آمریکا بلافاصله در نخستین اقدام نشانه های پیام های مشخصی مبنی بر ادامه سیاست تمرکز بر منطقه آسیا- اقیانوس آرام به طور عام و جنوب شرق آسیا به طور خاص، برای کشورهای این منطقه ارسال نماید.

*پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک

آبان 95

انتشار یادداشت به معنای رد یا تایید نظرات نویسنده از سوی پایگاه اینترنتی شورای راهبردی روابط خارجی نیست. 

 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *