گایل لمون در تحلیلی که اندیشکده شورای راهبردی روابط خارجی آمریکا منتشر کرد، نوشت: در هفته جاری، ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا، از افزایش دورقمی بودجه دفاعی و بطور همزمان کاهش 37 درصدی بودجه وزارت امور خارجه خبر داد و اظهار داشت: «اگر برای پیروزی جنگ نکنیم هرگز پیروز نخواهیم شد».
با این حال، کسانی که فعالیت های نظامی آمریکا را هدایت و رهبری می کنند، هرگز تا این اندازه درباره نیاز به بودجه توسعه و ضرورت همکاری فعالیت های دیپلماتیک به موازات فعالیت های وابسته به نیروهای نظامی، معترض نشده بودند.
ژنرال جوزف دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، در مورد برنامه جدید مبارزه با داعش، که در این هفته به رئیس جمهور ارائه شد، گفت: «این برنامه ای نظامی – سیاسی است و صرفا یک طرح نظامی نیست. برای ارائه این برنامه، ما در همه سطوح با وزارت امور خارجه مشارکت داشتیم …». وی افزود: «این برنامه از یک طرف، یک رویکرد سراسر دولتی خواهد داشت و از طرف دیگر، به تهدید بین – منطقه ای خواهد پرداخت». «پیروزی» صرفا به عملکرد نظامی ختم نمی شود. بلکه، دوره « پس از فعالیت نظامی » را نیز شامل می شود. پیروزی مستلزم پاسخی قاطع به این پرسش است که ارتش پس از پایان جنگ مسئولیت برقراری ثبات را به چه کسی خواهد سپرد. هم اکنون به نظر می رسد که فرماندهان نظامی در پاسخ به این سوال که بعد از داعش چه می شود، تنها هستند.
دانفورد اظهار کرد: «باید به آسیب های جنگ داخلی رسیدگی کرد، به کمک های ایمنی و بشر دوستانه مورد نیاز مردم پرداخت، و با دیدگاه های متفاوت عوامل ذینفع کنار آمد. ما نیازمند بینشی هستیم که چگونه اقدامات نظامی ما شرایط را در روی زمین فراهم سازد تا تیلرسون، وزیر امور خارجه مان، بتواند بر اساس شرایط میدان، با راه حلی سیاسی در ژنو حاضر شود».
اما اگر بودجه پیشنهادی ترامپ عملیاتی شود، وزارت امور خارجه با کمبود بودجه مواجه خواهد شد و توانایی اش تحلیل خواهد رفت. تهدید بودجه دقیقا زمانی اتفاق می افتد که ارتش بیش از هر زمانی به شریکی نیازمند است که دیپلماسی، تحول و ثبات را پیش برده و ارتش را از فعالیت «دولت – سازی» خلاص کند و به آن امکان دهد تا به جنگ و به «پیروزی» در میدان تمرکز کند.
صرف نظر از عملکرد خوب ارتش آمریکا، نوعی راه حل سیاسی لازم است تا به این جنگ ها پایان بخشد. در غیر این صورت، به جایی نخواهد رسید ، یعنی دور باطلی از عملیات های ویژه بی پایان با هدف کاستن از دشمنانی که پیوسته تغییر شکل داده و بسیار زیرک هستند، بدون اینکه در پایان نبرد، شریکی برای تحویل امور و ایجاد ثبات وجود داشته باشد.
از جناح جمهوریخواهان نیز برخی از بزرگترین قهرمانان ارتش، این طرح بودجه را احمقانه توصیف کرده اند.
سناتور لیندزی گراهام، عضو کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا، از کارولینای جنوبی، در مورد طرح بودجه ترامپ اظهار کرد:« این طرح به محض ارائه رد خواهد شد. چنین چیزی ممکن نیست. این یک فاجعه است. اگر قدرت نرم را کنار بگذاریم، هرگز در جنگی پیروز نخواهیم شد».
مارکو روبیو، عضو کمیته روابط خارجی سنا و نامزد ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه، نیز همین عقیده را داشت. وی در توییتر خود نوشت: « کمک های خارجی صدقه نیستند. ما باید از هزینه بهینه آن مطمئن باشیم. این کمک ها اگرچه کمتر از 1 درصد بودجه را تشکیل می دهند، اما برای امنیت ملی آمریکا حیاتی است ».
همچنین، کسانی که در نبرد علیه داعش مسئولیتی داشتند بیش از دیگران به لزوم همگامی دیپلماسی با نیروهای نظامی در جنگ تاکید می کردند.
ژنرال جوزف وتل در مقاله خود برای مرکز امنیت نوین آمریکا نوشت: « بسیاری از سیاستمداران، تحلیلگران اطلاعاتی، و دانشگاهیان معتقدند که بیرون راندن داعش از موصل و رقه برای شکست نهایی این گروه تروریستی و نابودی خلافت خودخوانده آن، کلیدی است. این سخن بطور جزئی درست است [و برای اینکه کلا درست باشد] آمریکا باید راهبردی بلندمدت ایجاد کند که هم بر عوامل بالا- به – پایین و همچنین عوامل پایین – به – بالا که موجد این تهدید بی نظیر هستند، متمرکز شود. این راهبرد بایستی شامل هماهنگی ها و همکاری های بین- دولتی منحصربفرد و همچنین، همکاری نزدیک با شرکای خارجی، سازمان های غیر دولتی، و صنایع خصوصی باشد … طرح ها و تلاش های بازسازی منطقه ای که با رهبری منطقه ای و با کمک آمریکا برای تقویت نهادهای دولتی انجام می شود، یکی از مولفه های حیاتی این راهبرد بشمار می رود. مضاف برآنکه، این بازسازی، به افزایش فرصت های شغلی و تحصیلی نیز کمک می کند».
بنابراین، واقعیت این است که ارتش آمریکا نیازمند شریکی است که پس از انجام پاکسازی، مسئولیت را تحویل گرفته و در بازسازی و همچنین در جنگ «مجازی» و جنگ زمینی واقعی به ارتش کمک کند.
در سال 2011، رئیس جمهور اوباما اظهار کرد: « موج جنگ رو به کاهش است ». وی به مردم آمریکا گفت: «زمان توسعه داخلی فرا رسیده است». شش سال بعد، ترامپ نیز همان موضوع را انعکاس داده و در روز سه شنبه به کنگره گفت: « زمان برنامه جدید توسعه ملی فرا رسیده است».
ترامپ اظهار کرد: «آمریکا تقریبا 6 تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده است حال آنکه زیرساخت های ما در آمریکا فرسوده می شوند. ما می توانستیم با این 6 تریلیون دلار کشورمان را دوبار از نو بسازیم».
با این حال، بدون انتظارات واقع بینانه از چگونگی «پیروزی» آمریکا در جنگ های کنونی و هزینه واقعی ثبات پایدار، شش سال بعد یک رئیس جمهور دیگر در آمریکا همین سخنان را تکرار خواهد کرد. شایسته است که رئیس جمهور به سخنان ژنرال هایی که کابینه خود را با آنها تکمیل کرده است گوش فرا دهد و در زنجیره بین دیپلماسی و نیروی نظامی، لزوما « یکی» را انتخاب نکند و بلکه با انتخاب «هر دو» مایه موفقیت نیروهای آمریکا در پایان جنگ شود.
0 Comments