شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: روابط ترکیه با امارات و عربستان به سوی عادیسازی میرود و دلیل اصلی آن در درجه نخست سیاسی است؛ زیرا مجموعهای از تحولات که سبب ایجاد تنش در روابط آنها شد، امروز کاملا کماثر شدهاند.
فاطمه نکولعلآزاد- کارشناس مسائل بینالملل
آغاز تحولات موسوم به بیداری اسلامی و بهار عربی در اواخر سال 2010 و تحولات پس از آن سبب شکاف عمیق بین کشورهای منطقه و بازتعریف اتحادها و ائتلافها شد. در واقع، چون برخی کشورها روند تحولات در کشورهایی چون لیبی، مصر، سوریه و یمن را در راستای منافع خود ارزیابی میکردند از آن حمایت نمودند و برخی دیگر از کشورها چون ارزیابی متفاوتی داشتند، با روند تحولات مخالفت کردند.
به این خاطر، تقابل و تعارض منافع میان کشورهای منطقه اجتنابناپذیر بود. ترکیه در این عرصه نقشی بسیار فعال ایفا نمود و با حمایت از روند تحولات، تصور کرد زمینه لازم برای استفاده و بهرهبرداری از تحولات به سود خود و در راستای تقویت جایگاه منطقهای آنکارا فراهم شده است.
ترکیه با حمایت از جریان اخوانالمسلمین مصر و شاخههای آن در کشورهای درگیر تحولات و بحرانهای سیاسی، عملا خط مشی خود را مشخص کرد. این موضع ترکیه با همراهی یکی از ثروتمندترین کشورهای شورای همکاری خلیجفارس یعنی قطر و الجزیره، شبکه تلویزیونی معروف آن همراه بود. آنکارا در اجرای این سیاست، تنها به حمایت سیاسی و نظامی صرف از جریانهای اخوان در مصر، نوار غزه، لیبی، سوریه، تونس و تاحدودی یمن بسنده نکرد، بلکه به مخالفت صریح و علنی با کشورهای مخالف اخوان نیز پرداخت.
موضع آنکارا و قطر از همان ابتدا با مخالفتهای عربستان و امارات متحده عربی همراه بود. این کشورها هرچند از حذف سران دولتهایی مانند معمر قذافی در لیبی یا بشار اسد در سوریه حمایت کردند، اما مایل نبودند جریان اخوان در کشورهای عربی قدرت را به دست گیرد.
در واقع، آنها روی کار آمدن جریان انقلابی چون اخوانالمسلمین را با روح و ماهیت محافظهکارانه حاکم بر سیاستهای خود در تعارض میدیدند و آن را چالشی برای امنیت ملی خود ارزیابی میکردند. به این خاطر، آنها نیز بیکار ننشستند و اقدامات عملی خود را آغاز کردند.
امارات و عربستان از کودتای ارتش علیه محمد مرسی، رئیس جمهور اخوانی مصر در سال 2013 حمایت کردند و برخلاف ترکیه بلافاصله دولت ژنرال عبدالفتاح السیسی را به رسمیت شناختند. همچنین عربستان و امارات از جریان سکولار در لیبی هواداری کردند و به حمایت سیاسی و نظامی از خلیفه حفتر پرداختند.
در یمن نیز این دو کشور جنگ علیه جریانهای تحولخواه مانند حوثیها و شاخههایی از اخوان را آغاز کردند. در سوریه علیرغم اشتراک منافع بالای ترکیه با عربستان و امارات، دو کشور عربی یاد شده حمایت از شاخههای تندرو اسلامی را نپذیرفتند و به تدریج سیاستهای خود را به آمریکا نزدیک کردند و از جریان اتحاد نیروهای کُرد – عرب در شرق فرات حمایت کردند که ترکیه به شدت با آن مخالف بود.
در ادامه، اختلاف منافع ترکیه با امارات زمانی شدت یافت که آنکارا، امارات متحده عربی را به حمایت از کودتای تابستان 2016 علیه اردوغان متهم کرد. همچنین به دنبال محاصره قطر توسط عربستان و کشورهای متحد آن مانند امارات متحده عربی در سال 2017، ترکیه حمایت سیاسی – نظامی خود از قطر را اعلام نمود که خود بیش از پیش روابط ترکیه و کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس را با بحران مواجه کرد. در ادامه، به دنبال قتل جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول در اکتبر 2018 و استفادههای ترکیه از آن علیه اعتبار خاندان سعودی و شخص محمد بنسلمان ولیعهد این کشور، تنش بین ریاض و آنکارا به اوج خود رسید.
مجموعه تحولات یاد شده که سبب تیرگی روابط ترکیه با عربستان و امارات متحده عربی شد، امروز در حال رنگ باختن است و همین عامل سبب فراهم شدن زمینه برای از سرگیری روابط بین طرفین شده است. در واقع، سرکوب شدید جریان اخوان در مصر، ترکیه را کاملا از قدرتگیری آنها ناامید کرده است؛ لذا برخلاف ارزیابیهای اولیه نهتنها جریان اخوان پیروز تحولات بیداری اسلامی نشد، بلکه موقعیت آنها نسبت به قبل از تحولات سال 2011 بسیار ضعیفتر شده است.
همین عامل خود سبب شده که امارات و عربستان نیز دیگر نگرانی سابق را نسبت به جریان اخوانالمسلمین نداشته باشند. علاوه بر این، موقعیت اردوغان پس از کودتای 2016 بسیار مستحکمتر شده و او دیگر نگران کودتا و سیاست حامیان کودتا نیست.
همچنین نهتنها محاصره قطر پایان یافته است، بلکه قطر و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در مسیر تنشزدایی و عادیسازی روابط با یکدیگر حرکت کردهاند.
علاوه بر این، حساسیتها نسبت به قتل خاشقچی پایان یافته و چیزی برای بهرهبرداری ترکیه از آن باقی نمانده است؛ لذا باید گفت دلیل اصلی عادیسازی روابط ترکیه با امارات و عربستان در درجه نخست سیاسی است؛ زیرا مجموعهای از تحولات که سبب ایجاد تنش در روابط آنها شد امروز کاملا کماثر شدند و زمینه سیاسی برای عادیسازی روابط میان آنها فراهم شده است. در این راستا، میتوان به دو عامل دیگر نیز اشاره کرد.
عامل اول سیاستهای جدید امارات است که در پی عادیسازی روابط با تمام کشورها است. این کشور نهتنها از جنگ یمن عقب کشیده، بلکه سیاست عادیسازی روابط در ارتباط با قطر، ایران، سوریه و ترکیه را در پیش گرفته است و بنا دارد صرفا توجه و تمرکز خود را بر توسعه همهجانبه این کشور متمرکز کند.
عامل دوم عملگرایی مداوم در سیاست خارجی ترکیه است که در مواقع ضرورت میتواند 180 درجه تغییر کند. این عملگرایی سبب شد که ترکیه در پی پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری 2020 و ترس از تحریمهای آمریکا، در جهت عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل، مصر و کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس حرکت کند. عملگرایی یاد شده میتواند به جلوگیری از تشدید بحران اقتصادی در ترکیه کمک کند.
در پایان باید گفت دلیل اصلی عادیسازی روابط این کشورها عوامل سیاسی است که میتواند برای طرفین پیامدهای اقتصادی مثبت نیز داشته باشد. واقعیت این است که بحرانهای پرهزینه خاورمیانه سبب شده کشورهای مختلف تلاش کنند خود را از درگیر شدن بیشتر در این بحرانها عقب بکشند و ترکیه به همراه عربستان و به ویژه امارات از جمله این کشورها هستند.
0 Comments