جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
جنگ غزه و رویکرد نوسانی رژیمهای عربی
شادی حمید در یادداشتی که وبسایت اندیشکده بروکینگز آن را منتشر کرد؛ نوشت: اعتقاد دیگر کوشنر این بود که ملتهای عرب باید یکبهیک از فلسطینیان جدا شوند؛ بهعبارتدیگر، درگیری اعراب – اسرائیل میتواند از مناقشه اسرائیل – فلسطین جدا شود. البته پیشازاین نیز واشنگتن از صلح جداگانه میان اسرائیل و همسایگان عرب حمایت کرده بود که نتیجه آن توافق با مصر در سال 1978 و با اردن در سال 1994 بود.
ست آنزیسکای تاریخدان از توافقنامه کمپ دیوید، بهعنوان دستاورد بزرگ سیاست خارجی جیمی کارتر نام برده است. اگرچه در ابتدا قرار بود موضوع فلسطین در توافق کمپ دیوید گنجانده شود اما اولویت اصلی انور سادات و شاید تنها اولویت وی، بازپسگیری قلمرو ازدسترفته مصر در سینا بود.
برخی از رژیمهای عرب اینگونه وانمود میکردند که صلح آنها با اسرائیل به فلسطینیان کمک خواهد کرد. ازنظر آنها روابط دیپلماتیک به آنها اجازه میدهد تا بر رفتار اسرائیل تأثیر بگذارند؛ اما در عمل، اسرائیل با توافق کمپ دیوید به آنچه میخواست رسید و تهدید نظامی را از سوی رقبای اصلی عرب خود خنثی کرد.
اخیراً نیز امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان از طریق «توافق آبراهام» به این لیست اضافه شدند. عربستان سعودی، حداقل تا قبل از درگیریهای غزه یکی از اصلیترین گزینههای اضافه شدن به این لیست بود. در ماه نوامبر محمد بن سلمان مخفیانه با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل دیدار کرد. کوشنر راست میگفت که این توافق باعث میشود فلسطینیها منزوی شوند. اگرچه خیلی پیش از اینها فلسطین اولویت خود را در نزد رژیمهای عربی ازدستداده بود.
تلاشهای اخیر رهبران عرب نشان میدهد زمان مناسب برای نزدیک شدن به اسرائیل و بهرهمندی از همکاری اقتصادی و امنیتی فرارسیده است. البته برای کشورهای حاشیه خلیج (فارس)، بهویژه عربستان سعودی این اقدام تا حد زیادی حساسیتبرانگیز است. اخیراً نیز چون فلسطین در کانون توجهات منطقه قرارگرفته است، خطر نزدیکی به اسرائیل بیشتر شده است. از همین رو ممکن است برخی کشورها حاضر به توافق با اسرائیل نشوند.
با آغاز درگیریها در غزه، بهویژه در کشورهای عربی که رسانهها، ازجمله رسانههای اجتماعی، تحت کنترل دولتها هستند، پوشش تحولات غزه با محدودیتهایی مواجه شده است.
عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین که از سرکوبگرترین کشورها در منطقه هستند، برای کمرنگ کردن موضوع فلسطین، درصدد تقویت ملیگرایی، بهویژه در میان شهروندان جوان برآمدهاند. بهعنوانمثال، خانواده آل سعود که همواره بر اولویت مذهبی تأکید داشتند اینک ملیگرایی را بر مصالح اسلام مقدم میدانند.
در دوره محمد بن سلمان، «ملیگرایی سعودی» تشدید شده است. چنانکه در حوزه سیاست خارجی، او رویکرد «اول عربستان سعودی» را دنبال میکند. بر همین اساس، هشتگ «فلسطین مسئله من نیست» همزمان با وقوع حوادث غزه رو به گسترش بود؛ اما بهیکباره همهچیز تغییر کرد و هشتگ «فلسطین مسئله اصلی ماست» شکل گرفت. در همین حال، برخی از چهرههای برجسته عربستان سعودی نیز یک رویکرد میانه را دنبال کردهاند، آنها شاید احساس میکنند که این نقطه دلخواه دربار سلطنتی است: انتقاد شدید از اسرائیل بهموازات انتقاد شدید از حماس. به گفته اندرو لبر، دانشجوی دکتری از دانشگاه هاروارد که به مطالعه رسانههای اجتماعی عربستان میپردازد، عدم پوشش در رسانههای سعودی و اماراتی بهآرامی جای خود را به انتقاد از اسرائیل داده است. به گفته وی «هنگامیکه اظهارات رسمی نشان داد که دولت سعودی در کنار فلسطینیان است، من توئیتهای بیشتری از طرف طرفداران فلسطین دیدم».
تحولات اخیر فلسطین احساسات عمومی را برانگیخته است. این یکی از آخرین موضوعات باقیمانده است که میتواند حمایت گسترده و واقعی را در آنسوی مرزهای عربی ایجاد کند. همبستگی فراملی، چه به شکل پانعربیسم یا اسلامگرایی برای اسرائیل یک تهدید است. چراکه این موضوع بهراحتی قابلکنترل نیست. در همین حال، برای رژیمهای عربی، تجدید احساسات نسبت به فلسطینیها یک چالش است. در سال گذشته، ستون نویسهای اماراتی و سعودی توافق آبراهام را «گامی بزرگ معرفی میکردند که در ابتدا به مردم فلسطین و در مرحله دوم به اعراب خدمت میکند».
درمجموع، جنگ غزه شرکای جدید عرب اسرائیل را در «موقعیت نامناسبی» قرار میدهد. این موقعیت نامناسب، قابل مدیریت است. با این فرض که بتوان درگیری در غزه، بحران رهبری در کرانه باختری و خشونت میان اعراب و یهود در اسرائیل را مهار کرد؛ اما اینکه این فرض را بتوان عملی کرد یا نهچندان مشخص نیست.
0 Comments