امیرعلی ابوالفتح – کارشناس مسائل آمریکا
درخصوص دلایل داخلی به نظر میرسد که در یک مقطع زمانی، جریان ملیگرایان آمریکایی درتلاش بودند تا در استراتژی ایالات متحده در قبال منطقه غرب آسیا، تغییری ایجاد کنند مبنی بر اینکه تعهدات واشنگتن در قبال منطقه کاهش پیدا کند، چرا که ادامه حضور نظامی در سطح کنونی و یا افزایش حضور نظامی، هزینه زیادی به دولت آمریکا تحمیل میکرد.
در نتیجه با این هدف که بار مالی این مسئله را بتوانند مدیریت کنند، دونالد ترامپ اعلام کرد نیروهای آمریکایی از سوریه خارج خواهند شد. البته آن طور که منابع رسمی آمریکا اعلام کردهاند تعداد نیروهای آمریکایی در سوریه حدود دو هزار نفر است و این عدد نسبت به لشکرکشیهایی که آمریکا در دهه آخر قرن بیستم و دهه اول قرن بیستویکم انجام داد، رقم بالایی نیست، اما رویکرد آمریکا در حال تغییر بود و یا حداقل جریان ملیگرا تلاش داشت تا این رویکرد را تغییر دهد.
در این میان شاهد بودیم که این جریان در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفت، زیرا بعد از اعلام ترامپ مبنی بر کاهش نیروهای آمریکایی در سوریه، این ادعا مطرح شد که در دومای سوریه از سلاح شیمیایی که به عنوان یک تابو در نظام بینالملل از آن یاد میشود علیه زنها و کودکان استفاده شده است. به همین دلیل رئیس جمهور آمریکا چارهای نداشت جز اینکه واکنشی نسبت به این ماجرا نشان دهد، لذا نه تنها موضوع خروج نیروهای آمریکایی از سوریه به حاشیه رانده شد، بلکه متعاقب این اتفاقات اعلام شد که آمریکا نیروهای بیشتری در سوریه مستقر کرده و مداخلاتش را نیز افزایش خواهد داد.
البته به طور کلی ایالاتمتحده آمریکا در حال حاضر به جمعبندی مشخصی در خصوص راهبرد کلان در قبال سوریه دست پیدا نکرده است که چند دلیل برای آن وجود دارد. نخست همانطور که اشاره شد، تعارض شدید بین تفکرات ملیگرایانه و تفکرات جهانگرایی در آمریکا است که بعد از انتخابات سال 2016 و پیروزی دونالد ترامپ به وجود آمده است. به گونهای که ملیگرایان به سیاستهای چند دهه اخیر جهانگرایان نقد دارند و معتقد هستند که این سیاست جهانگرایی باعث فرسوده شدن توان ملی آمریکا شده و باید ایالات متحده بار خود را در عرصه بینالمللی سبک کند. در حالی که جهانگرایان نسبت به این قضیه به شدت مقاومت میکنند و هنوز این کشمکش و جدال به نفع هیچ یک از این گروهها تمام نشده است.
نکته دیگر اینکه درون دولت آمریکا انسجام و وحدتنظر وجود ندارد و از هم گسیختگی تصمیمگیریها را شاهد هستیم. این مسئله در وهله نخست به شخصیت رئیسجمهور مربوط میشود. دونالد ترامپ شخصی است که خیلی پایبند به تصمیمات جمعی نیست و تیم امنیت ملی آمریکا بارها دچار تغییر شده است. در حال حاضر این کشور وزیر خارجه ندارد و تیم امنیت ملی آمریکا نیز دائم در حال تغییر و جابجایی است.
نکته سوم اینکه دست ایالات متحده آمریکا برای ترسیم یک استراتژی دقیق در قبال سوریه بسته است. بنابه دلایلی آمریکا از یک بازیگر فعال و تعیینکننده تقریبا به یک تماشاچی حاشیهای در سوریه بدل شده و از ابزار زیادی برای جهت دادن به تحولات سوریه برخوردار نیست. حضور نظامی آمریکا کمرنگ است و در درون سوریه با دو بازیگر قدرتمند مانند روسیه و ایران مواجه است.
در عین حال عنوان شده که شاید آمریکا ارتش عربی را جایگزین نیروهای خود کند ولی مسئله مهم این است که ایالات متحده آمریکا قرار نیست که از سوریه خارج شود و نسبت به مسئله سوریه بیتفاوت باشد.
در بُعد منطقهای نیز شاهد هستیم که ائتلاف حامی نظام سیاسی سوریه شامل جمهوری اسلامی ایران، روسیه و حزبالله لبنان با کمک ارتش سوریه به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردهاند. در این بین آزادسازی مناطق وسیعی که در دست داعش بود توسط سوریه و متحدانش این پیام را به غرب و کشورهای عربی مخالف محور مقاومت مخابره کرد که این جبهه در حال پیشرفت است و لازم است که با وارد آوردن یک شوک این برهم خوردن توازن به نفع نظام سیاسی سوریه و متحدان آن متوقف شود. امیدی که ائتلاف غربی-عربی به رهبری آمریکا داشتند این بود که به بهانه حمله ادعایی شیمیایی در دوما، واشنگتن وارد عملیات نظامی و درگیریهای مستقیم شود و توازن را در سوریه برهم بزند، اما حمله موشکی اخیر بیشتر یک نمایش قدرت بود با هدف نشان دادن عزم سیاسی این کشور تا اینکه بخواهد روند جنگ و تحولات صحنه سوریه را تغییر دهد و باعث پیروزی ائتلاف ضدبشار اسد شود. همچنین این حمله هیچ تلفاتی درپی نداشت و به نظر میرسد بعد از این حمله، دوباره ائتلاف حامی اسد به پیشرویهای خود ادامه دهند. حال پیشبینی اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد کمی دشوار است و نمیتوان انتظار داشت که آمریکا بر روی زمین به پیشرفتی دست پیدا کند.
0 Comments