دکتر مجید محمد شریفی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی افزود: همه توجیهاتی که اعضای دولت ترامپ برای قانع کردن کنگره و افکار عمومی انجام دادند، با صراحت تمام رد شد و این نشان میدهد آنچه در ظاهر انجام دادند با آنچه در عمل به دنبالش بودند، بسیار متفاوت است؛ بنابراین باید دلایل این ترور را در جای دیگری جستجو کرد.
وی با بیان اینکه باید بررسی کرد که چرا آمریکا در این موقعیت تصمیم به ترور سردار سلیمانی گرفت، درصورتیکه پیشازاین هشدار داده میشد که پیامدهایش غیرقابلپیشبینی و ممکن است اتفاقاتی بیفتد که از کنترل خارج شود، اظهار داشت: تحولاتی در دولت آمریکا و منطقه رخ داد که آنها را به این برداشت رساند که اگر این اقدام را انجام دهند، به آن مرحله بحرانی نمیرسند.
وی افزود: طرح ترور سردار سلیمانی قبلاً هم در دولتهای «بوش» و «اوباما» مطرح بود و در بهار سال 2017 در دولت ترامپ هم مطرح شده بود. زمانی که انصارالله حملهای به عربستان انجام داد، جزء گزینههای واکنشی که به ترامپ داده بودند این بود که سردار سلیمانی را ترور کنند. آن زمان جیمز متیس، وزیر دفاع وقت آمریکا، بهشدت مخالفت و با صراحت اعلام میکند که این کار عواقب خیلی وخیمی خواهد داشت و ترامپ را از این اقدام منصرف میکند.
تغییر دولت ترامپ در سه مرحله
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه برای درک اینکه چه اتفاقی افتاده که تصمیم گرفتند این ترور را انجام دهند، چند نکته را باید مد نظر داشت، نکته اول را جابجاییهای افراد و حضور چهرههای جدید در کابینه ترامپ دانست و گفت: اگر بخواهیم از سالهای 2016 تا 2019 کابینه ترامپ را تقسیمبندی کنیم، بخش سیاسی – امنیتی این کابینه حداقل سه مرحله تحول را پشت سر گذاشت.
وی ادامه داد: در مرحله اول افرادی مانند «رکس تیلرسون» در وزارت خارجه، «جیمز متیس» در وزارت دفاع، «هربرت مک مستر» در سمت مشاور امنیت ملی و «پمپئو» رئیس سی. آی.ای بود. ژنرال «ژوزف دانفورد» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بود و ژنرال «ژوزف ووتل» هم ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) در منطقه را بر عهده داشت. مهمترین ویژگی دولت آمریکا در این دوره این بود که این افراد که به «عقلای دولت ترامپ» مشهور بودند، سعی میکردند پیامدهای راهبردی خطرناک اظهارات و تصمیمات او را مدیریت کنند و یا حتی آن گزینهها را کنار بگذارند.
محمد شریفی با یادآوری اینکه خیلی از تصمیماتی که در این دوره گرفته شد با اعمالنظر آنها بود، افزود: آنها تلاش میکردند تمام اقداماتی را که برخلاف تصمیم جریان اصلی آمریکا بود، کنترل کنند و تا حدود زیادی هم موفق شدند؛ مثلاً برای دو سال توانستند ترامپ را در برجام نگه دارند، حتی «مک مستر» شهادت داد که این اقدام به نفع امنیت ملی آمریکا است.
تشریح ویژگیهای دور دوم دولت ترامپ
این استاد دانشگاه در تشریح ویژگیهای دور دوم دولت ترامپ گفت: این مرحله با کنار رفتن رکس تیلرسون و هربرت مک مستر، دو نفر از اصلیترین اعضای کابینه، رقم خورد. ترامپ در مصاحبهای بهصراحت گفت با تیلرسون درباره موضوعات متعددی ازجمله در زمینه برجام و توافق هستهای اختلاف داشته است. این زمان پمپئو از ریاست سی. آی.ای به وزارت خارجه میآید و جان بولتون هم سمت مشاور امنیت ملی آمریکا را بر عهده میگیرد؛ اما جیمز متیس همچنان سر کار باقی میماند. ژنرال ژوزف ووتل، فرمانده قرارگاه مرکزی آمریکا در خاورمیانه (سنتکام)، هم برای دوره کوتاهی حضور دارد که «کنت مک کنزی» جایگزینش میشود.
وی ادامه داد: ویژگی این دوره این است که بولتون توانست ترامپ را متقاعد کند که از برجام خارج شود. در مقاله 2017 که در نشنال ریویو نوشت به صورت کامل توضیح داد که چگونه آمریکا میتواند از برجام خارج شود و گامهایش را برای ترامپ تشریح کرد. در این دوره آغاز «سیاست تشدید فشار» و یا «فشار حداکثری» در مقابل جمهوری اسلامی است؛ اما نکته مهمش این است که در بخش نظامی همچنان حضور ژنرال دانفورد و جیمز متیس در وزارت دفاع باعث میشد که آمریکاییها به گزینه نظامی در برابر ایران فکر نکنند.
محمد شریفی افزود: حتی بعد از سقوط پهپاد آمریکایی توسط ایران مایک پنس، پمپئو و جان بولتون در جلسه صبحی که با اعضایشان داشتند به ترامپ پیشنهاد کردند که گزینه نظامی را در رأس کار قرار دهد و حتی به ایران حمله کند، اما کسی که بهطورجدی مخالفت کرد و با طرحی که داد مانع از این کار شد ژنرال دانفورد بود. البته بعدها ترامپ از او بسیار تشکر کرد و گفت او ژنرالی بینظیر برای من است.
این استاد روابط بینالملل با بیان اینکه در این دوره علیرغم افزایش فشارها بر ایران اما به سبب وجود جیمز متیس، دانفورد و یکسری اختلافات بین پمپئو و بولتون امکان اعمال سیاست هماهنگ و منسجمی علیه ایران نبود، تصریح کرد: در بخش نظامی هم نمیتوانستند به گزینه نظامی فکر کنند زیرا متیس واقعاً مخالف بود و خود ترامپ هم علاقهای به این کار نداشت.
یکدستی کابینه ترامپ علیه ایران در دوره سوم
به گفته وی در دوره سوم دولت ترامپ جیمز متیس از وزارت دفاع رفته و جان بولتون همچنان روی کار بود و ژنرال «مارک میلی»، جایگزین ژنرال دانفورد شده بود. در این دوره کنت مک کنزی در رأس کار قرار گرفت.
محمد شریفی افزود: آغاز تحول این دوره برای ایران زمانی است که جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی هم کنار میرود، چراکه یکسری اختلافاتی را با پمپئو داشت و همین اختلافات باعث میشد کابینه ترامپ نتواند سیاست هماهنگی را اعمال کند. با کنار رفتن بولتون و جان اوبرایان در سمت مشاور امنیت ملی جایگزین وی شد و مارک اسپر نیز جای جیمز متیس را گرفت. آقای اسپر در «وست پوینت» با آقای پمپئو هم درس و هم آموزش بودند و روابط بسیار نزدیکی با هم دارند. در این دوره کابینه ترامپ در واقع خیلی یکدست و اختلافات کنار زده شد.
تسلط پمپئو بر کابینه ترامپ
وی با بیان اینکه فردی که در این دوره در کابینه ترامپ کاملاً مسلط میشود مایک پمپئو است، گفت: چون رابطه بسیار خوبی با مایک اسپر و رئیس سازمان سیا که خود منصوبش کرده است دارد. در این مقطع جای بولتون، رابرت اوبراین آمده که او چندان شخصیت تأثیرگذاری در دولت ترامپ نیست و خودش هم بهصراحت گفته که تنها یک تسهیلکننده و هماهنگکننده است و برخلاف بولتون نظر مستقلی ندارد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل ضمن تأکید بر اینکه در این دوره کابینه ترامپ میتواند در کوتاهترین زمان بهاتفاق آرا برسد، وجود شخص پمپئو را باعث تشدید سیاستهای ضد ایرانی آمریکا دانست و گفت: او پیشینه طولانی در نوعی خصومت شخصی و ایدئولوژیک با ایران دارد.
تغییر سیاست آمریکا در قبال خاورمیانه
محمد شریفی با یادآوری اینکه در دوره جیمز متیس بسیار تأکید میشد که آمریکا نباید در خاورمیانه حضور پررنگی داشته باشد و باید کمکم نیروهایش را خارج کند و بر رقابت با روسیه و چین متمرکز شود، اضافه کرد: پس از او هرچند که همچنان موضوع رقابت با قدرتهای بزرگ برای وزارت دفاع یک اولویت است اما کاملاً بهصراحت اعلام میشود که به این معنا نیست که خاورمیانه را کاملاً رها و ترک کنند. در واقع نوعی بازنگری در سیاستهایشان در خاورمیانه صورت گرفت و سعی کردند حضور فعالتر و بیشتری داشته باشند و اتفاقاً مهمترین نقطه تمرکزشان را ایران گذاشتند.
تمرکز دولت ترامپ بر ایران
وی خاطرنشان کرد: در دوره قبلی ژوزف ووتل، فرمانده سنتکام، کسی بود که طراح سیاست آمریکا در جنگ علیه داعش بود اما آقای کنت مک کنزی، جانشین او، تمرکزش بیشتر بر روی ایران است. او در مصاحبههای مختلف بهصراحت اعلام کرد که بعدازاینکه خطر داعش هم به معنایی برطرف شده، اولویت بعدی ما ایران است و میخواهیم بر ایران متمرکز شویم.
گزینههای وزارت دفاع آمریکا پس از حمله به سفارتش در عراق علیه ایران
این استاد دانشگاه با طرح این سؤال که چرا وزارت دفاع با این تحولات به این نتیجه رسید که باید دست به ترور سردار سلیمانی بزند و این پیشنهاد را روی میز گذاشت، گفت: پس از تحولات عراق و حمله به سفارت آمریکا، وزارت دفاع چهار گزینه را برای اقدام روی میز ترامپ گذارد. یکی از آنها ترور سردار سلیمانی بود، سایر گزینهها حمله به کشتی ایران در خلیجفارس، حمله به یکی از سایتهای موشکی ایران و حمله به نیروهای حمایتی ایران در عراق بودند که ترامپ دستش را روی گزینه ترور سردار سلیمانی میگذارد.
علت انتخاب گزینه ترور سردار سلیمانی
وی علت این انتخاب ترامپ را نوع ارزیابی وزارت دفاع از این اقدام دانست و افزود: ارزیابی وزارت دفاع این بوده که اگر قرار باشد ما به همین شکل بخواهیم با ایران ادامه دهیم، ایران و نیروهای منتسب به آن در منطقه با اقداماتشان هزینههای نظامی ما را بالا ببرند و ما مرتب مجبور به اعزام نیرو و تجهیزات شویم و آنها را در معرض حملات جدید قرار دهیم، روندی فرسایشی به خود میگیرد که باعث میشود مجبور به هزینههای بیشتر در خاورمیانه شویم. باید اقدامی را انجام دهیم که به این دور و چرخه کنش – واکنش فرسایشی پایان دهد.
محمد شریفی توضیح داد: در نهایت آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که باید پاسخی را به ایران بدهند که بر اساس مواضع وزارت دفاع آمریکا اولاً برای ایران اصلاً قابل پیشبینی نباشد و آنقدر هم برایشان سنگین باشد که دچار نوعی سردرگمی شوند و نتوانند پاسخ درستی به ما بدهند. در واقع مقاله الی لیک در بلومبرگ مسائل زیادی را فاش کرد که هدف آنها این بود که ضربهای را به ایران وارد کنند که آنقدر حجم شوکش گسترده باشد که برای واکنش به آن سردرگم شود.
حمله به سردار سلیمانی یک اقدام کاملاً راهبردی بود
این استاد دانشگاه افزود: محاسبه آنها این بود که با این اقدام رهبران ایران متوجه خواهند شد که ما گام رو به جلویی برداشتیم و بازدارندگیمان را از اعزام نیرو به جنگ و حمله پیشدستانه تغییر دادیم؛ بنابراین حمله به سردار سلیمانی یک اقدام کاملاً راهبردی بود و نه تاکتیکی. به این معنا که با آن سیاست بازدارندگی آمریکا از حالت تدافعی کاملاً به حالت حمله یا جنگ پیشگیرانه تغییر میکند و این را در قالب طرحی گسترده انجام میدهند.
وی افزود: آمریکاییها قبل از ترور سردار سلیمانی اقدامی را برای ترور سردار «حاجی زاده» در سوریه طراحی کرده بودند که شکستخورده بود.
محمد شریفی با بیان اینکه با تحولات بعدی که رخ داد آمریکاییها در تلاشند که نشان دهند این سیاستشان موفق بوده است، گفت: آنها معتقدند اولاً ضربه محکمی به ایران زدند و بهترین نیروی منطقهایاش را از آن گرفتهاند و دوما اینکه نیروهای حامی ایران هم در منطقه دچار نوعی سردرگمی میشوند و به این نتیجه میرسند که نباید با آمریکا رو در رو شوند و اقدام نظامی مستقیم انجام دهند به این دلیل که با واکنش مستقیم آمریکا مواجه خواهند شد.
آمریکاییها خط قرمز را رد کردند
این استاد روابط بینالملل تأکید کرد: آمریکاییها خط قرمز را رد کردند و آن اینکه به ایران واکنش شدیدی نشان دادند و به ظن خودشان اقدام بزرگی انجام دادند، اما برخلاف پیشبینیهایی که همه کارشناسان داشتند اتفاق مهمی هم نیفتاد و دو طرف وارد جنگ هم نشدند؛ بنابراین حالا دوگانهای که همه بهواسطه آن از ترامپ انتقاد میکردند که با این سیاستی که علیه ایران انجام داده کشور را به سمت دوگانه مذاکره – جنگ برده است حالا ترامپ، مقامات و حامیانش با صراحت تمام میگویند که این دوگانه وجود ندارد.
وی ادامه داد: «نشنال ریویو» که خبرگزاری کاملاً دست راستی و نزدیک به ترامپ است این مسئله را باز کرده بود که برخلاف این نظر که کارشناسان مطرح میکردند که ما در دوگانه جنگ – مذاکره قرارگرفتهایم در شرایط فعلی به راه سومی رسیدهایم. همان سیاست فشار حداکثری را ادامه میدهیم و اگر ایران خواست اقدامی در منطقه انجام دهد باز هم واکنش نشان میدهیم. به این دلیل هم بود که برایان هوک، مسئول ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، گفت اگر جانشین سردار شهید سلیمانی هم همان راه را برود او را هم ترور خواهیم کرد!
ویژگی تغییر راهبرد آمریکا در قبال ایران
محمد شریفی در توضیح ویژگی تغییر راهبرد آمریکا در قبال ایران گفت: اینکه راهبردشان تغییر کرده به این معناست که میگویند ما یک بار برای همیشه به ایران ضربهای میزنیم که ایران دست از سیاست تشدید تنش در منطقه برای رسیدن به مقصود خود که فشار به آمریکا و خارج کردن نیروهای آمریکایی از منطقه است بردارد. به ایرانیها نشان دادیم که هیچکدام از اینها محقق نخواهد شد و همچنان در منطقه حضور خواهیم داشت و به اقدامات ایران هم واکنش نشان خواهیم داد. این مهمترین اقدامی است که وزارت دفاع انجام داد تا تغییراتی در راهبرد دولت ترامپ نسبت به ایران انجام دهند.
این استاد دانشگاه در رابطه با اینکه آیا این تغییر راهبرد وابسته به حضور این چهرههای خاص در دولت آمریکا است، گفت: بستگی به نتیجه دارد. هر دولتی که در آمریکا روی کار میآید میتواند با توجه به تغییر شرایط و اولویتها یک راهبرد جدیدی را انتخاب و پیاده کند. ترامپ هم گزینه و مسیری را برای مقابله با ایران باز کرده که اگر این سیاست موفق شود و بتواند از آن بهرهبرداری مطلوب بکند و پیامدهای چندان سنگینی هم برایشان نداشته است، کاملاً طبیعی به نظر میرسد که حتی اگر یک رئیسجمهور دموکرات هم در انتخابت 2020 روی کار بیاید بازهم این سیاست را ادامه دهد، زیرا برایشان نتیجهبخش بوده است.
وی تأکید کرد: معمولاً با رفتن دولتها بدنه اصلی وزارت دفاع تغییر نمیکند و این دیدگاه اگر در وزارت دفاع تثبیت شود احتمال اینکه دولت بعدی از هر جناحی که باشد بازهم این سیاست را ادامه دهد وجود دارد؛ بنابراین علیرغم اینکه این اقدام در دولت ترامپ اتفاق افتاده اما در دولتهای بعدی تثبیت میشود و آنها هم میتوانند آن را پیاده کنند و جلو ببرند. نباید فراموش کرد دموکراتها در اصل قضیه ترور سردار سلیمانی چندان با ترامپ وارد مناقشه نشدند، مهمترین نکته اعضای کنگره این بود که چرا به ما خبر ندادید!
نتایج معکوس یک ترور
محمد شریفی با بیان اینکه ترور سردار سلیمانی از دید آمریکاییها دستاورد بزرگی بود، گفت: همه توجیهاتی که اعضای دولت ترامپ برای قانع کردن کنگره و افکار عمومی انجام دادند با صراحت تمام رد شد. حتی در اعضای دولت ترامپ هم کاملاً اختلافها مشخص بود. این نشان میدهد آنچه در ظاهر انجام دادند با آنچه در عمل به دنبالش بودند بسیار متفاوت است و دلایل این ترور را باید در جای دیگر جستجو کرد.
0 Comments