جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
علل بازگشت به عقب در بولیوی
رضا طباطبایی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی با بیان اینکه اوو مورالس از آخرین شخصیتهای جناح چپ یا به قول خودشان پیشرو بود که در منطقه آمریکای لاتین حضور داشت و بنابراین سالهاست که تلاش زیادی برای سرنگونی او پیگیری شده، گفت: سال 2016 وقتی که او برای شرکت مجدد در انتخابات ریاست جمهوری همهپرسی برگزار کرد، به شیوههای گوناگون، رسوایی سیاسی علیه او مطرح کردند که بعدا معلوم شد ساختگی بوده است.
بهانه جویی علیه مورالس
وی تاکید کرد: بنابراین تلاشها علیه مورالس همیشه پیگیری شده است. حتی این بار در انتخابات همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه فاصله بین مورالس و رقیبش نزدیک به کمتر از 10 درصد شد؛ آنگاه یکباره برنامه شمارش آرا که آنلاین بود و به سرعت جلو میرفت و همه نتایج را میدیدند، از مانیتورها قطع شد و وقتی که دوباره وصل شد، نشان داد مورالس خیلی جلوتر است و پیروز انتخابات به شمار میرود.
طباطبایی با بیان اینکه همین مسئله باعث تظاهرات مخالفان شد، اظهار کرد: این شک دامن زده شد که این کار را مورالس انجام داده است. گرچه مخالفان او را متهم میکنند، اما به فرض هم که چنین چیزی رخ داده باشد، آنها میتوانستند دوباره آراء را به صورت دستی بشمارند مانند آنچه قبلا بین «ال گور» و «جورج بوش» در انتخابات آمریکا رخ داده بود؛ اما این کار را نکردند و به یکباره همه چیز را به هم ریختند و آن اعتراضات و ناآرامیها پیش آمد.
سفیر سابق ایران در بولیوی با بیان اینکه این مسئله بهانه جویی علیه مورالس بود، ادامه داد: واقعیت این است که بومیها هنوز هم از مورالس بسیار حمایت میکنند. آمار و ارقام نشان میدهد که اقتصاد بولیوی در زمان مورالس بسیار رشد داشته و از دومین کشور فقیر آمریکای لاتین بعد از هائیتی، بعد از این سالها به اولین کشور با بالاترین نرخ رشد تبدیل شده است. مورالس کارهای ملی زیادی انجام داد. این ناآرامیها که رخ داد، مورالس گفت اعتراضات را قبول دارد، اگر میخواهند دوباره انتخابات برگزار کنند یا نتایج این انتخابات بازشماری شود، اما در اثنای این گفتگوها یکباره رئیس کل نیروهای مسلح اعلام کرد که به مورالس پیشنهاد میدهد استعفا دهد و کنارهگیری کند. رئیس پلیس بولیوی هم چنین موضعی داشت و وقتی مورالس دید که کودتایی در حال شکلگیری است و مقدماتش فراهم آمده، کنار رفت و از کشور خارج شد.
درک تفاوتهای فرهنگی برای تحلیل تحولات بولیوی
وی با بیان اینکه فرهنگ سرخپوستهای آمریکای لاتین و بولیوی با فرهنگ ما متفاوت است، گفت: وقتی آنها کسی را به عنوان رهبر انتخاب میکنند و او را قبول دارند، اینگونه نیست که اگر او از کشور خارج شود، به او انتقاد کنند که چرا فرار کردی و باید ایستادگی میکردی و کنار مدافعانت میبودی! آنها حتی از اینکه رهبرشان در جای امنی رفته، خوشحالند. مورالس هم گفته بود با مشورت اطرافیانش، یعنی همان بومی های بولیوی، این تصمیم را گرفته است. او حالا جای امنی رفته تا وقتی شرایط آماده شد، برگردد و اینگونه نیست که مردم بولیوی از این مسئله ناراحت باشند.
طباطبایی در ارزیابی از چشم انداز آینده ناآرامیها در بولیوی گفت: تصورم بر این است که جناح مخالف به قیمت کشتار مردم و کمبود ارزاق عمومی و روی کار آوردن نیروهای نظامی هم که شده، این موقعیت را از دست نخواهد داد. آنها برنامه دراز مدتی ریختند و الان در حال بهره برداری از آن هستند. بحث هم در فضایی دموکراتیک نیست که بگویند بیایید دوباره رای دهید! مسلم است که اگر نظرخواهی شود، جمعیت بومیهای بولیوی که بیش از جمعیت شهرنشین است، به مورالس رای خواهد داد.
وی با اشاره به مواضع کشورهای منطقه آمریکای لاتین نسبت به تحولات در بولیوی افزود: کوبا و ونزوئلا این وضعیت را رد کردهاند، اما شیلی و کلمبیا آن را پذیرفتهاند. سایر کشورها یا سکوت کردهاند یا اینکه هر جا دیدهاند جریانی قویتر است، به آن سمت رفتهاند. کشورهای عضو آلبا – که در زمان روی کار بودن جناح چپ در منطقه یک اتحادیه بود – این وقایع را محکوم کردهاند. وزیر خارجه ونزوئلا در بیانیهای که در اجلاس اضطراری خواند، از مکزیک که مورالس را پذیرفته، تشکر کرد و او را همچنان رئیس جمهور خواند؛ چرا که هنوز جلسات مجلس تشکیل نشده است که بخواهد حضور فرد دیگری را تصویب کند؛ اما با همه اینها جناح مخالف کوتاه نخواهد آمد. آنها لایحهای تصویب کردند و دولت موقت خودخوانده آن را در بوق و کرنا کرده که حزب مورالس، حزبی غیرقانونی و دارای پروندههای محکومیت در دادگاهها است؛ بنابراین به سمت انحلال این حزب میروند و در حال تصفیه حساب داخلی هستند.
طباطبایی ادامه داد: بولیوی تا قبل از سال 2000 و حتی 2005 و 2006 که مورالس روی کار آمد، معروف به کشور کودتاها بود. خیلی راحت چند تانک به سطح شهر میآمد، برقها را قطع میکردند و یک رئیس جمهور میرفت و یک رئیس جمهور نظامی دیگر میآمد.
بولیوی؛ کشوری غنی از منابع معدنی
وی با بیان اینکه بولیوی سرشار از منابعی مثل طلا و نقره و عناصر معدنی دیگر است، تاکید کرد: خیلی بعید میدانم که این داستان به سادگی حل شود. در شرایط فعلی جناح مخالف سوارِ کار است و محکم ایستاده و هیچ ابایی هم از اینکه هر اتفاقی بیفتد، ندارد تا قدرت را در آنجا از دست ندهد. علتش هم منابع بولیوی است. این داستان کودتا برحسب اتفاق و یا به طور برنامه ریزی شده، یک هفته بعد از این شروع شد که مورالس اعلام کرد دیگر امتیاز استخراج بزرگترین مخزن لیتیوم دنیا را که در جنوب شرقی بولیوی است، به کسی نمیدهد و این کشور خودش میخواهد در آنجا کارخانه باتریسازی احداث کند. مصرف عمده لیتیوم در صنایع باتری سازی و به خصوص باتری های نظامی است. همین که این مسئله را اعلام کرد، بلافاصه این مسائل رخ داد.
وی با بیان اینکه طبیعی بود که آمریکا بسیار زود اعلام کند که دولت بعد از کودتا را به رسمیت میشناسد، گفت: از طرف دیگر روسیه با اینکه اسم از دولت خودخوانده موقت نبرده، اما گفته است با دولت بعدی همکاری خواهد کرد. آنها منتظرند تا راه های قانونی طی شود تا ببینند تحولات به کجا میرسد.
طباطبایی درباره تلاش بومیهای بولیوی برای مقابله با شرایط کنونی در کشورشان نیز خاطرنشان کرد: به نظر میرسد تا دو ماه آینده این ناآرامیها به شدت فعلی ادامه یابد و رفته رفته بومیها دوباره از سطح جوامع شهری به سمت کار خود رانده شوند. بسیار بعید است که بومیها بتوانند تحولی را شکل دهند، چرا که آنها این سازماندهی را ندارند.
اشتباهات سیاسی مورالس
وی توضیح داد: حزب مورالس بیشتر یک حزب صرفا سیاسی است، نه یک حزب تشکیلاتی که آموزش دیده و آمادگی داشته باشد در زمان بحران حرکتی انجام دهد. به نظر میرسد که آنها مدتی مقاومت میکنند و بعد از اینکه تعدادی کشته دادند – که تا کنون کشته هایشان به حدود 16 نفر رسیده است – به خانه هایشان بر میگردند. با تجربهای که جناح مخالف دارد، کم کم پیروز میشود و فعلا بولیوی برای مدتی از دست جناح چپ خارج شده است. مانند اتفاقی که مثلا در اکوادور افتاد، اما شاید بعدا از درون خود جناح حاکم فردی باشد که بتواند رییس جمهور شود. چرا که بیشتر آنها با هم روابط خویشاوندی دارند.
وی درباره تاثیر این تحولات بر آمریکای لاتین گفت: قاره آمریکای لاتین از 50 سال پیش به کوه آتشفشان معروف بوده است، چون همیشه قدرت این گونه دست به دست میشده است. درست است چپها در برزیل، مکزیک و آرژانتین روی کار آمدهاند، اما این جابجایی قدرت مربوط به جایی است که میزان شهرنشینی در آن بالا است. وقتی در جایی شهرنشینی زیاد باشد، تعهد به رایی که از صندوق خارجی میشود و شمارش درست آرای صندوق و انتخابات سالم اهمیت پیدا میکند و در آنجا ممکن است که قدرت دست به دست بشود.
وی با بیان اینکه مورالس سعی کرد در بولیوی این زمینه را ایجاد کند، خاطرنشان کرد: شاید هم بیعلت نبود که تیر خلاص را رئیس ستاد مشترک ارتش زد. در زمان مورالس انصافا انتخابات بسیار دموکراتیک برگزار میشد. شهردار بزرگترین شهر بعد از لاپاز، از مخالفان مورالس بود و چقدر هم در این زمینه فعالیت میکرد. فرماندارانی هم بودند که از مخالفان دولت انتخاب شده بودند. نمایندهای مجلس هم همینطور و مورالس میپذیرفت که اینگونه باشد. این کار را میکرد که این امر نهادینه شود که واقعا مردم بر اساس فرهنگشان انتخاب کنند چه کسی روی کار بیاید و کار کند؛ اما در شرایط کنونی این مسائل از دست رفته و با این کودتا بعید است که به سلامت از طریق انتخابات به این زودیها جناح مخالفی روی کار بیاید.
طباطبایی ادامه داد: جناح چپ که بومیها هستند، ابزار کافی شهروندی را برای اینکه به اینجا برسند، ندارند. بنابراین امکان روی کار آمدنشان به این زودی، با تردید مواجه است.
مداخلات آمریکا در بولیوی
وی درباره نقش آمریکا در تحولات بولیوی نیز گفت: ما آمریکا را از باب برخوردهایی که با آنها داشتهایم، بیشتر میشناسیم. از آن زمانی که مورالس آن دفاع شجاعانه را از ایران در شورای امنیت کرد، معلوم بود برنامه وسیعی برای آنها خواهند داشت. من هم که آنجا بودم، این را میدیدم که دیپلماتهای اروپایی و آمریکا چه کارهایی که میکنند؛ حتی این مداخلات تا جایی پیش رفت که مورالس سفیر آمریکا را اخراج کرد.
سفیر سابق ایران در بولیوی تصریح کرد: باید در نظر گرفت مورالس چند کار را باید در دستور کار قرار میداد که انجام نداد. یکی دخالت دادن ارتش در قدرت بود. وزیر دفاع بولیوی فردی نبود که خود نظامیهای بولیوی از او چندان راضی باشند و احساس کنند که حضور و وجودش اعتباری به نظامیها داده است. رئیس کمیسیون دفاع در مجلس، بیشتر چهرهای سیاسی بود و بسیار هم شخصیت محافظهکاری داشت. علنا نظامیها میگفتند ما نیازهایمان را میگوییم، اما وزیر دفاع فردی نظامی نیست و با این مسائل آشنایی ندارد تا مشکلاتمان حل شود.
طباطبایی اضافه کرد: مشکل دیگر این بود که حزبی که درست کرد، حزبی نبود که خارج از قدرت باشد. سران حزبش وزیر و اعضای دولت بودند و کار گروهی و سازمانی نبود. البته شاید اشتباه سیاسیاش این بود که سفیر آمریکا را اخراج و اعلام کرد که از زمانی که سفیر آمریکا اخراج شد بولیوی به آرامش بیشتری رسیده است؛ اما به این بیتوجهی شد که یک نفر نمیتواند در به هم زدن آرامش بولیوی تعیین کننده باشد؛ آمریکا همچنان تمام نیروهای لازم را در آن کشور داشت و سفارتش برقرار بود، سه وابسته نظامی داشت، مراکز فرهنگی، رادیو و بیمارستان و مدرسه و دانشگاه داشت. بنابراین ساختار حضور آمریکا در بولیوی تغییر نکرد.
وی با بیان اینکه نظام دولتی و حکومتی بولیوی با وجود اینکه به طور جدی به دنبال این بود که به نفع مردم محروم کار کند، اما نظام منسجم قدرتمند مبتنی بر فکر نداشت، افزود: همه چیز وابسته به مورالس بود و باید از ریاست جمهوری تایید میآمد و بعد انجام میشد. در این شرایط به محض اینکه مرکزیت با مشکل مواجه شود، همه دستاوردها از بین میرود. در مسئله اقتصادی ما هیچ گاه نمیشنیدیم که مسئولان آمریکایی بگویند بولیوی از کشورهایی است که از لحاظ اقتصادی با آنها مشکل دارد. این کشور کوچکترین حرکتی را در مخالفت با سیستم کاپیتالیستی که آمریکا در آن سیستم کار میکند، انجام نمیداد. البته هم به لحاظ اقتصادی هم نمیتوانست این کار را بکند. ما خیلی تلاش کردیم با آنها رابطه اقتصادی داشته باشیم، اما نشد. حتی آقای جهانگیری گفت که حاضریم یک خط اعتباری بدهیم که تجار ما از آن استفاده کنند. در نهایت نپذیرفتند؛ چرا که میترسیدند آمریکا به آنها تشری بزند. در مسائل اقتصادی مطیع آمریکا بودند، اما در مواضع سیاسی علیه این کشور؛ با این حال در مواضع اجرایی بنا بر آن ملزوماتی که یک سیستم انقلابی باید انسجامش را حفظ کنند، مشکل داشتند.
0 Comments