جدیدترین مطالب
وخامت روابط آمریکا- چین- ژاپن و آثار آن بر موضوع تایوان
شورای راهبردی آنلاین -رصد: «پس از حمله روسیه به اوکراین در ۲۰۲۲، برخی انتظار داشتند چین نیز علیه تایوان اقدام نظامی انجام دهد. اما شی جینپینگ داشتن چنین قصدی را رد و حتی آمریکا را به تحریک برای چنین اقدامی متهم کرد. بااینحال بیاعتمادی نسبت به چین افزایش یافته است. در دهههای گذشته چین از محیط بینالمللی مساعدی بهرهمند بود، اما وخامت روابط پکن با آمریکا و ژاپن از زمان ریاستجمهوری ترامپ، این شرایط را برهم زده و «اجماع چین واحد» را متزلزل کرده است.»
أحدث المقالات
وخامت روابط آمریکا- چین- ژاپن و آثار آن بر موضوع تایوان
شورای راهبردی آنلاین -رصد: «پس از حمله روسیه به اوکراین در ۲۰۲۲، برخی انتظار داشتند چین نیز علیه تایوان اقدام نظامی انجام دهد. اما شی جینپینگ داشتن چنین قصدی را رد و حتی آمریکا را به تحریک برای چنین اقدامی متهم کرد. بااینحال بیاعتمادی نسبت به چین افزایش یافته است. در دهههای گذشته چین از محیط بینالمللی مساعدی بهرهمند بود، اما وخامت روابط پکن با آمریکا و ژاپن از زمان ریاستجمهوری ترامپ، این شرایط را برهم زده و «اجماع چین واحد» را متزلزل کرده است.»
چالشها و فرصتهای پیشروی ایران در جهان چندقطبی

علی رضوانپور در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: برای چند دهه پس از پایان جنگ سرد، نظم جهانی ذیل چارچوبی تعریف میشد که به آن «نظام لیبرال بینالمللی» میگفتند.
وی افزود: این نظم بر پایه آزادی تجارت، دموکراسی لیبرال، حقوق بشر و نهادهای چندجانبهای مانند سازمان ملل متحد و صندوق بینالمللی پول استوار بود.
این مدرس دانشگاه یادآور شد: ایالات متحده آمریکا محور این نظم بود و رهبری آن را برعهده داشت، اما این نظام طی دو دهه اخیر دچار فرسایش شده و اکنون جهان در حال گذار به ساختاری چندقطبی است.
رضوان پور افزود: این تحول ژئوپلیتیک، چالشها و فرصتهای متعددی برای ایران به عنوان کشوری که همواره در حاشیه یا در تقابل با نظم لیبرال قرار داشته است، خواهد داشت.
زیر سوال رفتن نظم لیبرال بینالمللی و ریشههای آن
وی ظهور قدرتهای جدید بهویژه چین را که با رشد اقتصادی و ابتکاراتی همچون «جاده ابریشم جدید»، نظم اقتصادی و سیاسی جایگزینی را پیشنهاد میدهد، از عوامل اصلی تضعیف نظم لیبرال دانست. وی افزود: علاوه بر چین، بازگشت روسیه به عنوان یک بازیگر نظامی و انرژیمحور، وزن بیشتری به چندقطبی شدن جهان داده است.
به گفته این تحلیلگر مسائل بینالملل، «تحولات داخلی غرب نیز ضربهای جدی به انسجام این نظم وارد کرده است. ظهور جریانهای پوپولیستی، به قدرت رسیدن ترامپ با شعار «اول آمریکا»، خروج آمریکا از نهادهای چندجانبه و شکاف در اتحادیه اروپا پس از برگزیت، همه نشان دادند که خود غربیها نیز نسبت به کارآمدی این نظام تردید دارند. شکستهای ژئوپلیتیک آمریکا در عراق و افغانستان نیز جایگاه و توان سلطهمحوری این کشور را بهشدت کاهش داده است.»
رضوانپور تأکید کرد: «افول نسبی قدرت آمریکا، اگرچه فعلا به معنای از دست رفتن جایگاه نخست این کشور در نظام بینالملل نیست، اما محدودیتهای زیادی برای آن ایجاد کرده است. تمرکز آمریکا بر رقابت با چین، منابع و تمرکز این کشور را از دیگر نقاط جهان منحرف کرده و بستر لازم برای تحرک قدرتهای دیگر را فراهم ساخته است.»
ویژگیهای جهان چندقطبی در حال ظهور
از نگاه این تحلیلگر مسائل بینالملل، نظم جدید جهانی چند ویژگی کلیدی دارد: «نخست، توزیع چندگانه قدرت است؛ بهگونهای که دیگر هیچ کشوری بهتنهایی توان دیکته کردن قواعد بازی را ندارد و تصمیمگیریهای جهانی حاصل تعامل، رقابت و حتی تقابل میان چند قطب است. ویژگی دوم، رقابت ایدئولوژیک است.»
رضوانپور تصریح کرد: «در برابر الگوی لیبرال- دموکراسی، اکنون مدلهای دیگری همچون نظام توسعهمحور چین، ملیگرایی روسیه یا گفتمانهای اسلامی مطرح میشوند. این تکثر ایدئولوژیک، پیچیدگی صحنه جهانی را بیشتر میکند.»
به گفته رضوانپور، «قدرتهای بزرگ منطقهای نقش پررنگتری یافتهاند. کشورهایی چون ایران، ترکیه، عربستان و هند در پی تعریف حوزه نفوذ خود هستند. در همین حال، نهادزدایی و ایجاد ائتلافهای منعطف به پدیدهای رایج تبدیل شده است. کاهش نقش شورای امنیت در روندهای جهانی یا شکلگیری پیمانهای موقتی نظیر بریکس، نمونههایی از این روند هستند.»
وی اضافه کرد: «ابزارهای قدرت نیز متنوع شدهاند: از جنگ اقتصادی و تحریم گرفته تا جنگ سایبری، اطلاعاتی و دیپلماسی عمومی. این ابزارها نیز کموبیش بهاندازه قدرت نظامی اهمیت دارند.»
چالشهای ایران در نظم جدید
به باور علی رضوانپور، «ایران در نظم چندقطبی با مجموعهای از چالشهای مهم مواجه است که نخستین آنها، افزایش عدم قطعیت و بیثباتی در منطقه است.»
این کارشناس افزود: «غرب آسیا یکی از بیثباتترین مناطق جهان است و چندقطبی شدن میتواند رقابت قدرتها را در این منطقه تشدید کند. کاهش نفوذ آمریکا در غرب آسیا شاید فضا را برای رقابت شدیدتر میان قدرتهای بزرگ منطقه باز کند.»
وی معتقد است که «چالش دوم، خطر فرو رفتن در باتلاق رقابت بین بلوکهای مختلف، در صورت مدیریت نادرست روابط خارجی است. اگرچه چندقطبی شدن فرصتهایی برای تنوعبخشی به شرکا ایجاد میکند، اما خطر گرفتار شدن در رقابت بین بلوکهای مختلف نیز وجود دارد.»
رضوانپور هشدار داد: «وابستگی بیشازحد به برخی قدرتهای بزرگ، در بلندمدت قدرت چانهزنی و استقلال ایران را کاهش خواهد داد.»
او به تشدید رقابتهای منطقهای نیز اشاره کرد و گفت: «کشورهای رقیب ایران در منطقه با استفاده از فرصتهای نظم جدید، توان نظامی و شرکای راهبردی خود را تقویت میکنند که میتواند به مسابقه تسلیحاتی بینجامد.»
این کارشناس، مسئله دیگر را موضوع هستهای ایران دانست و ادامه داد: «در جهان چندقطبی، یافتن یک طرف مذاکرهکننده واحد برای حل چنین مسائلی دشوارتر شده است. اختلاف دیدگاه اروپا، آمریکا، چین و روسیه در قبال ایران، فضای مذاکره را پیچیدهتر میکند.»
در نهایت، او به مسئله تحریمها اشاره کرد و گفت: «تحریمهای آمریکا همچنان بهعنوان ابزاری مخرب عمل میکنند، زیرا نظام مالی جهانی تحت سلطه دلار است. اگرچه چندقطبی شدن میتواند فرصتهایی برای دور زدن تحریمها فراهم کند، اما این امر نیازمند یک راهبرد دقیق و استفاده از شکافهای بینالمللی است.»
فرصتهای ایران در جهان چندقطبی
رضوانپور معتقد است: «چندقطبی شدن میتواند قدرت مانور دیپلماتیک ایران را افزایش دهد. بهرهگیری از روابط با چین و روسیه برای کاهش فشارهای غرب، بخشی از این امکان است. همچنین، ایران میتواند تنوعبخشی به شرکای اقتصادی را دنبال کند. بهرهبرداری از عضویت در پیمانهایی چون بریکس یا سازمان همکاری شانگهای، مسیرهای جدیدی برای دسترسی به بازار، سرمایه و فناوری فراهم میکند.»
به گفته تحلیلگر مسائل بینالملل، «جهان چندقطبی، فرصتی برای تقویت نقش منطقهای ایران فراهم میآورد. در غیاب یک هژمون جهانی، ایران میتواند به عنوان یک قطب تأثیرگذار در غرب آسیا نقشآفرینی کند و از عوامل نفوذ خود در منطقه بهعنوان یک دارایی ژئوپلیتیک استفاده کند. نکته دیگر، عرضه گفتمان جایگزین است».
رضوانپور تصریح کرد: «ایران میتواند ایده مقاومت در برابر هژمونی غرب را بهعنوان یک جایگزین ایدئولوژیک مطرح کند و آن را در میان جنبشها و دولتهای همسو تبیین و گسترش دهد.»
رضوانپور گفت: «نظم جهانی در حال گذار از ساختار لیبرال به چندقطبی است و این فرآیند اجتنابناپذیر خواهد بود. برای ایران، این گذار، همزمان، چالشها و فرصتهای بزرگی دربردارد. موفقیت ایران در چنین فضایی به تدوین یک راهبرد هوشمندانه، منعطف و عملگرا بستگی دارد».
وی در جمع بندی سخنان خود گفت: «دیپلماسی ایران باید متوازن باشد؛ بهگونهای که کشور به هیچ بلوکی وابستگی مطلق پیدا نکند. تقویت اقتصاد داخلی و ارتباطات منطقهای، بهویژه با همسایگان و در قالب کریدورهای اقتصادی نوظهور، اهمیت ویژهای دارد. همچنین، ایران باید مشارکت فعالتری در ائتلافهای مختلف همسو و نهادهای بینالمللی داشته باشد.»
0 Comments