جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
ترکیه در آستانه ورود به پرونده یمن
زمزمه ورود به یمن
اخیراً و پس از پایان جنگ قرهباغ که ترکیه سعی داشت حضور نظامی، میدانی و سیاسی جدیای در آن داشته باشد، زمزمههایی مبنی بر ورود ترکیه به پرونده یمن به گوش میرسد. این در حالی است که بهتازگی «یاسین اوکتای»، مشاور اردوغان و از شخصیتهای نزدیک به او مقالهای در روزنامه ینیشفق وابسته به حزب حاکم ترکیه با عنوان «همانطور که لیبی و آذربایجان را نجات داد، آیا ترکیه برای نجات یمن از “طوفان قاطعیت” وارد عمل خواهد شد؟» منتشر کرد. این یک پیام تهدیدآمیز و خطرناک برای سعودی است که خود را آماده ورود ترکیه به یمن بکند!
اهداف ترکیه از ورود به یمن
در یک نگاه کلی، سنخیت کمتری چه ازنظر ژئوپلیتیکی و چه ازنظر میدانی و اقتصادی میتوان بین ترکیه و یمن یافت تا بر اساس آن بتوان ورود آنکارا به پرونده یمن را توجیه نمود و مورد تحلیل قرار داد. کما اینکه یمن با توجه به شرایط خاصی که بهخصوص ازنظر بازیگران خارجی دخیل در آن برخوردار است و چینش بازیگران داخلی و خارجی درگیر در یمن و سطح و دامنه نقشآفرینی آنها نیز از همان ابتدای وقوع بحران و جنگ در این کشور مشخص است، جزو مناطق اصلی هدفگذاری شده در سیاست خارجی ترکیه محسوب نشده بود. اما با این تفاسیر، ترکیه در حال ورود به یمن است. اهم اهداف ترکیه در این رابطه به شرح زیر است:
الف) ضرورت پیشبرد سیاست نوعثمانیگرایی
دلیل اول را باید در سیاست «نوعثمانیگرایی» دولت ترکیه در غرب آسیا جستجو کرد که کماکان درصدد گسترش حوزه نفوذ خود با هدف احیای مجد و عظمت سیاسی (و نه سرزمینی) امپراتوری سابق عثمانی است که یمن همزمانی جزو آن به شمار میرفت که در سال 1918 از آن جدا شد. احیای مجد و عظمت سابق که در امپراتوری عثمانی تبلور داشت، سرفصل اصلی اهداف سیاست خارجی اردوغان است که از هر ابزاری برای پیشبرد آن بهره میبرد. به باور اردوغان که نقش ممتازی در سیاستهای کلان خارجی ترکیه دارد، این کشور از یک «ظلم تاریخی» رنج میبرد که به اعتقاد او پس از جنگ جهانی اول و به دست نیروهای متفق رقم خورد و باعث فروپاشی امپراتوری عثمانی گردید. اردوغان هنوز دل در گرو امپراتوری عثمانی دارد و میخواهد آن را در دنیای کنونی احیا کند. حاضر است هزینههای آن را نیز بپردازد. این مهم یعنی اعتقاد به ظلم تاریخی و رهایی از آنکه به بروز جاهطلبیهای برگرفته از سنتهای عثمانی شده است، موتور محرکه بخش عمدهای از رفتارها، کردارها و سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای ترکیه تحت رهبری اردوغان در این چند سال اخیر بوده است. یمن بااینکه در عصر عثمانی از پایتخت این امپراتوری بسیار دور بود، برای اسلامبول اهمیت ویژهای داشت. چراکه اولاً، حاکمیت بر شهرهای مکه و مدینه که قلب جهان اسلام محسوب میشدند و لازمه مشروعیت خلافت عثمانی بودند از طریق یمن امکانپذیر بود و ثانیاً یمن مشرف بر شاهراه اقتصادی دریای سرخ و بنادر آن بود که اصلیترین بنادر تجارت شرق و غرب با هند محسوب میشد. این نگاه یعنی ایجاد یک جای پای محکم در نقطهای که اولاً مشرف به کریدورهای دریایی مهم و بنادر آن بوده و ثانیاً همجوار با مرزهای سعودی است، هماکنون نیز برای ترکیه اهمیت خاصی دارد.
ب) ضرورت ناشی از رویکرد اخوانی در سیاست خارجی
دلیل دوم تلاش آنکارا برای ورود به پرونده یمن، در رویکرد اخوانی سیاست خارجی ترکیه نهفته است. تجربه نشان داده است هر جا که ترکیه احساس کرده گروههای اخوانی از «قابلیت و ظرفیت» بازیگری و بازیگردانی مؤثر در معادلات داخلی یک کشور و یا منطقهای برخوردار هستند، حمایت جدی از آنها را ولو اینکه مستلزم حضور در میدانهای آشوب منطقهای هم بوده باشد، در دستور کار قرار داده است. لیبی و حمایت از دولت اخوانی «وفاق» مثال بارز در این زمینه است. از این دیدگاه تلاش ترکیه برای ورود به پرونده یمن با حمایت از گروه اخوانی اصلاح «التجمع الیمنی للاصلاح» که تا پیشازاین بهعنوان بخش مهمی از دولت مستعفی هادی ایفای نقش میکرد، ارتباط دارد. حزب الاصلاح در ماههای اخیر که «استان مأرب» پایگاه سنتی نفوذ و خاستگاه اجتماعی و پایتخت کنشوزری اجتماعی اخوانیها محسوب میشود، با سعودیها و منصور هادی دچار اختلاف و شکاف گردیده و در جبهه تحولات میدانی یمن هم با یک «بنبست» مواجه شده است. گرایش اخوانی الاصلاح که برای حفظ جایگاه سیاسی خود نیازمند حمایت خارجی است و نیز استفاده از این گروه جهت «چالشزایی» علیه دربار سعودی که جزو برنامههای جدی ترکیه در ماههای اخیر است و در ادامه توضیح داده خواهد شد، میتواند بستر جدی و زمینه اصلی ورود و حضور ترکیه در یمن باشد. از این منظرگاه حزب الاصلاح، میزان و دامنه نقشآفرینی ترکیه در یمن را نیز مشخص میکند. البته این اقدام یعنی حضور و ورود به یمن، با رویکرد اسلامگرایی اخوانی ترکیه نیز همخوانی دارد.
ج) دستیابی به مرجعیت منطقهای از طریق تضعیف سعودی
اما دلیل سوم ورود ترکیه به پرونده یمن که از پتانسیلهای اخوانیها در یمن بهره میبرد، عمدتاً در «رقابت» آنکارا و ریاض قابل جستجوست. دولت ترکیه بهخوبی میداند که سعودی بیش از هر نقطه دیگری در یمن که آن را بهعنوان «عمق امنیتی» خود تعریف کرده است، «آسیبپذیر» است. ترکیه درصدد کسب وجهه بالای سیاسی «برندسازی» از خود در جهان اسلام با هدف نیل به «مرجعیت منطقهای» در غرب آسیا است.
تلاش بر سر مرجعیت منطقهای، ترکیه را بیش از هر کشور دیگری با عربستان در انداخته است. چراکه ازنظر سعودی دستیابی به مقام مرجعیت در جهان اسلام توسط ترکیه چیزی جز به معنای در حاشیه قرار گرفتن اسلام وهابی (و منافع و سرمایههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… ناشی از آن) که در دربار سعودی تئوریزه شده است، در مقابل اسلام اخوانی نیست. برای همین است که هیئت علمای ارشد دربار سعودی اخیراً با صدور فتوایی، با این تفسیر که اخوانالمسلمین یک گروه منحرف و فتنهانگیز بوده و نماینده اسلام نیست، آن را در لیست گروههای تروریستی قرار داد! موضوعی که در کنار تحریم کالاهای ترکیهای در عربستان و ممنوعیت سفر شهروندان سعودی باهدف گردشگری به این کشور، موجب عصبانیت آنکارا شده و دولت اردوغان را بیشازپیش در ورود به یمن باهدف «تضعیف محور سعودی» در معادلات میدانی و سیاسی آن مصرّ و مصممتر ساخته است.
سخن آخر
بررسی روند تحولات موجود نشان میدهد «نشانههای» ورود ترکیه به پرونده یمن با اهدافی که به آنها اشاره شد ظهور و بروز یافته است. این در حالی است که برخی منابع آگاه نظامی و امنیتی در منطقه نیز مدعی ورود پهپادهای ترکیه به خط درگیریها در جنوب یمن برای مقابله با نیروهای تحت امر امارات شدهاند. ورود ترکیه بهعنوان بازیگری جدید با اهداف و منافع خاص خود به یمن، اگرچه بر پیچیدگی اوضاع یمن خواهد افزود و این کشور را وارد معادلات یمن خواهد کرد، اما محققاً به تضعیف محور سعودی در ابعاد میدانی، سیاسی و امنیتی معادلات یمن نیز خواهد انجامید.
0 Comments