غزه، اوکراین و جایگاه تخریبشده اروپاییها در افکار عمومی
بعد از 18 ماه مذاکرات فشرده بین آمریکا و طالبان سرانجام روز شنبه توافقنامه صلح بین دو طرف به امضا رسید. این در حالی است که در این توافق، جایگاهی برای دولت وحدت ملی تعریف نشده است و طالبان اساساً حاضر نبودند بپذیرند که با این دولت مذاکره کنند. همچنین دولت کابل اکنون دچار یک مشکل شده است مبنی بر اینکه پس از برگزاری انتخابات که در آستانه توافق صلح آمریکا و طالبان بود، اشرف غنی خود را رئیسجمهور افغانستان اعلام کرد و کمیسیون انتخابات نیز همین مسئله را پذیرفت؛ اما همزمان عبدالله عبدالله نیز خود را پیروز رقابتهای انتخاباتی میدانست. لذا دو حاکمیت در افغانستان اکنون وجود دارد؛ ازیکطرف عبدالله عبدالله معتقد است که باید دولت موازی تشکیل دهد و از طرف دیگر اشرف غنی مدعی برنده شدن است و میگوید که وی باید رئیسجمهور شود.
اشرف غنی همچنین معتقد است که در صورت برگزاری مذاکرات بینالافغانی، وی صلاحیت حضور در این مذاکرات را دارد.
دراینبین طالبان بهطورکلی این دولت را به رسمیت نمیشناسد، آن را وابسته میداند و معتقد است دستنشانده آمریکا است.
مشکلی که اکنون به وجود آمده این است اینکه حتی اگر طالبان بپذیرند با دولت کابل مذاکره کنند، طرف مذاکرهشان چه کسی خواهد بود؛ دولت عبدالله عبدالله یا دولت اشرف غنی.
به نظر میرسد که در برهه فعلی آمریکاییها شرایط را بهگونهای مدیریت میکنند تا وضیعت به سمتی برود که عملاً دولت افغانستان نادیده گرفته شود. همچنین بتوان دولت موقتی را به وجود آورد که در آن احتمالاً طالبان نقش اصلی را ایفا کنند.
دراینبین میتوان حدس زد که عبدالله عبدالله و اشرف غنی متوجه این امر شدند و بر همین اساس پیشدستی کرده و خواستار آن شدند که اگر قرار باشد مذاکرات بینالافغانی صورت بگیرد باید با این دولت باشد. درحالیکه طالبان بهطورکلی با این دولت مذاکره نخواهند کرد؛ بنابراین احتمال میرود که در آینده نزدیک دولت موقتی جایگزین این دولت شود که در آن، قانون اساسی تعدیل، نظام ریاستی تبدیل بهنظام پارلمانی و شرایط برای ورود قانونی طالبان به قدرت و یا شراکت در قدرت آماده خواهد شد.
درنهایت اگر در آینده انتخاباتی برگزار شود با توجه به مجموعه شرایط، انسجام نسبی طالبان و چنددستگی در جبهه مقابل، احتمال میرود که طالبان از طریق سیاسی بتوانند به قدرت دست پیدا کنند. درواقع زلمای خلیل زاد توانسته طالبان را قانع کند که آنها تا زمانی که آمریکاییها در آنجا حضور دارند به لحاظ نظامی نمیتوانند قدرت را به دست آورند اما ازنظر سیاسی شانس دستیابی به قدرت برای آنها وجود دارد. لذا میتوان گفت که طالبان اکنون خیز برداشتهاند تا در مرحله نخست در قدرت (البته نه با این دولت بلکه با دولت موقت) شریک شوند و در گام نهایی در انتخابات حضور پیدا کرده و با پیروزی در انتخابات، قدرت را بهطور کامل در انتخابات به دست بگیرند. در نتیجه امارت اسلامی طالبان در حال بازسازی است هرچند احتمالاً مانند گذشته عمل نخواهند کرد چراکه نسل جدید دیدگاههایش نسبت به نسل گذشته متفاوت است؛ اما بههرحال نگاه ایدئولوژیک طالبان همچنان پابرجاست و آنها به لحاظ سرزمینی و قومی، جاهطلبی و انحصارطلبی خود را حفظ کردهاند. در چنین فضایی آمریکاییها یک بازی زیرکانه را دنبال میکنند آنهم با هدف اینکه بخش زیادی از نیروهایشان را بدون دردسر و بدون هزینه انسانی و مالی از افغانستان خارج کنند.
درنهایت باید مدنظر داشت توافقی که در دوحه بین طالبان و آمریکا امضا شد یک معامله است که بهجز اینها، طرفین دیگری هم دارد. پاکستان، عربستان سعودی و قطر هم در این معامله نقش دارند و هدفشان نیز بازگشت طالبان تعدیلشده به قدرت است. در مقابل طالبان نیز میدانند که نمیتوانند بهزور آمریکاییها را از افغانستان بیرون کنند. به همین دلیل گفته میشود که یک معامله بین طالبان و آمریکا انجام گرفته است.
در این شرایط که رئیسجمهوری آمریکا اعلام کرده در آینده نزدیک شخصاً با رهبران طالبان دیدار خواهد داشت به این دلیل است که میخواهد بهنوعی به طالبان مشروعیت ببخشد.
0 Comments