رد یک گزاره!
سامانه پاتریوت برای مبارزه با هواپیما، انواع موشکهای بالستیک تاکتیکی و کروز استفاده میشود. سیستم رادار این سامانه موشکی ضدهوایی، هدف را شناسایی و سپس با پشتیبانی کامپیوتری تایید شده و ارزیابی دوست – دشمن وارد عمل میشود. سربازان در مرکز کنترل یک تجزیه و تحلیل تهدید دریافت میکنند و میتوانند پیشنهاد رایانهای را تایید و نبرد را آغاز کنند. این سیستم یکی از پیشرفتهترین سیستمهای دفاع هوایی در زرادخانه ایالات متحده محسوب میشود و برای اولین بار در جنگ دوم خلیج فارس در سال ۱۹۹۱استفاده شد. همچنین در طول تهاجم ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ مورد استفاده قرار گرفت. اوکراین که برای دفاع از تمامیت سرزمینی خواستار موشکهای پاتریوت بوده است، اکنون با موافقت ایالات متحده میتواند روی این سیستم پیشرفته و قابل اعتماد حساب ویژه باز کند.
محدودیتها
اما در خصوص اثربخش بودن این سیستم میتوان موارد زیر را به شکل کلی مطرح کرد؛ از جمله فاکتورهای مورد بررسی در این شاخص اثربخشی این سیستم در مقابل تنوع حملات روسیه است که محدود خواهد بود. شلیک تعداد بالای موشکهای بالستیک از اعماق زمین، حملات پهپادی و تنوع حملات هوایی با بهره گیری از هواپیماهای سوخو تاکنون به شکل واضحی به بخشهای بزرگی از زیرساختهای استراتژیک اوکراین، به طور مثال در زمینه انرژی و تامین برق، خسارت جدی وارد کرده است. اجرای آتش پدافند هوایی و تلفیق تاکتیکها و شیوههای رزم نیروهای روسیه تقابلی غافلگیرکننده را به نمایش گذاشتهاند. روسیه میتواند برای بیاثر کردن سیستم پاتریوت از موشکهای کروز و موشکهای بالستیک در بردهای متفاوت، به اضافه تجهیزات موشکی و پهپادی با ویژگیهای جدید استفاده کند که از نظر بعد جغرافیایی یا بعد حساس تاثیر نظامی و استراتژیک میتواند موازنه ویژهای در مقابل سیستمهای پیشرفته پاتریوت ایجاد کند. با در نظر گرفتن وسعت منطقه درگیری، سامانههای پاتریوت فقط میتوانند منطقه محدودی را پوشش دهند و به طور موثر از یک منطقه مشخص محافظت کنند. لذا از آن جایی که بعد جغرافیایی حملات نیروهای نظامی روسیه بسیار قابل توجه است این سامانه برای پوشش کامل مناطق وسیع- به طور مثال شهرهای بزرگ مانند کیف -محدودیت خواهد داشت.
نکته دیگر اینکه بر اساس گزارش CSIS در ماه جولای، پاتریوت گرانترین سیستم تسلیحاتی است که ایالات متحده به اوکراین عرضه کرده است. هزینه آن احتمالاً حدود 1.1 میلیارد دلار است؛ 400 میلیون دلار برای سیستم و 690 میلیون دلار برای موشک. لذا تامین این سامانه با ادامه درگیریها ممکن است کشورهای صادر کننده را با عدم صرفه اقتصادی در استفاده از این سامانه پیشرفته مواجه کند. به عبارت دیگر، استفاده از این سامانه پرهزینه برای سرنگونی طیف وسیعی از حملات، به ویژه دفع حملات پهپادهای کوچک و ارزانقیمت توسط روسیه مقرون به صرفه یا شاید عاقلانه به نظر نیاید.
همچنین برای راه اندازی و نگهداری سیستم پیچیده پاتریوت تعداد قابل توجهی نیروی متخصص لازم خواهد بود. لذا از جمله فاکتورهای مورد بررسی در این شاخص، نیروی انسانی است که ناتو و به شکل ویژه ایالات متحده، ناچار خواهد بود تا مستشاران نظامی خود را بنابر دعوت دولت اوکراین به این کشور اعزام کند و یا سربازان اوکراینی را در مقرهای نظامی خود آموزش دهد. از آنجا که روسیه بر اساس اعلام رسمی خود، ممکن است با هدف قرار دادن آن نیروها در تطبیق با حقوق بینالملل به عنوان اصل دفاع مشروع عمل کند، حضور تجهیزات و یا نظامیان ناتو در اوکراین- حتی بنابر رضایت و دعوت دولت میزبان- میتواند باعث تحریک روسیه و تشدید درگیریها شود. اخیرا دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین اعلام کرده بود که سامانه پاتریوت “قطعا” هدف روسیه خواهد بود. همچنین سفارت روسیه در واشنگتن گفت که انتقال محتمل این سامانه تحریکآمیز بوده و میتواند منجر به عواقب غیرقابل پیش بینی شود.
از بعد امنیتی و استرانژیک نیز با گذشت بیش از ۳۰۰ روز از جنگ روسیه و اوکراین، امروز میتوان این واقعیت را بیان کرد که ساختارهای نظم یکپارچه اتحادیه اروپا و ناتو شکست نخوردند؛ بر عکس عضویت در اتحادیه اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی همچنان برای اوکراین، کشورهای بالکان و بالتیک میتواند جذاب و تضمین کننده امنیت ملی کشورهای آن منطقه باشد. اتحادیه اروپا و ناتو مانند آهنربا به جذب کشورهای جدید برای گسترش حوزههای نفوذ ژئوپلتیک ادامه میدهند. از آغاز جنگ اوکراین، اتحادیه اروپا و ناتو هر یک ضمن افزایش هماهنگی داخلی، جایگاه مهمی از لحاظ اهمیت استراتژیک داشتهاند. آنچه که مسلم است حداقل در سطح اعلانی، ارائه سامانه پاتریوت با قابلیت بالا در برابر موشکهای بالستیک نشان دهنده نقش قوی حمایت اروپا و مخصوصا ایالات متحده است. اما نکته حائز اهمیت این است که نیروهای اوکراینی برای استفاده از این سیستم در مناطق مختلف اوکراین نیازمند کسب آموزش لازم در کوتاهترین زمان هستند و این سامانه با توجه به موارد ذکر شده به تنهایی معادله جنگ را به شکل محسوس عوض نمیکند. از نظر استراتژیک و مطالعات امنیتی، واضح است که عرصه روابط بینالملل بیش از پیش بر اساس اصل بیاعتمادی و تقویت قدرت استوار است. درس اصلی جنگ اوکراین این است که اگر کشوری از ایجاد قدرت بازدارندگی و تقویت توانمندی تهاجمی خود غفلت نماید، و یا به تضمینهای امنیتی قدرتهای خارجی اتکا کند، ممکن است به سرنوشت اوکراین دچار شود.
0 Comments