شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: حضور و نفوذ منطقهای ایران که یک حضور سازنده، ثبات آفرین و از بین برنده ناامنی و وحشت است، یکی از خط قرمزهای اصلی و درراستای حفظ منافع راهبردی جمهوری اسلامی ایران است.
حمید خوشآیند – تحلیلگر مسائل بینالملل
رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیراً و در سخنرانی تلویزیونی برای مردم قم به مناسبت 19دی در خصوص حضور منطقه ای ایران فرمودند: «در مورد حضور منطقهای ما که مدام میگویند، چرا ایران در منطقه حضور پیدا میکند، نظام جمهوری اسلامی موظف است طوری رفتار کند که دوستانش و هوادارانش در منطقه تقویت بشوند؛ این وظیفه ما است. حضور ما به معنای تقویت دوستانمان و تقویت هوادارانمان است. ما نباید کاری کنیم که دوستان و وفاداران به جمهوری اسلامی در منطقه تضعیف بشوند؛ این حضور ما یک چنین حضوری است؛ و حضور ما ثباتآفرین است؛ ثابتشده که حضور جمهوری اسلامی موجب برداشته شدن موجبات بیثباتی است؛ [مانند] مسئله داعش در عراق، مسائل گوناگون در سوریه و امثال اینها… بنابراین این حضور منطقهای قطعی است، بایستی وجود داشته باشد و وجود خواهد داشت».
برای تبیین این فراز مهم از بیانات رهبر معظم انقلاب توجه به نکات زیر ضروری است:
تضعیف هژمونی و جایگاه منطقهای آمریکا
کاهش حضور و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران یکی از اهداف جدی دولتهای متخاصم و رقبای ایران در سطح بینالملل و منطقه است. ایالاتمتحده با همراهی و همکاری برخی کشورهای اروپایی، بعضی رژیمهای عربی و همچنین رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر تمرکز شدیدی بر روی کاهش قدرت و نفوذ منطقهای ایران و گروههای مقاومت اسلامی داشته و برای نیل به این هدف مهم راهبردهای مختلفی را در دو بخش «نرمافزاری» و «سختافزاری» و در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی – امنیتی و فرهنگی در دستور کار قرار دادهاند.
ازنظر سران کاخ سفید، مهمترین عاملی که موجب کاهش یا دشواری در تحقق منافع، تضعیف هژمونی و جایگاه آمریکا در غرب آسیا شده، «نقش برتر و ثباتبخش ایران» بوده است. اینکه آمریکا در طول 16 سال یعنی از سال 2001 تا 2017 میلادی 7 تریلیون دلار در غرب آسیا هزینه میکند، اما به قول ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا، در چنان شرایط سختی قرار میگیرد که «هواپیمایش نمیتواند با چراغ روشن در منطقه فرود آید»، مسئلهای است که علت اصلی آن را باید در قدرت و اقتدار منطقهای ایران و جبهه مقاومت اسلامی جستجو کرد.
کاهش نفوذ منطقهای ایران؛ راهبرد استکبار جهانی
آمریکا بهخوبی میداند که سیاستهایش در منطقه دیگر همانند سابق کارایی ندارد. حتی درزمینه ائتلافسازی منطقهای علیه ایران هم پیشبرد سیاستها با دشواری مواجه شده است. در چهارچوب کارزار فشار حداکثری آمریکا هم که درآمدهای نفتی ایران بهشدت کاهش یافت و شدیدترین تحریمهای تاریخ علیه ایران اعمال شد، نتوانست از حضور و نفوذ منطقهای ایران بکاهد. این در حالی است که فشار حداکثری که قرار بود در طول شش ماه شاکله اقتصاد و صنعت و تجارت ایران را در هم شکند، برای کشور در زمینه خودکفایی و شکوفایی در بسیاری از حوزهها فرصتآفرین شد. طوری که در بدترین شرایط تحریم، ایران به یکی از کشورهای انگشتشمار در زمینه دستیابی به دانش و فنّاوری پیچیده تولید واکسن کرونا دست یافته است! ضمناینکه دیرزمانی است زندگی با وابستگی کمتر به درآمد نفتی را آموخته و ایفای نقش بهتر در منطقه را بهخوبی تمرین کرده است.
اما بااینوجود، از بین بردن عمق نفوذ راهبردی ایران همچنان یکی از دستور کارهای مهم سیاست خارجی کاخ سفید حتی در دولت بایدن نیز است. چراکه ازنظر استراتژیستهای آمریکایی تنها راه احیا و بازتولید قدرت و هژمونی سابق منطقهای آمریکا در قطع دست برتر و درنتیجه کاهش حضور منطقهای ایران است. اینکه مذاکره بر سر نفوذ منطقهای کماکان یکی از کانونهای اصلی سیاست خارجی محور غربی – عربی – عبری در مواجهه با ایران است، دقیقاً در این راستا قابل ارزیابی است.
قاطعیت ایران برای ایفای نقش سازنده و ثباتآفرین در منطقه
اما آیا جمهوری اسلامی ایران از حضور منطقهای خود عقبنشینی خواهد کرد؟ پاسخ این سؤال بسیار روشن و صریح است: خیر. تهران بر سر حضور و نفوذ منطقهای خود که یکی از «خطوط قرمز» اصلی سیاست خارجی است، با هیچکس تعارف ندارد و در این رابطه نهتنها با هیچ کشوری معامله و مذاکره نخواهد کرد، بلکه در راستای دیدگاههای رهبر معظم انقلاب اسلامی «طوری رفتار کرده و خواهد کرد که دوستان و هوادارانش در منطقه تقویت شوند».
معامله و مذاکره بر سر حضور و نفوذی که «ثباتآفرین» است و به «دفع تهدیدات و بحرانهای» محیط پیرامونی میانجامد و چشم طمع دشمن به «منافع و امنیت ملی و تمامیت ارضی و مصالح کلان جهان اسلام» را کور میکند نه عقلانی است و نه منطبق بر قانون اساسی و راهبردهای کلان جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی.
جمهوری اسلامی ایران در طول چهل سال گذشته تلاشهای طاقتفرسایی برای ارتقاء جایگاه کمی و کیفی جبهه مقاومت اسلامی و جنبشهای آزادیخواه در منطقه و جهان اسلام داشته است. گروههای مقاومت نیز همواره و در فراز و نشیبهای طولانی خود، به جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک تکیهگاه، نقطه امید و حامی بزرگ در نیل به اهداف متعالی خود که مبارزه با نظام سلطه و مقابله با سیاستهای مخرب محور غربی – عربی – عبری و رهایی از سلطه و سیاستهای اشغالگرانه وتعیین سرنوشت خود است، نگریستهاند.
مذاکره بر سر حضور و نفوذ راهبردی منطقهای ایران که جبهه باشکوه مقاومت اسلامی یکی از دستاوردهای بزرگ آن است، یعنی پشت کردن به جبهه مقاومت و تمام آرمانهایی که جمهوری اسلامی و گروههای مقاومت در طول چندین دهه برای آن هزینه دادهاند. این موضوع نهتنها باعث سلب اعتماد هواداران جمهوری اسلامی از ایران میشود بلکه چشم و دندان و شمشیر طمع دشمنان به جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای آن را تیزتر و برندهتر میکند.
جمعبندی
همانطور که در این نوشتار اشاره شد، حضور و نفوذ منطقهای ایران که یک حضور سازنده، ثباتآفرین و از بین برنده ناامنی و وحشت است، یکی از خط قرمزهای اصلی و در راستای حفظ منافع راهبردی جمهوری اسلامی ایران است؛ این امر که باعث تقویت دوستداران و هواداران جمهوری اسلامی ایران هم در سطوح رسمی و نهادی و هم در سطح غیررسمی و افکار عمومی خواهد شد.
شکست امروز سیاستهای آمریکا در منطقه ناشی از «دکترین راهبردی جمهوری اسلامی ایران» است که فقط به دفاع از منافع و سرزمین خود محدود نمیشود، بلکه هدف کمک به دیگر ملتها و تقویت محور مقاومت فرامذهبی برای رهایی آنها از سلطه استکبار و قدرتهای وابسته و تامین رفاه و تعیین سرنوشتشان به دست خود و بدون هیچ قصدی برای دخالت و سلطه جویی می باشد.
0 Comments