جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
چگونگی نقش انگلیس در سیاست خارجی اروپا در دوره پسابرگزیت
دیوید وینری در یادداشتی که وبسایت موسسه کارنگی آن را منتشر کرد، نوشت: در ماه اخیر هنگامیکه وزرای خارجه اروپا در مورد ایران بحث میکردند، انگلیس نیز حضور داشت، اما در آینده حضور نخواهد داشت. اگرچه بریتانیا پس از برگزیت باز هم میتواند در شکلدهی به سیاست خارجی اروپا نقش رهبری ایفا کند، اما این امر مستلزم تعاملی متفاوت با اروپا است.
تا سال 2016، سیاست خارجی انگلیس بر سه محور استوار بود. نخست، آتلانتیک گرایی: لندن در مورد مسائل بینالمللی بهطورمعمول با واشنگتن همراه بوده و بهعنوان پل ارتباطی فرا آتلانتیک به توضیح دیدگاههای اروپا برای آمریکا و بالعکس میپرداخت. دوم، رهبری اتحادیه اروپا: بهویژه سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا. سوم، چندجانبهگرایی: نظم بینالمللی قانون محور برای پیشبرد منافع انگلیس بهعنوان یک قدرت متوسط با منافع جهانی، ضروری است.
اکنون هرکدام از این محورها به چالش کشیده شدهاند. نخست آنکه، برگزیت باعث خروج انگلیس از سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا شده است. دوم آنکه، نظم بینالمللی قانون محور توسط روسیه، چین و بویژه آمریکا تضعیف میشود. سوم آنکه، چشمانداز فراآتلانتیکی واشنگتن تحت دولت ترامپ بیشازپیش ملیگرا، تعاملی و تجاری شده و نسبت به اتحادیه اروپا و ناتو، تردید (و حتی خصومت) ایجاد کرده است.
از سال 2016، [کشورهای دو سوی] کانال انگلیس و آتلانتیک از هم فاصله گرفتهاند. مدیریت سنتی انگلیس در بحرانهای سیاست خارجی (همگامی با واشنگتن و شکلدهی واکنش اتحادیه اروپا) دیگر کاربرد ندارد؛ بنابراین، انگلیس چطور میتواند سیاست خارجی اروپا پس از برگزیت را رهبری کند؟
به نظر میرسد این هدف از طریق چهار گام جدید امکانپذیر است:
نخست، همکاری هرچه بیشتر دوجانبه با کشورهای اروپایی بهویژه فرانسه و آلمان؛ بهنحویکه نشستها، گفتگوها و توافقهای جدید میتواند آغاز شود. دوم، استفاده از جلسات دیگر نهادهای بینالمللی برای هماهنگسازی اقدامات و مواضع سیاست خارجی اروپا؛ همچنان که سه کشور موسوم به E3 (آلمان، فرانسه و انگلیس) در موضوع ایران همکاری خوبی داشته و این اقدامات میتواند به موضوعات دیگر نیز گسترش یابد. همچنین، گروه هفت (جی 7) نیز میتواند نقش سیاست خارجی مهمی ایفا کند.
سوم، در مذاکرات امسال درباره روابط تجاری و امنیتی آینده انگلیس با اتحادیه اروپا، لندن و بروکسل میتوانند در مورد همکاری نزدیک در سیاست خارجی با هم توافق کنند. انگلیس گاهی میتواند به جلسات وزرای خارجه اتحادیه اروپا دعوت شود. اگر انگلیس و اتحادیه اروپا به دنبال نمایش موضع متحد خویش (در قبال مسکو و پکن) باشند، بیانیه انگلیس- اتحادیه اروپا را میتوانند مورد ملاحظه قرار دهند. چهارم، همکاری نزدیک با اتحادیه اروپا از طریق دیگر سازمانهای بینالمللی بهویژه سازمان ملل؛ این امر به تقویت چندجانبهگرایی کمک کرده و نشان میدهد که انگلیس همچنان نگرش جهانی دارد.
اروپا باید از این گامها حمایت کند. انگلیس در داخل یا خارج اتحادیه اروپا یک قدرت سیاسی و نظامی اروپا، یکی از دو کشور هستهای اروپا و عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل است. تنشهای فزاینده فرا آتلانتیک، حفظ لندن در داخل مدار سیاست خارجی اروپا را برای بروکسل، پاریس و برلین ضروری میسازد.
با توجه به اختلافات راهبردی فرا آتلانتیک، توانایی انگلیس برای هدایت سیاست خارجی اروپا پس از برگزیت در نهایت به موضع راهبردی این کشور در انتخاب بین اروپا و آمریکا بستگی خواهد داشت. علیرغم برگزیت، انگلیس از زمان رفراندوم 2016 در مسائل مهم فرا آتلانتیک (ازجمله موضوع ایران، تجارت، تغییرات اقلیمی و چین) بیشتر از اتحادیه اروپا حمایت کرده است تا آمریکا. بروکسل و واشنگتن تداوم این رویه یا تغییر آن را از نزدیک دنبال خواهند کرد. انگلیس به دنبال معاملات تجاری با هر دوی آنهاست.
0 Comments