وقتی، نه خبری از تشکیل کشور فلسطینی است و نه ایجاد ارتش فلسطینی
بعد از خروج ایالات متحده از برجام، فرصتهای بینالمللی مبادلات تجاری برای ایران، به شدت محدود شده است. بهخصوص عدم دسترسی به سوئیفت، این محدودیت را شدیدتر میکند. با این وجود، توصیههایی برای انجام مبادلات با ارزهای غیردلاری یا سامانههایی غیر از سوئیفت پیشنهاد میشود تا این تنگنا را به فراخنا تبدیل کند؛ اما پیشبرد چنین راهبردهایی به ارزیابی ظرفیت و امکان آنها بستگی دارد.
به طور معمول، پیمان پولی دو یا چندجانبه، یکی از راهکارهای پیشبرد مبادلات تجاری بر اساس ارزهای غیرمسلط است که برای مقابله با جنبه مالی و به صورت توافق میان دو کشور برای پرهیز از استفاده از ارز خارجی ثالث برای مبادلات، منعقد میشود.
سوآپ ارزی یکی از حالتهای چنین پیمان پولی است که به صورت توافق برای مبادله با ارزهای محلی و پرداخت پول صادرات و واردات بر اساس نرخهای از پیش تعیینشده ارز شکل میگیرد. میتوان این آلترناتیو را برای کشورهایی که دچار تضعیف ارزش پول ملی در مقابل دلار شدهاند، به کار بست؛ اما آلترناتیوی جامعتر برای مواردی که مبادله دوجانبه وجود دارد میتواند به صورت حذف دریافت و پرداخت پول یا سیستم تهاتری باشد که بر اساس تعهد بدهی تسویه میشود.
در این میان سازماندهی یک مرکز تصفیه مبادلات تهاتری میتواند مسئله مبادله مالی را حل کند به این صورت که طرف الف از اروپا در قبال خرید نفت از ایران، یک حساب بستانکاری برای طرف ایرانی ثبت کند که توسط طرف ب، یعنی فروشنده اروپایی یک کالای سرمایهای یا مصرفی به ایران و با انتقال کالا به ایران، تسویه میشود.
البته در سازماندهی این سیستم، مسئله تراز پرداختها و تراز تجاری باید حل شود که امکان خرید طرف ایرانی به اندازه معادل یورویی پول نفت یا سایر کالاهای صادراتی ایرانی و فروش کالاهای صادراتی اروپایی به همان رقم میتواند راهکاری برای این موضوع باشد.
اما از سوی دیگر، چنین راهکارهایی، موقتی هستند و لازم است تا ملاحظات بلندمدت و راهبردهای کلان اقتصادی هم در این پیمانها به حساب آید. برای نمونه، تضعیف ارزش لیر ترکیه در برابر دلار ایالات متحده، فرصتی مقطعی برای تقویت چنین پیمانی میتواند باشد، اما آیا در بلندمدت نیز قابل اتکاست؟ تجربه ترکیه در بیمیلی نسبت به اتحادهای راهبردی و بلندمدت و چرخشهای مقطعی این کشور، نشان میدهد که چنین راهبردی در بلندمدت، قابل اتکا نیست.
هرچند که کشورهای دیگر نیز به سمت رویکردهایی مشابه، گام برداشتهاند، اما میزان تحقق عملی خواسته یا هدف اعلامی آنها، قطعی نیست.
به عنوان نمونهای دیگر، روسیه بارها تاکید کرده است که به دنبال کنار گذاشتن سوئیفت از مبادلات بینالمللی خود است، اما نگاهی به شرکای تجاری این کشور از اتحادیه اروپا نشان میدهد که درکوتاهمدت نمیتواند منافع تجارت متقابل خود با کشورهای اروپایی را فدای این خواسته یا سیاست کند.
حتی چین نیز برنامه دلارزدایی بینالمللی را دنبال میکند و به دنبال این است تا برای یوآن خود، تقاضای بیشتری ایجاد کند. در چنین ترتیباتی، ورود به پیمانهای دوجانبه باید با مداقه در روابط مبادله بازرگانی دوجانبه و هزینه-فایده بلندمدت برای صادرات و امکان ارتقای کیفیت صادارت باشد تا رابطه مبادله مبتنی بر پیمان ارزی به رابطه سلطه تجاری، تبدیل نشود.
از سوی دیگر، اگر مبادلات تجاری با همسایگان لحاظ شود، بر اساس مدل روابط فضایی، ایران پیش از خروج ایالات متحده از برجام، بیشترین دادوستد را با امارات و کمترین دادوستد را با بحرین داشته است. در حال حاضر، بیشترین صادرات ایران به کشورهای همسایه، عراق، ترکیه و امارات متحده عربی و بیشترین واردات ایران از کشورهای همسایه شامل امارات، ترکیه و روسیه انجام میشود.
اگرچه در عمل، ایران با روسیه، چین و ترکیه، بخشی از مبادلات را به صورت ارز ملی انجام میدهد و به تازگی نیز پیشنهادهایی مبنی بر تهاتر کالا با نفت ایران از سوی کشورهای دیگری مانند پاکستان مطرح شده است، اما این پیشنهادها در بلندمدت، فرصتهای رشد اقتصادی ایران را سلب میکند و شرط موفقیت در چنین پیمانهایی، افزایش قدرت چانهزنی کشور است که با تعامل با همه کشورهای جهان میسر میشود.
0 Comments