جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
بررسی سفر بلینکن به چین پس از تصویب قانون جنجالی/ مشکلاتی که در روابط واشنگتن ـ پکن ریشه دوانده است
چین سالهاست که تلاش دارد هژمونی آمریکا را به چالش بکشد و خود به ابرقدرت شماره یک دنیا بدل شود و همین آمریکا را بسیار هراسان کرده است. در طی این سالها آمریکا پیوسته سعی کرده است در قبال چین دست به عصا حرکت کند و از تقابل جدی با این کشور پرهیز کند اما پس از حدود سه دهه، استراتژی تعامل با چین را کنار گذاشت و استراتژی تقابل را در برابر این کشور انتخاب کرد.
تحلیل راهبرد انگلیس در برابر چین و علل تشدید آن علیه پکن
دکتر عباس سروستانی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی، ضمن اشاره به تشدید سیاستها و مواضع انگلیس علیه چین، خاطرنشان کرد: همواره دو عامل ضد و نقیض جذابیتهای اقتصادی و چالشهای امنیتی، بر روابط کشورهای اروپایی و چین سایه افکنده و به همین دلیل کشورهای اروپایی تلاش می کنند تا سیاست عملگرایانه ای درقبال چین اتخاذ کنند؛ چراکه از طرفی چین و خیزش آن را بزرگترین دغدغه و چالش آینده نظم جهانی می دانند و ازطرفی دیگر نقش پررنگ چین در زنجیره تأمین جهانی را نمی توانند نادیده بگیرند.
وی با بیان اینکه انگلیس و اروپا تلاش می کنند با سیاست «چماق و هویج» درمقابل چین، مانع از پیوستن چین به روسیه و تشکیل بلوک متحد شرق شوند، گفت: روابط بریتانیا و چین در سالهای اخیر شاهد پیچیدگیهای قابل توجهی بوده که ناشی از وابستگی متقابل اقتصادی،اختلافات سیاسی و ابراز نگرانیها درمورد حقوق بشر، امنیت ملی، سرقت مالکیت معنوی، امنیت سایبری در رابطه با غولهای فناوری، موانع دسترسی به بازار و شیوههای تجاری ناعادلانه بوده است. با این حال، ایجاد تلاقی منافع اقتصادی و ملاحظات امنیت ملی و ایجاد تعادل ظریف بین این نگرانیها با نیاز به حفظ گفتگوی سازنده مهمترین رویکرد دوره جدید سیاست خارجی عملگرایانه انگلیس نسبت به چین است.
سروستانی تاکیدکرد: تعاملات اقتصادی بین بریتانیا و چین نیز در دو دهه گذشته به طور تصاعدی رشد داشته و دولت بریتانیا هم به دنبال گسترش تجارت و سرمایهگذاری دوجانبه است.
این کارشناس مسائل اروپا، با اشاره به اظهارات نخست وزیر بریتانیا که چین را بزرگترین چالش امنیت و رفاه جهانی دانسته بود، اضافه کرد: در راستای این سیاست عملگرایانه او تاکید کرد که ریسک زدایی و همکاریهای اقتصادی با این کشور برای دستیابی به اهداف بزرگ سیاست خارجی بریتانیا ضروری است. باید در نظر داشت این مواضع، خطوط کلی راهبرد و جهت گیریهای سیاست خارجی بازنگری شده بریتانیا برای یک دنیای پرمناقشه و ناپایدار را نشان می دهد که طی سندی در ماه مارس سال جاری منتشر شد.
وی توضیح داد: بر اساس سند بازنگری شده سیاست خارجی فراگیر بریتانیا، گرچه مساله اوکراین و حمله روسیه به این کشور درکوتاه مدت مهمترین چالش امنیتی انگلیس است؛ اما این سند راهبردی سیاست خارجی، تمرکز بریتانیا بر منطقه هند و اقیانوس آرام را دوچندان نشان داده و بیان می کند که افزایش تنشها در این منطقه می تواند عواقب جهانی بیشتری نسبت به درگیری در اوکراین داشته باشد. البته سوناک، پیش ازاین نیز چین را به لحاظ امنیتی و ارزشی چالشی تعیین کننده برای نظم بینالمللی غرب محور دانسته بود که سیاستهای تهاجمی آن پیامدهایی زیادی برای همه حوزههای سیاست دولت بریتانیا دارد.
سروستانی، یکی از دلایل زیربنایی انتشار راهبرد جدید سیاست خارجی بریتانیا را برگزیت عنوان کرد و افزود: در جهتگیری جدید سیاست خارجی این کشور، ارجاعات به بلوک اتحادیه اروپا بسیار اندک دیده می شود و بریتانیا به دنبال احیای اتحاد آنگلوساکسونی در مقابل اتحادیه اروپا است. به همین دلیل در اواسط این سند از ایالات متحده به عنوان مهمترین متحد استراتژیک و شریک بریتانیا یاد می کند.
وی با تاکید براینکه تمام تمرکز سیاست خارجی جدید انگلیس بر اقیانوس هند – آرام است، اظهار داشت: این منطقه حدود نیمی از جمعیت جهان را درخود جای داده، 40درصد از تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص داده، موتور رشد اقتصاد جهانی به حساب می آید و درعین حال مرکز اصلی تشدید رقابتهای ژئوپلیتیکی با چندین نقطه مستعد برای درگیری است.
به گفته این تحلیلگرمسائل اروپا؛ جهتگیری جدید سیاست خارجی بریتانیا و تصمیم آنها برای افزایش کلاهک های هسته ای و اعزام ناو هواپیمابر ملکه الیزابت به دریای چین جنوبی، گرچه برای چین ناامید کننده است، به مذاق اتحادیه اروپا نیزخوش نیامده و اتحادیه اروپا این راهبرد جدید شریک ناسازگار قدیمی و عضو اخراجی خود را مغایر با اصول چندجانبه گرایی، راهبرد تنش زدایی و استقلال راهبردی خود قلمداد می کند. اما اتحادیه اروپا در راستای سیاست تنوع بخشی به روابط تجاری و سیاست خارجی خود، همواره از گفتگوهای انتقادی با چین استقبال کرده و مخالف تشدید تنشها و استفاده از ابزارهای سخت برای کنترل این قدرت جهانی است.
سروستانی سند جدید سیاست خارجی انگلیس و مواضع تند چین را آخرین تلاش لندن برای ماندن در جرگه قدرتهای بزرگ و حفظ تأثیرگذاری در نظم نوین جهانی دانست و گفت: خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، افزایش تنش میان روسیه و غرب، جنگ اوکراین و خیزش چین و نقش تأثیرگذار آن در اقصی نقاط جهان، سیاستمداران انگلیسی را به این جمع بندی رساند که آنها دیگر جذابیتی برای متقاعدکردن کشورها به عدم همکاری با بلوک شرق ندارند و این موضوع گیری های جدید، بیشتر لفاظی هایی از روی ترس و نگرانی نسبت به ازدست دادن جایگاه خود در نظم نوین جهانی است.
وی اضافه کرد: بلندپروازیهای جدید انگلیس در سیاست خارجی و دفاعی که دولت را متعهد به افزایش هزینه های دفاعی تا سقف 2.2 درصد تولید ناخالص داخلی کرده، می تواند این کشور را با چالش تأمین منابع دفاعی و افزایش نارضایتی های اقتصادی و اعتصاب ها مواجه سازد.
سروستانی با بیان اینکه این موضع گیری ها، برای چین تازگی ندارد و همیشه بسته به جریان حاکم در لندن، الگوی سینوسی در روابط نسبت به پکن وجود داشته،تصریح کرد:در دوره سوناک، تاکنون شاهد حاکم شدن روی تاریک روابط هستیم؛ درحالیکه دو کشور در دوره نخست وزیری دیوید کامرون به یک دوران طلایی از روابط دست یافتند و کامرون معتقد بود که آنها می توانند با استفاده از اهرم سیاسی به بهبود تجارت و سرمایه گذاری کمک کنند.
وی یادآورشد:درهمین دوره تاریکی روابط هم، بادرنظرگرفتن محدودیت های بریتانیا به دلیل حمله روسیه به اوکراین، لندن که دارای کسری تجاری بزرگی است، به سرمایه گذاری چین در بخشهای تولید، خدمات، املاک و مستغلات و بخش انرژی به شدت نیازمند است،بنابراین مواضع تند انگلیس علیه چین، در راستای همان سیاست قدیمی استفاده ازاهرم های سیاسی برای فشار باهدف دریافت امتیازات تجاری و اقتصادی است و اصولا انگلیس نه در عرصه داخلی و نه درعرصه بین المللی، دیگر آن توان تأثیرگذاری بر مناسبات قدرت در سطح جهانی را ندارد و تلاش می کند تا با حفظ اتحاد استراتژیک خود با ایالات متحده آمریکا از سقوط بیشتر جایگاه جهانی خود جلوگیری کند.
0 Comments