آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟
هرچند که احتمال سر برآوردن جنگی همسان جنگ جهانی دوم از دل این منازعات، بسیار اندک است اما عرصه شطرنج بینالمللی قدرتهای بزرگ، راهبردهای چالشیتری را شاهد خواهد بود. افزایش وزن جنگهای حوزه فناوری، سایبری و الکترونیک و حتی بیولوژیک، اقتصادی و تمرکز بر افزایش سهم از بازار جهانی، عواملی هستند که نسخه چندقطبی جدیدی از جنگ سرد را ایجاد کردهاند. چندقطبی ازاینجهت که انحصار تکقطبی ایالاتمتحده در دوران پس از جنگ سرد با شوروی سابق، با ظهور نوقدرتهایی مانند چین و هند و افزایش قدرت اتحادیه اروپا، به چندقطبی جدیدی تبدیل شده است. هرچند که قدرت و نفوذ انفرادی این قطبها با یکدیگر تفاوت دارد و قدرتهای دارای نفوذ یا قدرت اقتصادی-سیاسی بیشتر در تلاشند تا این رقابت چندقطبی را به رقابت کارتلها تبدیل کنند؛ یعنی چین یا روسیه در رأس کارتل شرق و آمریکا یا اتحادیه اروپا در رأس کارتل غرب. اگرچه در جهان پساکمونیسم که ناکاراییهای سنگین سیستم دستوری و ضدطبیعی در اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین پیش از اصلاحات دهه 1980 را به خاطر دارد، غرب و شرق با مفاهیم سنتی مربوط به دوران جنگ سرد، تفاوت دارند.
اکنون سؤال این است که آینده این شکافها و منازعات به کدام سوی خواهد رفت؟ برخی از کارشناسان بر این باور بودند که پایان کار ترامپ در کاخ سفید، پایانی بر منازعات جهانی خواهد بود اما تضاد منافع، مستقل از مواضع ترامپ و پایگاه اجتماعی- سیاسی او در آمریکا، امری واقعی و در جریان است. در حال حاضر، هر دو گروه منازعه یعنی اتحادیه اروپا، انگلستان و امریکا یا کارتل گروه هفت از یکسوی و چین به همراه روسیه و سایر کشورهایی که در کارتل خود گرد آورده، در سوی دیگر قرار دارند و هر دو گروه، رویکردی فعال دارند. هرچند که رویکرد روسیه بیشتر واکنشی و ضمنی است اما چین در عرصه اقتصادی، رویکردی فعال دارد. بایدن نیز اگرچه در ابتدای کار خود علائمی مبتنی بر منفعل بودن ارسال کرد اما مواضع اخیر گروه هفت نشان داد که آنها نیز در موضع فعال قرار گرفتهاند و بهوضوح آن را اعلام کردهاند؛ بنابراین، راهبردهای فعال در حوزه سیاست و اقتصاد، آینده این منازعات را رقم خواهد زد.
اما از جنبه تحولات آتی احتمالی جهان، بخش قابلتوجهی از مطالعات آیندهپژوهی به این نتیجه رسیدهاند که جهان از سال ۲۰۰۸ که روسیه به گرجستان یورش کرد و بحران مالی ناشی از وامهای بیپشتوانه، پدیدار گشت، در حال بازسازی ساختار خود بوده و در جریان این تجدید ساختار، اتحادیه اروپا وارد بحرانی شد که نمیتوانست آن را حل کند و بر شدت آن افزوده شده است. اتحادیه اروپا هیچگاه اتحاد پیشین خود را بازنخواهد یافت و اگر هم از این بحران بهسلامت عبور کند، در دهه پیشِ رو بسیار محدودتر و تکهتکهتر فعالیت خواهد کرد. این وضعیت، فرصتی برای چین بود تا با کمک مالی به اروپا، نفوذ خود را در این قاره افزایش دهد. به نظر نمیرسد که منطقه آزاد تجاری بدون بالا بردن سیستم حمایت از تولیدات داخلی بتواند به فعالیت خود ادامه دهد.
از طرفی عرصه منازعات بینالمللی نیز اکنون بر فناوریهای بهاصطلاح ژانوسی فاوا (فناوری اطلاعات و ارتباطات)، فضایی و ژنتیکی-درمانی متمرکز است؛ البته عرصههای دیگر نیز اهمیت دارند اما شیوع ویروس کووید-19 در سطح جهان، اهمیت این فناوریها را بیشازپیش کرده است. فناوری ژانوسی به فناوریهایی اشاره دارد که بدون توجه به سیاستگذاری مستقیم دولتهای محلی، افراد جوامع محلی را توانمند میسازد. برای نمونه، فردی در کشور الف میتواند بهواسطه این فناوری، به کسبوکار با شهروندان کشور ب و پ اشتغال داشته باشد. چنین شرایطی، جهان را به سمتی میبرد که برای شهروندان هر کشور، تحولات کشورهای مبدأ فناوریهای ژانوسی نیز اهمیت یابد و پدیده شهروند چند سطحی شکل بگیرد که روی راهبردهای قدرتهای جهانی اثر میگذارد. برای نمونه، چشمانداز «ساخت چین 2025» بدین معناست که چین تلاش میکند تا قطب انحصاری فناوریهای ژانوسی باشد و نفوذ خود در سطح جهان را بهواسطه نفوذ ژانوسی در میان شهروندان کشورهای مختلف، تثبیت کند؛ راهبردی که با سیاستهای معطوف به افزایش نفوذ کشوری آن، مواردی مانند جاده ابریشم، نیز همخوانی دارد.
اگرچه هنوز ایالاتمتحده، در عرصه فناوریهای ژانوسی، بالاتر از چین قرار دارد اما سیگنال سران گروه هفت و ناتو در میل به مقابله با روسیه و چین نشان میدهد که یکسوی منازعات، کارتل ایالاتمتحده و سوی دیگر چین و روسیه خواهد بود. چین در بسیاری از زمینهها با برگ مواضع روسیه بازی میکند اما روسیه متحدی تاکتیکی است و امکان دارد که در صورت تغییر روابط یا تقابلش با اتحادیه اروپا بر سر مسائل انرژی و شرق اروپا، تغییر مواضع موقتی داشته باشد برای همین، چین بیشتر روی همراهسازی در سطح فرا منطقهای متمرکز است و سعی دارد حتی در زمینبازی کارتل گروه هفت نیز یارگیری کند که با تأمین مالی کالایی و وابستهسازی مالی و غلبه بر بازارها، این راهبرد را پیش برده است.
0 Comments