شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: در کوتاهمدت با توجه به بحرانهای داخلی اتحادیه اروپا نمیتوان امیدوار بود که بهسرعت روابط بروکسل-مسکو به سمت بهبود پیش برود، اما این اتحادیه در میانمدت و بلندمدت، به دلیل وابستگی به انرژی روسیه و این مسئله که بخشی از روسیه در قاره اروپا قرار دارد، ناچار است اختلافاتش را با این کشور حلوفصل کند و روابط با تنش کمتری همراه شود.
علیرضا ثمودی - کارشناس مسائل اروپا
جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از مخالفت کانادا و انگلیس با پیوستن مجدد روسیه به گروه هفت حمایت کرد. بورل گفت که اتحادیه اروپا اعتقادی به بازگشت روسیه به گروه هفت ندارد و ساختار این گروه بر مبنای ارزشها، منافع و تعهدات مشترک بنا شده است.
برای واکاوی دلایل مخالفت کشورهای اروپایی با پیوستن روسیه به گروه 7 باید به پیشینه اختلافات آنها پرداخت. نخست آنکه روسیه تا سال ۲۰۱۴، عضوی از این گروه بود که در آن زمان جی ۸ نامیده میشد، اما بعدازآنکه با برگزاری همهپرسی، شبهجزیره کریمه را به خاک خود ضمیمه کرد، از جانب شرکای غربی طرد شد.
البته اگر کمی به عقبتر بازگردیم بخشی از این اختلافات به دوره بعد از جنگ جهانی دوم یعنی فضای جنگ سرد بازمیگردد؛ اما بعد از جنگ سرد و در دهه 90 با توجه به ضعف نسبی روسیه، ما در برخی حوزهها شاهد افزایش همکاریها بودیم. درواقع روسیه به دلیل ضعف اقتصادی و نظامی که بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی تجربه کرد، خیلی مخالفتی با گسترش اتحادیه اروپا و ناتو نداشت.
اوایل هزاره سوم به دنبال افزایش قیمت انرژی و درنتیجه بازسازی روسیه و همچنین ورود ولادیمیر پوتین به عرصه سیاست، روسیه توانست قدرت خود را بازیابد. از همان زمان اصطکاک میان مسکو و بروکسل آغاز شد. جنگ گرجستان در سال 2008 نمونه اول این برخوردها است و در این خصوص غرب تلاش بسیاری کرد تا بتواند گرجستان و اوکراین را در بلندمدت وارد ناتو و اتحادیه اروپا کند.
در رابطه با بحران اوکراین، اروپا تحریمهایی را نیز علیه روسیه اعمال کرد و معتقد بود که مسکو تعهدات خود را در سند نهایی هلسینکی نقض کرده است. سندی که در سال 1975 به امضا رسید و در پی آن شرق و غرب یعنی آمریکا و کشورهای اروپایی متعهد شدند که به هنجارهای بینالمللی احترام بگذارند و تمامیت ارضی کشورها را محترم بشمارند. اروپاییها معتقد هستند که اقدامات روسیه در بحران اوکراین نقض آن تعهدات است و بهنوعی به یک سرزمین اروپایی تجاوز کرده است. این بحران همچنان لاینحل باقیمانده و حلوفصل نشده است.
موضوع دوم ادعایی است که اروپاییها در خصوص دخالتهای روسیه در کشورهای اروپایی مطرح میکنند که این مسئله را در قالب جنگ هیبریدی میتوان بدان اشاره کرد. جنگ هیبریدی مجموعهای از اقدامات نظامی و غیرنظامی است که تلاش میکند به زیرساختها آسیب برساند یا افکار عمومی کشورهای اروپایی را تغییر دهد و با روسیه همسو کند. حمله سایبری، تبلیغات یا انتشار اطلاعات جعلی مجموعهای از این اقدامات است که روسیه طی سالهای اخیر مطابق ادعای کشورهای اروپایی انجام داده تا بتواند تحولات اروپایی را تحت تأثیر قرار دهد. در مورد برگزیت نیز برخی معتقد هستند که مسکو از طریق شبکههای خود چون راشاتودی یا اتاقهای فکری که حامی روسیه هستند، تلاش کرد که بر افکار عمومی بریتانیا در هنگام خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تأثیر بگذارد.
موضوع دیگر به ارتباط مسکو با احزاب راست افراطی کشورهای اروپایی مربوط میشود؛ احزابی که مخالف همگرایی اروپایی و دارای پیوندهای بسیار نزدیک با مسکو هستند. ازجمله میتوان به جبهه ملی فرانسه به رهبری خانم مارین لوپن اشاره کرد که بارها شاهد بودیم که لوپن از روسیه ستایش کرده است. درعینحال نخستوزیر مجارستان نیز روابط شخصی نزدیکی با ولادیمیر پوتین دارد.
ارتباط کرملین با احزاب راست افراطی در نهایت میتواند تأثیر منفی بر همگرایی اروپایی برجای بگذارد و لذا این مسئله یکی از عوامل بروز اختلاف میان اتحادیه اروپا و روسیه است.
نکته بسیار راهبردی در روابط مسکو- بروکسل به موضوع انرژی مربوط میشود، چراکه بخش قابلتوجهی از منابع انرژی اتحادیه اروپا توسط روسیه تأمین میشود و این کشور بارها از اهرم انرژی برای فشار بر این اتحادیه استفاده کرده است. با در نظر گرفتن این مسائل میتوان گفت که طی یکی دو دهه اخیر، موضوعات مختلفی ازجمله بحران اوکراین یا گسترش ناتو، باعث بروز تنش در روابط طرفین شده است.
در خصوص آینده روابط روسیه و اروپا باید گفت که در کوتاهمدت بعید است که ما شاهد تغییر و تحول خاصی باشیم؛ اما با توجه به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و ازآنجاییکه این کشور حامی سفتوسخت تحریمهای اروپایی علیه روسیه است، این سناریو مطرح میشود که شاید بعد از گذشت مدتزمانی اختلافات بین روسیه و اتحادیه اروپا تا حدی فروکش کند.
شرکتهای بسیاری از فرانسه و آلمان در روسیه سرمایهگذاری کردهاند و در آنجا حضور دارند لذا این دو کشور با بهبود روابط طرفین خیلی مخالف نیستند؛ اما دیگر کشورهای اروپایی مخصوصاً اروپای شرقی مایل هستند که روابط با روسیه عادی نشود. به همین دلیل در کوتاهمدت با توجه به بحرانهای داخلی اتحادیه اروپا نمیتوان امیدوار بود که بهسرعت روابط بروکسل-مسکو به سمت بهبود پیش برود اما این اتحادیه در میانمدت و بلندمدت به دلیل وابستگی به انرژی روسیه و این مسئله که بخشی از روسیه در قاره اروپا قرار دارد، ناچار است اختلافاتش را با این کشور حلوفصل کند و روابط با تنش کمتری همراه شود.
0 Comments