شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: نگاه هر دو حزب عمده در آمريکا، حفظ رهبری و جایگاه اين کشور در سطح جهان است؛ اما یک دیدگاه معتقد است سازمانها و نهادها مانع از این کار خواهد شد و دیدگاه دیگر، برعکس بر این باور است که تبعیت از سازمانهای بینالمللی به حفظ و تقویت جایگاه آمریکا و مشروعیت آن کمک میکند.
طهمورث غلامی - کارشناس مسائل آمریکا
ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم تلاش کرد به نظمسازی در عرصه بینالمللی بپردازد؛ لذا در عرصه سیاسی، سازمانها و نهادهایی را ایجاد کرد، در عرصه امنیتی ناتو را تاسیس نمود و در عرصه اقتصادی، نهادهایی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سپس سازمان تجارت جهانی را بنیان نهاد و این روند تا به امروز تداوم داشته است.
به همین دلیل انتظارها این است که ایالات متحده بیش از هر کشور دیگری به نهادها، سازمانها و قوانین بینالمللی که خود ایجاد کرده، پایبند باشد. این انتظار از آمریکا وجود دارد ولی ایالات متحده در داخل بویژه از دهه 1990 به بعد درگیر یک دوگانگی است؛ یک دیدگاه معتقد است آمریکا با هدف آنکه قدرت برتر بینالمللی بماند ضرورتی ندارد چندان پایبند تعهدات و مقررات بینالمللی باشد.
این دیدگاه معتقد است اگر آمریکا خود را درگیر قواعد و مقررات بینالمللی کند و برای حفظ سازمانها و نهادهای بینالمللی بیش از حد هزینه کند، اولا باعث میشود که این کشور هزینههای بسیاری را متقبل شود و از رقبای خود عقب بماند؛ ثانیا در شرایطی که آمریکا هزینه کند و رقبایش هزینه نکنند، این وضعیت به نفع آمریکا نخواهد بود.
لذا این دیدگاه معتقد است از سازمانها و نهادهای بینالمللی باید تا جایی دنبالهروی کرد که برتری و افزایش قدرت آمریکا را با محدودیت مواجه نکند. جمهوریخواهان همیشه چنین دیدگاهی داشتند و به همین دلیل در دوره جرج بوش پدر و جرج بوش پسر و همچنین در دوره ترامپ، آمریکا از بسیاری از رژیمها و سازمانهای بینالمللی خارج شد و تاکیدشان بیشتر بر آمریکا بوده است.
آنها باورشان بر این است که اگر ایالات متحده بتواند قدرت برتر نظام بینالملل باقی بماند در آن صورت میتواند سازمانها و نهادهای بینالمللی و نظم بینالمللی را حفظ کند.
دیدگاه دوم معتقد است ایالات متحده زمانی میتواند برتری خود را حفظ کند که هزینه کمتری پرداخت کند و این هزینه در سایه تبعیت از سازمانها و نهادهای بینالمللی است. بدین مفهوم که وقتی آمریکا وارد سازمانی میشود به آن معنا است که تمامی هزینهها را برای ماموریتهای آن سازمان، آمریکا پرداخت نخواهد کرد و دیگر دولتها نیز مشارکت خواهند داشت.
از طرفی به اعتقاد این دیدگاه، تبعیت از سازمانها و نهادهای بینالمللی باعث میشود که قدرت آمریکا مشروع و مقبول شود و دیگران به قدرت این کشور احترام بگذارند. همچنین این مسئله سبب میشود سیاستهای آمریکا همواره از مشروعیت و مقبولیت برخوردار باشد.
این دیدگاه که مورد حمایت حزب دموکرات است و باور دارد که اگرچه ایالات متحده با تبعیت از سازمانها و نهادهای بینالمللی با برخی محدودیتها در ابتدا مواجه میشود، ولی در نهایت این تبعیت به حفظ برتری و رهبری آمریکا در سطح جهانی کمک خواهد کرد.
تقابل این دو دیدگاه همواره در آمریکا وجود داشته است. به نظر میرسد دونالد ترامپ هرچند در طیف جمهوریخواهان جای میگیرد و نسبت به سازمانها و نهادهای بینالمللی بدبین است و آنها را باعث محدود شدن و افول قدرت ایالات متحده میداند، اما نسبت به دیگر جمهوریخواهان دیدگاه رادیکالتر و تندتری دارد.
در زمانی جرج بوش پسر نیز دولت آمریکا از برخی رژیمهای تسلیحاتی با روسیه و شعبههای سازمان ملل خارج شد ولی هیچگاه تلاش نکرد که ناتو را تضعیف کند. لذا رویکرد ترامپ یک رویکرد استثنایی در بین جمهوریخواهان در قبال سازمانهای بینالمللی به شمار میرود.
بنابراین بعد از اتمام دوره ریاستجمهوری ترامپ، اگر جمهوریخواهان دوباره به قدرت برسند همچنان این نگاه را دارند که سازمانها و نهادهای بینالمللی نباید آمریکا را محدود کند و مانع افزایش قدرت این کشور شود ولی دیدگاهشان را نسبت به دیدگاه ترامپ بسیار تعدیل خواهند کرد. اما اگر دمکراتها به قدرت برسند بر اساس رویکردی که باراک اوباما داشت یعنی با تاکید بر چندجانبهگرایی عمل خواهند کرد.
در جمعبندی کلی باید گفت که نگاه هر دو حزب، حفظ رهبری و جایگاه آمریکا در سطح جهان است؛ اما یک دیدگاه معتقد است سازمانها و نهادها مانع از این کار خواهد شد و دیدگاه دیگر برعکس بر این باور است تبعیت از سازمانهای بینالمللی به حفظ و تقویت جایگاه آمریکا و مشروعیت آن کمک میکند.
دموکراتها معتقدند چندجانبه گرایی، کاهش هزینههای آمریکا را به دنبال دارد، اما جمهوریخواهان بر این باورند چندجانبهگرایی هر جا که امکان آن وجود داشته باشد مورد قبول است و هرجا که ممکن نباشد، آمریکا باید به تنهایی عمل کند. این شعار دونالد رامسفلد، وزیر دفاع جرج بوش بود که می گفت “یکجانبه گرایی هرجا لازم، چندجانبهگرایی هر جا ممکن.”
0 Comments