امیرعلی ابوالفتح*
باید توجه داشت منافعی که ایران از برجام به دست آورد و یا به دنبال تحقق آن بود، در چند بخش قابل تحلیل و بررسی است. یکی از منافع مدنظر ایران مربوط به انرژی هستهای است؛ در این خصوص قرار بر آن شد که برنامههای هستهای ایران به قوت خود باقی بماند و این کشور توانایی تولید سوخت اتمی را برای نیروگاههای هستهایاش داشته باشد. همچنین دانش اتمی قابل دسترسی باشد و امکان تحقیق و توسعه در این زمینه امکانپذیر باشد. در این چارچوب ایران تعهداتی را پذیرفت، بخشی از فعالیتهای خود را متوقف کرد و سرعت پیشرفت برخی از بخشها را کند کرد، اما در عین حال همچنان تعداد قابل توجهی سانتریفیوژ در ایران در حال کار است، تعدادی از سانتریفیوژها به صورت رزرو قرار دارد، راکتور آب سنگین ایران حفظ شده و امکان تحقیق و توسعه برای سانتریفیوژهای نسل جدید وجود دارد که اینها در قالب به رسمیت شناختن حقوق هستهای ایران و به رسمیت شناختن توانایی چرخه سوخت ایران حائز اهمیت است.
هدف بعدی این بود که ایران به عنوان یک تهدید امنیتی در نظر گرفته نشود و قطعنامههای شورای امنیت که ذیل فصل هفت منشور ملل متحد بود از بین برود که این هدف نیز محقق شد. درواقع، با قطعنامه 2231 تمامی قطعنامههای پیشین ذیل فصل هفتم ملغی شد و ایران دیگر به عنوان خطری برای صلح و امنیت جهانی قلمداد نمیشود.
هدف سوم حذف تحریمهای نشات گرفته از فعالیتهای هستهای ایران بود که بخش عمدهای از این دستورالعمل نیز با سازوکاری که در برجام مشخص شده بود محقق شد. بطوری که قطعنامههای تحریمی شورای امنیت باطل شد، قطعنامههای اتحادیه اروپا برچیده شد و تحریمهای ایجاد شده توسط دستورالعمل قوه مجریه آمریکا که بر اساس فرامین اجرایی بود و وزارتخانههایی مانند وزارت انرژی، خزانه داری و وزارت خارجه اعمال کرده بودند نیز برچیده شد. در این میان فقط تحریمهایی که در کنگره آمریکا تصویب شده بود به حالت تعلیق درآمد.
لذا میتوان گفت بخشی از اهداف ایران در جریان برجام محقق و اجرا شد و بخشی از آن نیز تحقق پیدا نکرد. عدم تحقق بخشی از اهداف ایران نیز این است که آمریکاییها از شیوههای غیربرجامی برای فشار بر ایران استفاده میکنند.
باید توجه داشت که تحریمها علیه ایران در چند حوزه اعمال شده بود شامل تحریم نفتی، تحریم بانکی، تحریم بیمه و ممنوعیت فروش یک سری از کالاها. در این میان، تحریم نفتی کاملا برداشته شد و ایران میتواند امروز بدون هیچ مشکلی نفت را در بازار بفروشد، تمام درآمد حاصل از فروش نفت را به داخل منتقل کند و ممنوعیت و محدودیتی در این خصوص وجود ندارد. در مورد بیمهها نیز تحریمها برداشته شده است. اما در خصوص فروش کالا ایران به برخی کالاهای دو منظوره دسترسی دارد و از طریق کانال خرید میتواند درخواست بدهد که عموما نیز درخواستهای ایران پذیرفته شده است. عمدهترین مشکلات در بخش بانکی است که البته بخشی از این مشکلات رفع شده و ارتباط با بانکهای کوچک فراهم شده است اما ارتباط با بانکهای بزرگ امکانپذیر نیست یا آنگونه که ایران انتظار داشت بعد از برجام گشایشی در همکاریهای بانکی صورت بگیرد و بانکهای بزرگ به بازار ایران بازگردند، چنین اتفاقی نیفتاد. بخش عمده این مشکلات به این دلیل است که دولت کنونی آمریکا برجام را در وضعیت بلاتکلیفی قرار داده است، دائم آن را به عنوان بدترین توافق نام میبرد، پایبندی ایران را تایید نمیکند و هربار تاکید میکند که دفعه بعد تعلیق تحریمها را تمدید نخواهد کرد. با این تفاسیر این ترس در دل فعالان بانکی وجود دارد که هر لحظه ممکن است اراده دولت آمریکا به گونه دیگری باشد و بانکها دوباره مجبور شوند جرایم سنگین مالی را به خزانهداری آمریکا بپردازند. از این جهت بانکهای بزرگ خیلی دست به عصا و با تردید پیش میروند. بخش دیگری از مشکل نیز به مسائل درون کشور بازمیگردد؛ چرا که بانکها بر اساس سود و زیان خود و جذابیتهایی که وضعیت اقتصادی کشورها ایجاد میکنند وارد همکاری میشوند. لذا در داخل کشور مسائلی همچون شفافسازی، اصلاح نظام بانکی، خروج از لیست سیاه، میزان مشارکت فعالان اقتصادی خارجی و قانون مالیاتها باید سروسامان داده شود. بنابراین جدای از فشارهای آمریکا تازمانی که این مشکلات حل نشود نمیتوان انتظار داشت که در جذب سرمایههای خارجی موفق عمل کنیم. در نهایت اگر مشکلاتی که بر سر راه همکاریهای بانکی وجود دارد رفع شود، کسب منافع ایران از برجام بسیار بیش از گذشته خواهد شد.
کارشناس مسائل آمریکا*
0 Comments