جدیدترین مطالب

Loading

أحدث المقالات

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

رسانه‌های اسرائیلی جمعه ۷ اردیبهشت اعلام کردند ایتمار بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل هنگام رفتن برای بازدید از محل «حادثه الرمله» دچار سانحه رانندگی شده و به بیمارستان منتقل شد. به گفته این رسانه‌های اسرائیلی بن‌گویر بر اثر واژگون شدن خودروی حامل او دچار جراحت‌های متوسطی شده که در نتیجه آن به بیمارستان منتقل شده است.

ببینید | تصاویری جدید از لحظه واژگون شدن وزیر امنیت داخلی اسرائیل

وزیر امنیت داخلی اسرائیل در پی یک حادثه رانندگی راهی بیمارستان شد. رسانه‌های اسرائیل گزارش دادند که بن گویر هنگام خروج از صحنه عملیات ضد صهیونیستی در رمله در یک حادثه رانندگی مجروح شد. هنوز گزارشی از وضعیت جسمی وی منتشر نشده است./ایسنا

Loading
رای الیوم:

هدف اصلی جنگ به اصطلاح با تروریسم،نابودی حزب الله است

۱۳۹۶/۰۲/۲۷ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین-رسانه ها: عبدالباری عطوان از نویسندگان مشهور جهان عرب در مطلبی در روزنامه رای الیوم با اشاره به حمایتهای ایران از حزب الله لبنان نوشت: هدف اصلی از جنگ با داعش به بهانه جنگ با تروریسم، زمینه سازی برای نابودی حزب الله و تامین ثبات و امنیت برای اسرائیل است.

عطوان در سرمقاله این روزنامه با عنوان «مرحله دوم مبارزه با تروریسم با جنگ برضد حزب الله لبنان شروع خواهد شد» نوشت چه بسا بسیاری از ناظران به ویژه اعضای شرکت کننده در ائتلاف بین الملل برضد داعش، به ویژه کشورهای عربی، تصور می کنند جنگی که این ائتلاف برضد داعش به راه انداخته است، جنگ برضد تروریسم است در حالی که واقعیت این است که این ادعا پوشش یا مقدمه ای برای هدف دیگری است و آن مشروعیت بخشی به جنگ برضد مقاومت و به طور خاص حزب الله لبنان است.
اگر به جنگ آمریکا در کویت در سال 1991 دقت کنیم، متوجه می شویم که آمریکا این جنگ را به این منظور مهندسی کرد تا صدام حاکم عراق را به منظور نابودی این کشور و ناکام گذاشتن تلاش علمی و نظامی و از بین بردن نقش منطقه ای آن، به جنگ بکشاند.
بر همین اساس بیراه نگفته ایم اگر بگوییم جنگ سوریه نیز درست به همین منظور به راه افتاده است و هدفی جز ویرانی سوریه و وارد کردن حزب الله لبنان در این جنگ نداشته است.
عبدالباری عطوان تصریح کرد آمریکا با چنین اقدامی، جلوی ادامه و گسترش محبوبیت مردمی حزب الله را گرفت، محبوبیت بی حد و حصری که دو بار پس از پیروزی بزرگ در برابر اسرائیل، در دل دهها و بلکه صدها میلیون نفر از مردم عرب به دست آورده بود، یکی هنگامی که اراضی اشغال شده لبنان را پس از مقاومتی بسیار سخت در سال 2000 آزاد کرد و بار دیگر هنگامی که سال 2006 با پایداری افسانه ای خود در برابر متجاوزان اسرائیلی توانست مانع تحقق هدف اشغالگران برای نابودی و ریشه کنی مقاومت شود.
بیشتر تحرکات کنونی آمریکا و دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید آن در منطقه، از جمله دیدار او از ریاض در روزهای آینده و نیز رزمایش موسوم به «شیر آماده» در اردن، همگی حول یک هدف اساسی دور می زند و آن اعلان جنگ به هر شکل و نوعی برضد حزب الله است تا منابع مالی آنرا بخشکاند و با همان روشی که صدام را در عراق جنایتکار نشان داد، حزب الله را نیز در لبنان و جهان جنایتکار نشان دهد، همانگونه که پیشتر نیز جنبش مقاومت فلسطین را در دوره سازمان آزادی بخش فلسطین و سپس دو جنبش حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت را، جنایتکار نشان داده بود.
در همین حال مشکلات ایران با غرب به چند دسته تقسیم می شود و بلندپروازی های هسته ای آن یکی از بارزترین این مشکلات است، هرچند می توان از راههای مختلف با این بلندپروازی همزیستی و بلکه آنرا مهار کرد، با این حال خطای بزرگی که ایران از نظر غرب مرتکب شده است، حمایت از حزب الله لبنان و تبدیل کردن آن به قدرتی نظامی است که تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است و این درست در زمانی است که عربها در برابر اسرائیل تسلیم شده و به تدریج عنوان دشمن را از آن کنار زده و در حال ایجاد پلهای همکاری و عادی سازی روابط و به حساب آوردن اسرائیل به عنوان همپیمان استراتژیک منطقه ای هستند.
حزب الله لبنان آنگاه که از توان بالای نظامی موشکی یعنی 100 هزار موشک و نیز تجربیات جنگی که بیشتر ارتش های منطقه از جمله ارتش اسرائیل، از آن بی بهره اند برخوردار شد، از همه خطوط قرمز آمریکا و اسرائیل گذشت. عبدالباری عطوان تاکید کرد تجربیات جنگی حزب الله از این نظر حائز اهمیت است که هم تجربیات جنگی کلاسیک مانند ارتشهای منظم را در بر می گیرد و هم تجربیات جنگهای نامنظم را و این در حالی است که جنگ مداوم حزب الله در سوریه به مدت چهار سال، این تجربیات را آشکار ساخت، تقویت کرد، متحول ساخت و به روز درآورد. خبرهایی که در دو روز گذشته درباره برگزاری نشستی سری و پشت درهای بسته در واشنگتن با مشارکت شماری از کشورهای خلیج(فارس) و عرب از جمله سعودی، اردن، کویت، بحرین، قطر و امارات عربی متحده برای بررسی اتخاذ تدابیری درباره چگونگی رویارویی با حزب الله در مرحله آینده، برگزار شد، به هیچ وجه موجب شگفتی نشد زیرا تحرکات کنونی و در رأس آن نشست ریاض که قرار است در چند روز آینده به رهبری دونالد ترامپ برگزار شود، درست به همین منظور است. اطلاعاتی که از نشست واشنگتن به بیرون درز کرده است نشان می دهد که طرح عربی بین المللی مشترک، مبتنی بر رویارویی با حزب الله شامل تحمیل تحریمهای اقتصادی برضد اعضای حامی و نزدیک به آن در کشورهای مختلف جهان به ویژه در آفریقا و اروپا است، کسانی که از حزب الله حمایت مالی می کنند و نیز نظارت بر نقل و انتقال های مالی حزب الله و خشکاندن همه منابع مالی آن به گونه ای که مشکلاتی را برای رهبران حزب الله در سطح تامین مالی سازمانهای سیاسی و نظامی آن فراهم آورد و این در حالی است که جنگ برضد گروههای جهادی تندرو مانند جبهه النصره و داعش رو به پایان است.
جبهه النصره هم اکنون در ادلب و حومه دمشق و بخشهایی از حومه حلب در محاصره است و نشست اخیر آستانه کار تصفیه کامل آن را به آنچه گروههای میانه روی مورد حمایت آمریکا، ترکیه، سعودی و قطر نامیده می شود، سپرده شده است. داعش نیز بخش اعظم موصل را از دست داده است و جنگی که نیروهای کرد سوریه دموکراتیک برای آزادسازی رقه به راه انداخته اند، به زودی با تکمیل تجهیز تسلیحاتی آن از طرف آمریکا یعنی دادن تانک، خودروهای زره پوش و موشکهای جدید به این نیروها، به پیروزی خواهد رسید. به عبارت دیگر شکست این گروههای اسلامی که در فهرست گروههای تروریستی گنجانده شده اند، به زودی آغازگر جنگ مهمتر برضد حزب الله و آن هم نه فقط در سوریه، بلکه در لبنان نیز خواهد بود، جنگی که با جنگ اقتصادی آغاز شده است و با حمله نظامی پایان خواهد یافت و اگر اندکی به عقب و به طور خاص به بحران کویت در سال 1990 بازگردیم متوجه می شویم که دقیقا همان سناریویی است که برضد عراق اجرا شد، یعنی محاصره و ممنوعیت صادرات نفت و سپس جنگ نظامی و اشغال آن قرار است برضد حزب الله اجرا شود. حال پرسش مهم این است که آیا این سناریو که به صورت مرحله ای برضد حزب الله و در ادامه برضد ایران اجرا خواهد شد، به همان موفقیتی که در عراق و پیش از آن برضد حضور فلسطینیان در لبنان رسید، دست خواهد یافت؟ حضوری که با جنگ سال 1982 به پایان رسید؟ بسیار مشکل است که به طور صریح به این سوال پاسخ «خیر» یا «آری» بدهیم، با این حال چیزی که می توان گفت این است که شرایط تغییر کرده است، همانگونه که اسرائیل نیز تغییر کرده است و حزب الله هم اکنون محوریت مجموعه ای منطقه ای و مذهبی را بر عهده دارد و آشکارا مورد حمایت ایران و اندکی کمتر مورد حمایت عراق است و هرجنگی که برضد آن به راه بیافتد، جنگ آسانی نخواهد بود و اگر این سناریو در عراق به موفقیت رسید، نخست به سبب تبانی و خیانت کشورهای عربی بود و این در حالی بود که اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان از هم فروپاشید و آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت، سلطه خود را بر جهان گسترش داده بود. همه آنچه هم اکنون از جنگها و توطئه ها در منطقه در جریان است، به منظور فراهم آوردن امنیت و ثبات اسرائیل و حفظ قدرت و برتری نظامی آن است و این براساس پیاده کردن طرحی است که «آلبر ناردان»، «برنارد لویس»، «برنارد لوی» و بزرگ آنان، هنری کیسینجر، آنرا فراهم کرده اند، در واقع هنری کیسینجر کسی است که به همه آنان سحر و جادو آموخته است. به هیچ وجه اتفاقی نیست که اجرای این طرح با صدمین سالگرد «اعلامیه بالفور» و «توافق نامه سایکس پیکو» همزمان شده است. عنوان بارز برای سده دوم، از هم گسیخته کردن کشور قطر است، همان کشوری که از شکم این توافق نامه زاییده شد و نیز تحمیل حضور یهودیان اسرائیلی در فلسطین و منطقه برای صد سال دیگر و آینده این را نشان خواهد داد.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *