أحدث المقالات

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

آیا رهبران کشورهاهی عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل های منتشر شده در شبکه های اجتماعی در خصوص تلاش های ترکیبی دولت های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند. 

Loading
یک کارشناس مسایل اروپا در گفتگو با سایت شورا تحلیل کرد

اثر تضعیف پروژه اروپا بر برجام

۱۳۹۵/۱۰/۰۶ | نمای راهبردی

شورای راهبردی آنلاین - گفتگو: یک کارشناس مسائل اروپا معتقد است حضور راست‌گرایان و نگاه به درون آنها به موضوعات مختلف، چهره روشن و دقیقی از آینده اتحادیه اروپا ترسیم نمی کند.

حسن مفیدی، کارشناس مسائل اروپا در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی با ترسیم سناریوهای محتمل برای آینده اتحادیه اروپا گفت: اتحادیه اروپای واگرا ممکن است تحقق مزایای برجام را با مشکل مواجه سازد.

وی افزود: در گفتمان ترامپ پروژه اروپا جایگاه خیلی قدرتمندی ندارد و این نوع نگاه ترامپ باعث بروز نگرانی‌هایی در مقامات اروپایی شده است.

این کارشناس مسایل اروپا اضافه کرد: اگر سیاست های اعلامی ترامپ عملی شود، تضعیف پروژه اروپا دور از ذهن نخواهد بود و به نسبت تضعیف پروژه اروپا، تحقق برجام هم تاحدی با مشکل مواجه خواهد شد.

آنچه در ادامه می خوانید متن کامل این گفتگوست.

 

پرسش: تحولات جاری، اروپا را به کدام سو سوق می دهد؟

در مجموع سه سناریو را می توان برای تحولات آینده اتحادیه اروپا متصور بود:

در سناریوی بدبینانه، حرکت اتحادیه اروپا به سمت واگرایی بیشتر است که در محافل سیاسی – آکادمیک اتحادیه اروپا نیز خیلی در مورد آن بحث می‌شود.

باید به این نکته توجه کرد که این سناریو به معنای فروپاشی اتحادیه اروپا نیست، بلکه حرکت اتحادیه اروپا به سمت اتحادیه‌ای است که روابط بین دولتی در آن برجسته‌تر از ساختارهای اروپایی است، یعنی دولت – کشورهای اروپایی، خود کانون تصمیم سازی اتحادیه اروپا خواهند بود.

گسترش تفکرات پوپولیستی یا گسترش جریانات راست افراطی در اتحادیه اروپا، تحقق این سناریو را برجسته می کند، یعنی به نسبت اینکه دولت‌های مرکزی کشورهای اروپایی یا پارلمان‌های اروپایی به دست گروه‌های دست‌راستی یا پوپولیستی‌گرا بیفتد، به همان نسبت احتمال تحقق سناریو بیشتر خواهد بود.

سناریوی دوم در نطقه ی مقابل سناریوی اول است. در این سناریو، اعتقاد براین است که احتمالا در آینده ای نه چندان دور فضایی برای اتحادیه اروپا فراهم خواهد شد که بتواند همگرایی را بیشتر کند.

در واقع بحران های اقتصادی، بحران مواجهه با پدیده گسترش آوارگان، بحران امنیت و بحران‌های دیگری که امروزه اروپا با آن مواجه است، بستری فراهم خواهند کرد تا نقطه عطفی برای حرکت اتحادیه اروپا به سمت همگرایی بیشتر باشد؛ البته کاملا مشخص است که این سناریو نسبت به سناریوی اول از امکان تحقق کمتری برخوردار است.

سناریوی سوم که امکان تحقق آن بیشتر است، براین اساس است که ما شاهد اتحادیه اروپایی باشیم که به آن اتحادیه اروپای دو سرعتی می گویند؛ یعنی در آینده نه چندان دور؛ در یک بازه زمانی در میان مدت یا کوتاه مدت کشورهایی را جزو اتحادیه اروپا خواهیم داشت که علاقه‌مند هستند در برخی موضوعات به سمت همگرایی بروند، مثلا همگرایی در حوزه یورو را تقویت کنند و اتحادیه اروپا به سمتی برود که در برخی حوزه های دفاعی – امنیتی، برخی از کشورها، پیرامون کشورهای اتحادیه اروپای مرکزی مثل آلمان – فرانسه جمع شوند.

در این قالب، امکان شکل گیری اتحادیه اروپایی جدیدی وجود دارد که در سطوحی همگراتر و در برخی موارد دیگر کمتر همگرا باشند، یعنی خود اتحادیه اروپا به کشورها این اجازه را بدهد که به برخی رویه ها بپیوندند و به برخی رویه های دیگر ملحق نشوند. بنابراین در قالب این سناریوی سوم، احتمالا شاهد تغییرات نهادی در اتحادیه اروپا باشیم.

در مجموع به نظر می رسد سناریوی سوم؛ نگاه واقع بینانه تری نسبت به تحولات میان مدت و بلندمدت اتحادیه اروپا داشته باشد.

 

پرسش: راست گرایی در اروپا به چه معنی است؟ چه پیامدهایی بر روابط خارجی اتحادیه اروپا دارد؟

آنچه که در حال حاضر در محافل آکادمیک اتحادیه اروپا خیلی برجسته می شود، از ابعاد مختلف به مقوله راست گرایی توجه دارد. از لحاظ هویتی، گروه های دست راستی معمولا گروه هایی هستند که نسبت به هویت مشترک اروپا شکاک هستند و یا حتی مخالف هویت اروپایی هستند. یعنی آنها اعتقاد دارند که به نسبت تقویت هویت اروپایی؛ آنچه که ضربه اصلی را می بیند حاکمیت ملی کشورهاست و حاکمیت ملی کشورها به تحت سلطه نهادهای اروپایی می رود.

نهادهای معترض، نهادهایی هستند که بوروکراتیک بسیار سنگینی داشته و بسیار غیردموکراتیک عمل می کنند. به نحوی که مردم خود اروپا یا شهروندان کشورهای اروپایی چندان نقشی در آن نهادها ندارند.

البته امروزه بین مفاهیم راست و چپ خیلی از مرزبندی ها مشخص نیست. در گذشته راستگراهای اروپا  یا جهان در عرصه های بین المللی مثلا در عرصه اقتصاد به شدت به دنبال تقویت انگاره اقتصاد آزاد و بین المللی بودند اما امروزه به ایده های حمایت گرایانه بسیار نزدیک شده و ایده های حمایت گرایانه نیز تا حد زیادی مبتنی بر قدرت گفتمان ناسیونالیسم مبتنی است.

آنها به شدت معتقدند که باید مرزها بسته شود و باید از تولیدات داخلی خودمان حمایت و از اقتصاد واحد اروپایی دوری کرد، چرا که از قِبل آن تنها بخشی از کشورهای مرکزی اروپا هستند که بیشتر بهره مند می شوند.

البته در حوزه فرهنگی هم آنها به شدت هویت طلب هستند و هویت اروپایی و تا حدی مسیحی برای آنها خیلی مهمتر است. اگرچه آنها چنین موضوعی را چندان به انگاره های فرهنگ گرایی  ربط نمی دهند.

اما موضوع مهمتر آنکه به همان نسبت که جریان راست افراطی تقویت شود به همان میزان روابط فراآتلانتیکی، اتحادها و ائتلاف های امنیتی مثل ناتو تضعیف خواهند شد.

 

پرسش:  مباحثی همچون برگزیت، انتخابات اتریش، همه پرسی ایتالیا – فرانسه و تحولاتی که در گذشته نزدیک در اروپا رخ داده، مسیر تحولات اروپا را بیشتر به کدام جهت سوق می دهد؟

برگزیت در قالب سه سناریویی که گفته شد می تواند هرکدام از آن ها را محقق سازد. اگر برگزیت  باعث شود که تمایلات گریز از مرکز در اتحادیه اروپا تقویت شود به همان نسبت احتمال تحقق سناریوی اول یعنی مواجهه با اتحادیه اروپای واگرا بیشتر خواهد شد.

اگر برگزیت باعث شود کشورهایی که هم اکنون به عنوان مرکز مدیریت اتحادیه اروپا هستند از جمله فرانسه و آلمان بتوانند انگاره های هویت اروپایی را تقویت نمایند و با تغییرات نهادی اتحادیه اروپا را مقداری کارآمدتر نمایند، ممکن است از این منظر سناریوهای دوم و سوم را تقویت کنند.

به عقیده من با این روندی که برگزیت در پیش گرفته است؛ از جمله برجسته شدن مفهوم خروج سخت؛ ( خروج سخت و یا نرم انگلیس از اتحادیه اروپا تأثیرات بسیار متفاوتی در آینده این حوزه جغرافیایی از خود خواهد گذاشت)؛ اگر انگلیس به صورت سخت از اتحادیه اروپا خارج شود که ظاهرا شواهد هم چنین موضوعی را تائید می کند، می تواند نقطه خطری برای اتحادیه اروپا باشد؛ زیرا اگر مواجهه ی کشورها با اتحادیه اروپایی و نهادهای آن با انگلیس سخت باشد تمایلات گریز از مرکز در اتحادیه اروپا تقویت خواهد شد.

تحولات دیگری هم در منطقه در حال وقوع است که تا حدی برای اتحادیه اروپا مثبت است از جمله انتخابات اخیر اتریش.

در انتخابات اخیر اتریش مشاهده شد که نماینده ای که طرفدار هویت اروپایی بود و خود را یک اروپایی می دید موفق شد در این انتخابات پیروز شود.

بیم ها و امیدهای اتحادیه اروپا امروزه زیاد است، آینده اتحادیه اروپا تا حد زیادی وابسته به کنش های خود نهاد اتحادیه اروپا است. اگر نتواند این کنش ها را به صورت منسجم دنبال کند احتمال دارد تحولات به ضرر اتحادیه اروپا و پروژه اروپا تمام شود .

 

پرسش: به نظر شما تحولات اتحادیه اروپا چه فرصت ها و تهدیدهایی برای جمهوری اسلامی ایران دارد؟ و راهبرد ایران برای مواجه با اروپای جدید چه می تواند باشد؟

نکته مهمی که حتما باید در نظر گرفت ایجاد ساز وکارهای اعلام خطر است. روندها باید با دقت هرچه تمام‌تر رصد شوند، و تمام اتفاقاتی که امروزه در سپهر سیاسی اتحادیه اروپا رخ می دهد باید به دقت مورد توجه قرار گیرد.

دو دیدگاه برجسته درمورد نگاه ایران به اروپا وجود دارد: یک نگاه براین باور است که به نسبت تضعیف اتحادیه اروپا روند چندجانبه گرایی در نظام بین الملل تضعیف خواهد شد. با تضعیف چند جانبه گرایی نیز، قدرت کنشگری کشورهایی همچون ایران در مدیریت بحران های منطقه ای تضعیف خواهد شد. این یک دیدگاه قابل تامل است.

البته دیدگاه دیگری هم هست که به نسبت واگرا شدن اتحادیه اروپا، ایران می تواند از این فرصت واگرایی استفاده کرده و تعاملاتش را با تک تک کشورهای اروپایی افزایش دهد و به نحوی گستره منافع ملی خود را افزایش دهد.

بنابراین اتحادیه اروپای واگرا ببیش تر به نفع منافع جمهوری اسلامی ایران است؛ اما باید تمام این سناریوهای ذکر شده به دقت رصد شده و متناسب با هرکدام از این سناریوها سیاست لازم در قبال اتحادیه اروپا اتخاذ شود.

پرسش: آیا ممکن است این واگرایی در اتحادیه اروپا باعث شود برجام وزن کمتری گرفته و ایالات متحده و ترامپ آنچه را که می خواهند پیاده سازی کنند؟

ایران همواره به اتحادیه اروپا به عنوان یکی از کنشگران اصلی در استفاده از مزایای برجام نگریسته است. البته به نسبت تقویت همگرایی اتحادیه اروپا استفاده از مزایای برجام برای ایران قدرت زا خواهد بود؛ چرا که نهاد اصلی که فضای پسابرجام را مدیریت می کند و  حتی طرف آمریکایی را حداقل در دوره اوباما مدیریت می کرد خانم موگرینی بود که مسئولیت سیاست خارجی اتحادیه اروپا را برعهده داشته است.

اتحادیه اروپای واگرا می تواند تحقق مزایای برجام را با مشکل مواجه سازد و از آنجایی که در گفتمان ترامپ پروژه اروپا جایگاه خیلی قدرتمندی ندارد، این نوع نگاه ترامپ باعث بروز و شکل گیری نگرانی هایی در مقامات اروپایی شده است.

خود ترامپ هم نگاهی درون گرا دارد و آنچه تا به حال از خود نشان داده این است که شخصیت چندان بین الملل گرایی نیست و به همین دلیل نیز علاقه دارد که با تک تک کشورهای اروپایی به صورت ملت – دولت های مستقل ارتباط داشته و با آنها روابط راهبردی برقرار کند.

بنابراین، اگر سیاست های اعلامی ترامپ، عملی شود، تضعیف پروژه اروپا دور از ذهن نخواهد بود و به نسبت تضعیف پروژه اروپا تحقق برجام هم تاحدی با مشکل مواجه خواهد شد.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *