جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
درسهای راهبرد جدید سایبری آمریکا برای ایران
سند «راهبرد امنیت فضای سایبر» پنتاگون بهصراحت بیان میکند که ایران، روسیه، چین و کره شمالی در زمره اصلیترین تهدیدات سایبری علیه منافع آمریکا هستند. فضای سایبر تهدیدی برای منافع بلندمدت آمریکا بهحساب میآید و این کشور با ابراز نگرانی از حملات و جاسوسیهای سایبری، حرکت به سمت همکاریهای جهانی در حوزه هنجارسازی بینالمللی فضای سایبر را در اولویتهای مدیریت این عرصه مدنظر دارد.
تبیین موضوع
در نظام فکری دولتمردان آمریکایی، پیگیری منافع ملی ایالاتمتحده در ارتباط تنگاتنگ با این حقیقت است که «رهبری جهان باید در اختیار آمریکا باشد.» باراک اوباما در مقدمه سند «راهبرد امنیت ملی آمریکا 2015» اشاره میکند: «هیچگاه مسئله این نبوده است که آیا ایالاتمتحده باید رهبری جهان را در دست داشته باشد یا خیر؛ بلکه موضوع اصلی این است که چگونه آمریکا باید رهبری کند.»[1]
تحقق این دیدگاه مستلزم مدیریت و سیطره آمریکا بر «مشترکات جهانی»[2] است تا بتواند جایگاه برتر خود در سطح نظام بینالملل را حفظ کند. در طول سالیان پس از جنگ جهانی دوم، این کشور همواره سعی کرده با بهرهگیری از قدرت رابطهای و قدرت ساختاری خود، اقدامات کشورها، نهادها، سازمانها و رژیمهای منطقهای و بینالمللی را کنترل کند، لکن ماهیت «مشترکات جهانی» میتواند چالش بالقوهای باشد که عدم تثبیت برتری آمریکا در آن بهمنزله تهدیدی برای منافع بلندمدت این کشور بهحساب آید.
وزارت دفاع آمریکا در گزارش «بررسی چهارساله دفاعی 2010»[3]، مفهوم «مشترکات جهانی» را اینگونه تعریف میکند: «حوزهها و قلمروهایی که خارج از اختیارات دولتهای ملی است، درعینحال تمامی دولتها بر این حوزهها و قلمروها متکی بوده و کل نظام بینالملل را در همه عرصههای اقتصادی، تجاری، نظامی و امثال آن به هم پیوند میزند.»[4] دریا، هوا، فضا و سایبر، چهار قلمرویی است که مفهوم مشترکات جهانی را شکل داده و آمریکا نیازمند تثبیت برتری خود در این قلمروها است تا بتواند کماکان رهبری بر جهان را در دست داشته باشد. وزارت دفاع آمریکا در گزارش «بررسی چهارساله دفاعی 2014» نیز ضمن بیان این موضوع که ایالاتمتحده تا سال 2020 میلادی، قدرت برتر نظامی در جهان باقی خواهد ماند، صیانت از مشترکات جهانی را در زمره مسئولیتهای خود تعریف میکند.[5]
توجه آمریکا به حوزههای دریا، هوا و فضا دارای سابقه طولانی است، بهطوریکه این کشور توانسته برتری خود را در این حوزهها به اثبات رساند، اما «فضای سایبر» تنها قلمرویی است که ایالاتمتحده نهتنها نتوانسته سیطره خود را بر آن تثبیت کند، بلکه امکان مدیریت و کنترل آن را نیز در اختیار ندارد. این نقص ناشی از گستردگی عرصهی فضای سایبر و بازیگران بهرهمند از آن است.
وزارت دفاع آمریکا در سندی با عنوان «پایدارسازی رهبری جهانی آمریکا» که در ژانویه 2012 منتشر و سنگ بنای اصلی سیاست «چرخش به آسیای» آمریکا را مطرح کرد، اشاره دارد که به دلیل در دسترس عام بودن و وابستگی شدید زیرساختهای آمریکا به فضای سایبر، دولتها و بازیگران غیردولتی تهدیدات بالقوهای برای منافع آمریکا هستند[6] و مشخصاً از چهار کشور چین، روسیه، ایران و کره شمالی بهعنوان اصلیترین تهدیدگران دولتی منافع آمریکا در فضای سایبر نام میبرد[7]. ایالاتمتحده بر این باور است که کشورهای مذکور برای مقابله با توانمندیهای آمریکا و جهت اعمال قدرت خود به دنبال ایجاد ترکیبی از ابزارهای نامتقارن هستند. تقویت توانمندیهای سایبری در عرصه حمله و جاسوسی نمونههایی از تهدیداتی است که آمریکا از سوی چهار کشور مذکور با آن مواجه است.
با توجه به این خلأ و تهدیدات منبعث از آن، پنتاگون در جدیدترین سند «راهبرد فضای سایبر» (2015) از دو دستور کار موازی برای کنترل فضای سایبر، در راستای تثبیت برتری تمامعیار خود بر مشترکات جهانی نام میبرد: ایجاد و تقویت هنجارهای بینالمللی و اعمال تحریمهای اقتصادی و اقدام متقابل سایبری.[8]
فضای سایبر: از فرصت تا تهدید
هر ساله، رئیس جامعه اطلاعاتی آمریکا، ارزیابی خود از تهدیدات جهانی را –که متوجه منافع این کشور در داخل و سایر نقاط جهان است– در قالب گزارشی به سنای آمریکا ارائه میکند. بررسی ارزیابیهای ارائهشده در بازه زمانی 2010 الی 2016 میلادی بیانگر آن است که فضای سایبر از یک فرصت اقتصادی تبدیل به یک تهدید امنیتی برای منافع آمریکا شده است. همچنین، تهدید سایبری از سال 2013 میلادی، تبدیل به تهدید امنیتی شماره یک آمریکا شده؛ این در حالی است که تا پیش از این، تروریسم، تهدید اصلی منافع ایالاتمتحده تلقی میشد.
افزون بر این، ادبیات بهکار رفته از سوی جامعه اطلاعاتی آمریکا در بیان تهدید فضای سایبر بیانگر دو موضوع حائز اهمیت است. اول آنکه، این کشور بهشدت مخالف ایجاد «فضای سایبری ملی» یا بهعبارتدیگر «اینترنت ملی» در سطح دیگر کشورها است. آمریکا در توجیه این مخالفت مسائلی همچون نقض آزادی بیان و جریان اطلاعات، ترس برخی دولتها از بیثباتی سیاسی در اثر دسترسی آزاد مردم به فضای مجازی و امثال آن را بیان میکند و بهجای آن شکلگیری «حکمرانی اینترنت»[9] به معنی تدوین و به کار گرفتن اصول، هنجارها، مقررات، رویههای تصمیمسازی و برنامههای مشترک توسط دولتها، بخش خصوصی و جامعه مدنی در حوزه اینترنت را پیشنهاد میدهد. لیکن، با توجه به آنچه در قالب مفهوم مشترکات جهانی اشاره شد، ایالاتمتحده برای تثبیت رهبری خود بر جهان نیازمند تثبیت برتری خود بر فضای سایبر است. بااینحال، اقدام دولتهای چین، ایران و روسیه در ایجاد «شبکه ملی اطلاعات» یا «اینترنت ملی» مانعی بر کنترل آمریکا بر آن بوده و آسیبپذیری این کشور را در برابر حملات و جاسوسیهای سایبری از سوی این کشورها افزایش داده است.
نکته دوم پیرامون ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا از تهدیدات فضای سایبر اشاره مستقیم به نام دولتهای تهدیدکننده منافع آمریکا از طریق فضای سایبر است. در ارزیابی سال 2012 آمریکا از تهدیدات جهانی، نخستین بار از دو کشور روسیه و چین بهعنوان اصلیترین نگرانی آمریکا در فضای سایبر نام برده شده و از سال 2013، نام دو کشور ایران و کره شمالی نیز به لیست کشورهای تهدیدگر منافع آمریکا در فضای سایبر افزوده شده است.
در همین رابطه، «امی زگارت»، مدیر «مرکز امنیت بینالملل و همکاری دانشگاه استنفورد» و کارشناس ارشد امنیت ملی «موسسه هوور» در گزارشی مینویسد که منافع حیاتی آمریکا بیشتر از سوی سه نوع حمله سایبری مورد تهدید مستقیم قرار میگیرند. این حملات عبارت است از: 1) سرقتهای گسترده سایبری از سرمایههای فکری که میتواند به رقابت اقتصادی ملی آسیب وارد کرده و موجب تضعیف منبع قدرت آمریکا شود، 2) حملات سایبری علیه ارتباطات نظامی و عملیاتی که میتواند موجب مختل شدن ظرفیتهای کشور در انجام حملات و یا دفاع از خود شود، 3) حملات سایبری به زیرساختهای حیاتی و بسیار مهم که میتواند موجب بروز اختلالات گسترده و عظیم در اقتصاد و جامعه آمریکا شود. این کارشناس آمریکایی در ادامه میافزاید همه این موارد مستلزم ظرفیتهای قابلتوجه دولتی است. کشورهایی که پس از آمریکا و اسرائیل، پیشرفتهترین تواناییها در زمینهی سایبری را در اختیاردارند عبارتاند از ایران، چین، روسیه و کره شمالی. وی در پایان گزارش خود پیشنهاد میکند تقویت بازدارندگی و دفاع سایبری بسیار مهم است اما کافی نیست. آمریکا علاوه بر بهبود توان ردیابی، اشتراکگذاری اطلاعات و توانایی حملات سایبری، در روابط دوجانبه با هر چهار عامل تهدید – یعنی چین، روسیه، ایران و کره شمالی – علیه خود باید اهمیت بیشتری برای مسائل سایبری قائل شود تا به ایجاد هنجارهای بینالمللی سایبری بیانجامد.[10]
هنجارسازی بینالمللی برای فضای سایبر: راهکار ایجابی
بر مبنای مفهوم مشترکات جهانی و با توجه به اسناد رسمی منتشره از سوی دولت آمریکا، این کشور معتقد است تنها راهکار ایجابی که میتواند از طریق آن بر فضای سایبر سیطره یافته و تهدیدات سایبری دولتها و بازیگران غیردولتی را به حداقل رساند، هنجارسازی بینالمللی است. کاخ سفید در ماه می 2011 میلادی، نخستین سند راهبردی خود پیرامون امنیت سایبری را با عنوان «راهبرد بینالمللی برای فضای سایبر» منتشر کرد. در این سند بهصراحت اعلام شده که هدف ایالاتمتحده در حوزه سایبر، «ایجاد زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی ایمن، آزاد و قابلاتکا است و راه رسیدن به این هدف، ایجاد هنجارهایی ذیل منشور سازمان ملل متحد است که اقدامات دولتها را مدیریت و حکومت قانون را ترویج کند.»[11]
البته دولت آمریکا پیش از ارائه سند فوق، در مقدمه «طرح ابتکاری جامع امنیت سایبری» سال 2010 اذعان به این موضوع داشته که به دلیل گستردگی تهدیدات سایبری، امکان اقدام منفرد در مقابله با تهدیدات را ندارد و ایجاد هنجارهای بینالمللی بهعنوان راهحلی بر این تهدیدات را منوط به همکاری دیگر کشورهای مسئولیتپذیر با دولت آمریکا میدانست.[12]
ازاینرو، دبیر کل سازمان ملل متحد در سال 2012 با ایجاد کارگروهی تحت عنوان «گروه کارشناسان دولتی»[13] متشکل از 15 کارشناس کشورهای عضو شورای امنیت و آرژانتین، استرالیا، بلاروس، کانادا، مصر، استونی، آلمان، هند، اندونزی و ژاپن، خواستار بررسی راهکارهایی در جهت مقابله با تهدیدات سایبری شد. این کمیته پیش از این نیز در سالهای 2005 و 2010 تشکیل جلسه داده بود، اما تفاوت کارگروه سال 2012 با کارگروههای پیشین در ایجاد هنجارها، قواعد و اقدامات اعتماد ساز مقدماتی میان دولتها در حوزه فضای سایبر است. گزارش سال 2013 کارگروه متضمن دستاوردهایی در حوزه هنجارسازی فضای سایبر بود که قرار گرفتن اقدامات سایبری ذیل حقوق بینالملل بالأخص منشور سازمان ملل را میتوان بااهمیتترین آن دانست.[14]
«هنری فارل»، استاد دانشگاه جورج واشنگتن و پژوهشگر شورای روابط خارجی آمریکا، چهار علت را در بیان بهکارگیری هنجارها در حوزه سایبر بیان میکند: «اول آنکه ایالاتمتحده در برابر حملات سایبری آسیبپذیر است و این ضعف با بهرهگیری از قدرت نظامی برطرف نمیشود. دوم، وجود احتمالی نقص فنی در سیستمهای کامپیوتری است که محافظت از این سیستمها را با چالش مواجه میکند. علت سوم، اشاره به مفهوم بازدارندگی کلاسیک دارد که ناتوان از شناسایی مهاجمان سایبری (هکرها) و موقعیت جغرافیایی آنها است و از تأثیر بازدارندگی متعارف بر «دنیای شبکهای شده» عمیقاً میکاهد. نهایتاً، برخلاف هنجارها، معاهدات و پیمانها از قدرت اجرایی کافی برخوردار نیستند، چراکه اتکا به معاهدات برای راستی آزمایی رفتار دولتها در عرصههای گوناگون بالأخص فضای سایبر بسیار دشوار است. در حقیقت، هنجارسازی بینالمللی در طولانیمدت از قدرت بازدارندگی بالایی برخوردار بوده و غیرمستقیم، دولتها را به رعایت آنها ملزم میکند.»[15]
بهطورکلی، ایالاتمتحده در ارتباط با بسیاری از خدمات مهم و حیاتی به اینترنت و سیستمها و دادههای فضای مجازی متکی است. برتری نظامی آمریکا در کنار وابستگی ارکان دفاعی و اطلاعاتی این کشور به فضای سایبر موجب شده برخی از کشورها روی به ابزارهای غیرمتقارن جهت به چالش کشیدن آن ارکان بیاورند تا از این طریق میزان آسیبپذیری آمریکا را افزایش دهند. از دیدگاه دولتمردان آمریکایی، تنها راهکار موجود در خنثیسازی چنین اقداماتی از سوی بازیگران دولتی و غیردولتی، قرار دادن مقوله فضای سایبر ذیل حقوق بینالملل است تا از این طریق امکان نظارت و مدیریت رفتار دولتها وجود داشته باشد و در صورت نیاز دولتهای خاطی تنبیه و مجازات شوند. اگرچه رویکرد سلبی اخیر، بهصورت مبهم در اسناد، اظهارات و رفتار دولت آمریکا وجود داشته، لکن سند «راهبرد فضای سایبر وزارت دفاع آمریکا» (2015) در کنار پرداختن به مقوله هنجارسازی و اعتمادسازی، صریحاً سخن از اتخاذ رویکرد تنبیهی (و در صورت نیاز تهاجمی) به میان آورده است.
تهاجم سایبری و تحریم اقتصادی: راهکارهای سلبی
گسترش فضای مجازی در آینده نزدیک بسیاری از مفاهیم امنیتی همچون جنگ، دفاع، بازدارندگی و امثال آن را متحول کرده و تبعات امنیتی جدید برای کشورهایی که امنیت ملی آنان در گرو امنیت سایبری است به وجود خواهد آورد. این واقعیت برای آمریکا که از یکسو، اقتصاد و امنیت آن وابستگی بیشتری به شبکه جهانی اینترنت دارد و از سوی دیگر، خواهان تثبیت رهبری خود بر جهان است، نمود بیشتری دارد.
انتشار اسناد گوناگون در حوزه فضای سایبر نشان از ضعف آمریکا و ترس و نگرانی از قدرتگیری کشورهایی چون روسیه، چین، ایران و کره شمالی در عرصه فضای سایبر دارد. ازاینرو، در کنار توجه به اقدامات اعتمادساز دوجانبه و چندجانبه، وزارت دفاع آمریکا در سند راهبرد فضای سایبر 2015 خود برای نخستین بار اذعان به استفاده از اقدامات تهاجمی و عمل متقابل در عرصهی فضای سایبر نسبت به بازیگران دولتی و غیردولتی متخاصم کرده است. در سند مذکور آمده است: «در صورت دریافت دستور رئیسجمهور و وزیر دفاع، پنتاگون باید نسبت به استفاده از توانمندی سایبری خود جهت خنثیسازی اقدامات تهاجمی بازیگران دولتی و غیردولتی و همچنین حمایت از ارتش آمریکا در عملیات نظامی اقدام کند.»[16] این سند تصریح میکند «واحد فرماندهی امنیت سایبری آمریکا»[17] تنها نهادی است که در همکاری با دیگر آژانسهای امنیتی، دفاعی و اطلاعاتی، اجازه عملیات سایبری را علیه بازیگران دولتی و غیردولتی دارد. در حال حاضر، مسئولیت این واحد فرماندهی بر عهدهی ژنرال مایکل راجرز است که همزمان ریاست آژانس امنیت ملی آمریکا را نیز بر عهده دارد.
باوجود اذعان پنتاگون به استفاده از رویکرد تهاجمی و عمل متقابل در عرصه سایبر، ارتش این کشور دارای سابقه طولانی در اجرای عملیات پیشدستانه سایبری است. اخیراً سایت خبری-تحلیلی Defense One در مصاحبه با ژنرال راجرز آورده است: «پنتاگون تاکنون زرادخانه سایبری بهسرعت درحالتوسعه خود را محرمانه نگهداشته است. ژنرال راجرز ضمن تأکید بر عدم امکان شفافیت کامل در حوزه تسلیحات سایبری اطمینان داد که ایالاتمتحده در مورد قابلیتهای تهاجمی سایبری نیز مطابق هنجارهای بینالمللی در جنگ رفتار خواهد کرد. وی سلاحهای سایبری را بهعنوان انقلاب بعدی در جنگ معرفی کرده که تمامی جنبههای مربوط به سایر تسلیحات در این حوزه نیز کاربرد دارد و اطمینان دارد که واکنشهای زیادی به توسعه سلاحهای انفجاری در دهه اول قرن 19 میلادی اتفاق افتاده و به همین منوال در زمینهی تسلیحات سایبری نیز که همان اهداف قبلی را به روش پیشرفتهتر دنبال میکند مباحث زیادی در سالهای آینده جریان خواهد داشت.» ژنرال راجرز در ادامه این مصاحبه میافزاید: «با وجود توسعه سریع اینگونه سلاحها، نبردهای آینده در هوا، دریا و خشکی نیز واجد جنبههای سایبری در میدان جنگ خواهند بود. به این معنی که عملیات سایبری نهتنها توسط کارشناسان متخصص به دور از میدانهای نبرد که توسط سربازان در خط مقدم جبهه نیز (بهواسطه تجهیزات سایبری مخصوص میدان نبرد) جریان خواهد داشت. در آینده عملیات سایبری با اتصال تمامی سربازان به شبکههای کامپیوتری و امکان شناسایی موقعیت و توسعه تجهیزات دید در شب و … نقش برجستهتری را بر عهده خواهد گرفت؛ نقشی که «آژانس تحقیقات پروژههای دفاعی پیشرفته»[18]، وابسته به پنتاگون، مسئولیت آن را بر عهده خواهد داشت.»[19]
حمله بدافزار رایانهای «استاکسنت» به تأسیسات هستهای ایران در سال 2010 میلادی (1389) نمونهای از رویکرد تهاجم سایبری آمریکا است که پنج سال پیش از اذعان پنتاگون – در جدیدترین سند راهبردی خود – به انجام اقدامات تهاجمی اتفاق افتاده است. «استاکسنت» بدافزار کامپیوتری بسیار پیشرفتهای است که صرفاً سیستمهای صنعتی زیمنس را که برای سانتریفیوژهای اتمی ساختهشده بودند مورد حمله قرار میداد. روزنامه «نیویورکتایمز» در اول ژوئن 2012 (12 خرداد 1391) نوشت که طرح حمله سایبری به تأسیسات غنیسازی اورانیوم در ایران اولین بار در زمان ریاست جمهوری جورج بوش با اسم رمز «بازیهای المپیک» آغاز شده و اوباما در نخستین ماههای حضور در کاخ سفید در حکمی محرمانه تصمیم گرفته است که این طرح در دولت او هم ادامه یابد.[20]
دیگر رویکرد سلبی که دولت آمریکا بهصورت رسمی در اسناد خود بدان اشاره داشته مربوط به اعمال تحریمهای اقتصادی علیه بازیگران دولتی و غیردولتی عامل حملات سایبری به این کشور است.[21] پیش از انتشار دکترین دفاع فضای سایبری آمریکا، رئیسجمهور این کشور در اول آوریل 2015 (12 فروردین 1394)، دستور اجرایی 13694 مبنی بر تحریم عاملان حملات سایبری به آمریکا را امضا کرد. این فرمان اجرایی به وزیر خزانهداری آمریکا اختیار میدهد با مشورت با دادستان کل و وزیر خارجه، افراد، گروهها، سرمایهگذاران مشترک (جوینت ونچر)، سازمانها، شرکتها، تراستها، کمپانیها و انجمنهایی را که وارد فعالیتهای سایبریِ تهدیدکنندهی امنیت ملی، سیاست خارجی یا سلامت اقتصادی و ثبات مالی ایالاتمتحده میشوند، هدف تحریم قرار دهد. گفتنی است، در متن دستور اجرایی آمده است که افراد حقیقی و حقوقی حامی مهاجمان سایبری (هکرها) نیز مشمول تحریم خواهند شد.[22]
سند «راهبرد امنیت فضای سایبر» پنتاگون بهصراحت بیان میکند که ایران، روسیه، چین و کره شمالی در زمره اصلیترین تهدیدات سایبری علیه منافع آمریکا هستند[23] و قطع بهیقین، رویکردهای اقدام متقابل و تحریم متوجه افراد و نهادهای وابسته به این چهار کشور خواهد بود. در همین رابطه، «کریستن ایچنسر»، دستیار ویژه سابق مشاور حقوقی وزارت خارجه آمریکا در اظهارنظری اعلام کرد: «ایران قبلاً نیز موضوع تحریمهای شدید بود؛ اما اگر از این تحریمها به خاطر توافق هستهای کاسته شود، تحریمهای سایبری جدید ممکن است شدیدتر علیه ایران اجرا شوند.»[24]
جمعبندی
توجه دولت آمریکا به حوزه سایبر از اینجهت حائز اهمیت است که این کشور نیازمند حفظ برتری خود در فناوریهای مربوط به فضای سایبر بوده تا نهایتاً کنترل بر چهار مؤلفه مشترکات جهانی (دریا، هوا، فضا، سایبر) را به دست آورد و رهبری خود بر جهان را استمرار بخشد. با وجود سیطره بر دریا، هوا و فضا، ایالاتمتحده کماکان در فضای سایبر دارای آسیبپذیری است. این ضعف موجب آن گشته تا کشورهای چین، روسیه، ایران و کره شمالی جهت مقابله با توانمندیهای آمریکا و اعمال قدرت خود بر این کشور به دنبال ایجاد ترکیبی از ابزارهای نامتقارن همچون جنگ الکترونیک یا جاسوسی سایبری باهدف به هم ریختن معادلات آمریکا در سطح نظام بینالملل باشند. البته باید اشاره داشت که این ابزارهای نامتقارن صرفاً محدود به عرصه سایبر نیست، بلکه بهعنوانمثال، استفاده کشورهای مخالف وضع موجود از ابزارهایی همانند مین دریایی، موشکهای بالستیک و موشکهای ضد ماهواره میتواند برتری آمریکا در عرصههای دریا، هوا و فضا را به چالش کشیده و محاسبات عملیات آمریکا در مناطق مختلف جغرافیایی را به هم بریزد.
علیالحال، از آنچه اشاره شد میتوان نتیجه گرفت که فضای سایبر تهدیدی برای منافع بلندمدت آمریکا بهحساب میآید و این کشور با ابراز نگرانی از حملات و جاسوسیهای سایبری، حرکت به سمت همکاریهای جهانی در حوزه هنجارسازی بینالمللی فضای سایبر را در اولویتهای مدیریت این عرصه مدنظر دارد. لذا انتظار میرود، این رویه با جدیت بیشتری از سوی آمریکا دنبال گردد و شایسته است دولت ایران با عنایت به سیاستهای تدافعی و تهاجمی خود در عرصه فضای سایبر، نسبت به اقدامات حقوقی آمریکا در سطح سازمان ملل متحد برخورد مقتضی را انجام داده و از تعجیل در امضای معاهدات و پیمانهای احتمالی پیرامون فضای سایبر احتراز ورزد.
از سوی دیگر، برخلاف آنچه بیان میشود، بعید به نظر میرسد سیاستهای تحریمی آمریکا در عرصهی فضای سایبر از تأثیرگذاری قابلتوجهی بر منافع کشورها برخوردار باشد. ولیکن، عملیات و تهاجمات سایبری این کشور بهشدت تهدیدگر منافع و زیرساختهای ایران است. اغراق نیست اگر گفته شود که عمده ماهیت جنگها در آینده از نوع جنگ الکترونیک و سایبری خواهد بود. از اینرو، با توجه به آنکه اخیراً در دکترین نظامی ایران، «تهاجم سایبری» در کنار «دفاع سایبری» از اهمیت خاصی برخوردار شده، ضروری است جهت مقابله با اقدام متقابل سایبری از سوی آمریکا و عملیات سایبری پیشدستانه، بومیسازی و مقاومسازی زیرساختهای سایبری تأسیسات، صنایع راهبردی و خدمات عمومی مورد توجه ویژه قرار گیرد.
* دانشجوی دکترای مطالعات اروپا دانشگاه تهران
[1] US National Security Strategy, February 2015, p. iii.
[2] Global Commons
[3] گزارش بررسی چهارساله دفاعی (Quadrennial Defense Review)، یک بازنگری قانونی الزامآور از راهبردها و اولویتهای وزارت دفاع آمریکا است که به تشریح مسیر استراتژیک این وزارتخانه پرداخته و اولویتهایی را برای مشخص کردن سرمایهگذاری روی منابع مناسب تعیین میکند.
[4] Quadrennial Defense Review, February 2010, p. 8.
[5] Quadrennial Defense Review, March 2014, p. 63.
[6] Sustaining U.S. Global Leadership, January 2012, p. 3.
[7] Worldwide Threat Assessment of the US Intelligence Community, February 2015, pp. 2-3.
[8] The Department of Defense Cyber Strategy, April 2015, pp. 5 & 12.
[9] Internet Governance
[10] Amy Zegart, 26 May 2015, Tomorrow’s National Security Landscape, Hoover Institute.
[11] International Strategy for Cyberspace, May 2011, p. 8.
[12] The Comprehensive National Cybersecurity Initiative, 3 March 2010, Access from: www.whitehouse.gov/issues/foreign-policy/cybersecurity/national-initiative
[13] Group of Governmental Experts (GGE)
[14] Adam Segal, 13 April 2015, The UN’s Group of Governmental Experts on Cybersecurity, Council on foreign Relations.
[15] Henry Farrell, April 2015, Promoting Norms for Cyberspace, Council on Foreign Relations.
[16] The Department of Defense Cyber Strategy, April 2015, p. 5.
[17] United States Cyber Command (USCYBERCOM)
[18] Defense Advanced Research Projects Agency (DARPA)
[19] Patrick Tucker, 20 April 2015, NSA Chief: Rules of War Apply to Cyberwar, Too, Defense One.
[20] David Sanger, 1 June 2012, Obama Order Sped Up Wave of Cyberattacks Against Iran, New York Times.
[21] The Department of Defense Cyber Strategy, April 2015, p. 12.
[22] Executive Order 13694, April 1, 2015, Federal Register: Vol. 80, No. 63.
[23] The Department of Defense Cyber Strategy, April 2015, p. 9.
[24] Shane Harris, 4 June, 2015, Is the U.S.-Iran Cyber War Over?, The Daily Beast.
منبع: شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی
بازنشر یادداشت به معنای رد یا تایید نظرات نویسنده از سوی پایگاه اینترنتی شورای راهبردی روابط خارجی نیست. |
0 Comments