داود احمدزاده*
این اتحادیه در دهههای مختلف رویکردهای متفاوتی را نسبت به مسائل داخلی جهان عرب و نیز مناسبات قدرت در سطح منطقه و بینالملل اتخاذ کرده است. در یک برهه زمانی که مصر در دوره جمال عبدالناصر به عنوان رهبر جهان عرب مطرح شد، سعی کرد تا با تز پانعربیسم بیشتر کشورهای عربی را زیر پرچم خود برای مبارزه با رژیم صهیونیستی و حامیان آن گرد آورد. ولی بعد از ناصر و با به قدرت رسیدن انور سادات در مصر در سال 1970 با چرخشی که قاهره نسبت به غرب داشت و سفری که سادات به سرزمینهای اشغالی انجام داد، باعث شد که قبح روابط با رژیم صهیونیستی به نوعی شکسته شود و مصر به خاطر این اقدام از اتحادیه عرب اخراج شد.
برخی از کشورها در همین اتحادیه مانند سوریه، عراق، الجزایر و چند کشور دیگر تلاش کردند که جبهه پایداری عرب را بنیانگذاری کنند و در قبال اقدامات مصر و رژیم صهیونیستی که برای همسویی و همگرایی بیشتر صورت میگرفت اقدام عملی انجام دهند.
در یک دهه دیگر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی 8 ساله ما دوباره شاهد انشقاق و موضعگیریهای متفاوت اعضای اتحادیه عرب نسبت به جنگ تحمیلی بودیم. در آن زمان مصر با بازگشت مجدد به اتحادیه عرب در دوره حسنی مبارک در کنار کشورهای محافظهکار حوزه خلیج فارس نظیر عربستان و اردن تلاش میکردند که با کمکهای نظامی و حمایتهای مالی موازنه قوا را به نفع عراق در منطقه برهم بزنند و جلوی نفوذ ایران را سد کنند.
در صورتیکه برخی دیگر از این کشورها مانند سوریه و حتی الجزایر یا جانبداری از ایران یا موضع بیطرفی اتخاذ کردند. لذا میتوان گفت اتحادیه عرب به دلیل دستهبندیهای سیاسی مختلف نتوانسته در وضعیت فعلی به آمال و اهداف اصلی بنیانگذاران این اتحادیه جامه عمل بپوشاند و از منافع تمام عیار خود و حتی جهان اسلام در قبال رژیم صهیونیستی و تجاوزات غرب دفاع و یا عکسالعمل منطقی نشان دهد. چرا که بیشتر اعضای این اتحادیه از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی به نوعی به غرب وابستهاند و مجری سیاستهای غرب در منطقه هستند. نمونه آشکار این مورد را میتوان در وضعیت فعلی درخصوص عربستان مشاهده کرد که بعد از افول قدرت مدعیان سنتی در اتحادیه عرب مانند مصر و عراق، داعیه دار رهبری این اتحادیه شده و تلاش دارد ظرفیتهای این اتحادیه را برای مبارزه با ایران در منطقه به کار گیرد.
بنابراین در نشست اخیر در ظهران عربستان شاهد بودیم ریاض تلاش بسیاری کرد تا به جای پرداختن به مسائل اصلی جهان اسلام به ویژه بحث فلسطین، تمرکز خویش را در حمایت از حمله موشکی آمریکا، انگلیس و فرانسه به سوریه معطوف سازد. از دیگر سو با تکرار ایرانهراسی و ادعای اینکه جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد همچنان امنیت منطقه را برهم بزند یک سازوکار را بین کشورهای عربی عضو این اتحادیه برای مبارزه با ایران فراهم سازد. این در حالی است که برخی از این کشورها نظیر قطر در نشست اخیر غایب بودند و کشورهایی مانند عراق و لبنان مخالفت علنی خود را با بیانیه پایانی این نشست در ضدیت با سیاستهای ایران در منطقه اعلام داشتند.
در نهایت همانطور که اشاره شد عربستان در نبود حضور ثمربخش قدرتهای برتر عضو این اتحادیه نظیر مصر و عراق تلاش میکند با خریدهای وافر نظامی از شرکتهای آمریکایی اولا حضور نظامی آمریکا را در منطقه تثبیت کند و ثانیا در این مسیر تلاشهای آشکاری برای برقراری روابط با رژیم صهیونیستی انجام داده است. همچنانکه ریاض اعلام کرده که حاضر است با تلآویو از در صلح وارد شود. ولی به نظر میرسد نگاه کشورهای عربی نسبت به موضوع رژیم صهیونیستی و چگونگی برقراری مناسبات با این رژیم بسیار متفاوتتر از دیدگاه عربستان باشد و هنوز این شکاف تاریخی در اتحادیه عرب نسبت به اشغالگری این رژیم و مناسبات آینده از یک سو و نیز چگونگی تنظیم روابط با ایران از سوی دیگر وجود دارد.
نکته تاسفبار این است که عربستان با قدرت مالی و ارتباطات با لابیهای صهیونیستی در کنگره و کاخ سفید تلاش میکند که خود را به عنوان کشور پیشرو در برقراری صلح و امنیت در منطقه مطرح سازد و دیگر کشورهای عربی را نیز با خود همراه کند که به نظر میرسد به جز چند کشور عربی، بیشتر کشورهای حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا با خواستهای جاهطلبانه ریاض همسویی و همراهی دارند.
کارشناس مسائل خاورمیانه*
0 Comments