ولی گلمحمدی* : همزمان با آزادسازی حلب، ترکیه با حضور در نشست سهجانبه مسکو (٢٠ دسامبر) همراه با روسیه و ایران ضمن پذیرش هشت بند اعلامیه مسکو متعهد شده است که برای برونرفت سیاسی از بحران سوریه با دو کشور دیگر همکاری فراگیر داشته باشد. حضور ترکیه در نشست سهجانبه مسکو، تصویب قطعنامه برقراری آتشبس در سوریه از سوی شورای امنیت، تلاش برای تضمین آتشبس از طرف نیروهای معارضه و اعلام حضور در نشست آتی قزاقستان، تحولی نوین در رفتار سیاست خارجی این کشور در سوریه را به معرض نمایش میگذارد؛ ترکیه از یکسو نسبت به ترجیحات سیاسی و میدانی خود در حمایت از نیروهای معارضه انعطاف قابلتوجهی نشان داده و بهصورت نسبی رفتار خود را بر اساس اولویتهای روسیه متوازن ساخته است و از طرف دیگر برای اولین بار بعد از شش سال جنگ داخلی در سوریه، رویکردی ایجابی برای برونرفت از بحران اتخاذ کرده است. روندی که فضای سیاسی همکاری بین ایران و ترکیه در سوریه را فراهم ساخته است.
بدون توجه به متغیرهای داخلی (تروریسم، بحران پناهجویان، بیثباتی داخلی، روند نزولی شاخصهای اقتصادی) و مؤلفههای خارجی (پیشروی نیروهای پی.وای.دی در شمال سوریه، پیشروی سوریه و آزادسازی حلب، عدمحمایت متحدان غربی و …) دخیل در تغییر رویکرد ترکیه نسبت به بحران سوریه، نتیجه بهدستآمده شکست سیاستهای اردوغان و تضعیف مواضع سیاسی ترکیه در میدان سوریه است. در چنین شرایطی، آیا فضای سیاسی و عملیاتی برای برقراری یک همکاری گسترده با ترکیه در موضوعات جاری سوریه (مسئله کردی، آینده نظام سیاسی سوریه، آینده نیروهای معارضه، حتی همکاری برای ایجاد موازنه در برابر قدرتهای فرا منطقهای) وجود دارد؟ تحت شرایط جاری در معادله سوریه، ایران بهمنظور همگام ساختن ترکیه با منافع و اولویتهای سیاسی خود چه رویکردی میتواند اتخاذ نماید؟ به دلایل زیر احتمال هرگونه همکاری و روابط راهبردی بین دو کشور در آینده تحولات سوریه حداقل در کوتاهمدت را بعید میداند:
- تصور رهبران ترکیه از مذاکرات سیاسی چندجانبه و دوجانبه در مورد سوریه این است که روسیه ترجیحات سیاسی و میدانی جبهه مقابل (روسیه، ایران و سوریه) را نمایندگی میکند. ازاینرو، ترکیه، روسیه را بهعنوان کلیدیترین بازیگر برای برونرفت سیاسی از بحران سوریه در نظر گرفته است. در نقطه مقابل نیز روسیه چنین تصوری از ظرفیتهای ترکیه در نمایندگی اولویتهای نیروهای معارضه دارد. باوجود شکست سیاستهای ترکیه در سوریه، دلیل اصلی نقش پررنگ ترکیه در مذاکرات جاری، روابط گستردهای است که این کشور با طیفهای مختلف نیروهای معارضه دارد؛ تلاش ترکیه نیز بهرهبرداری از روابط خود با نیروهای مذکور در تضمین آتشبس در سوریه حداقل تا نشست آستانه است. در صورت تداوم آتشبس و عدم نقض آن از سوی نیروهای معارضه، نقش میدانی و وزن سیاسی ترکیه بهمراتب در آینده تحولات سوریه افزایش خواهد یافت.
- یکی از مطالبات استراتژیک و حداقلی ترکیه در میدان سوریه، عدم اتصال کانتون های کردی و ایجاد شکاف سرزمینی در مناطق تحت تسلط نیروهای کردی پی.وای.دی از طریق تداوم عملیات سپر فرات و پیشروی نیروهای ارتش آزاد از الباب به سمت سرزمینهای شرق فرات است. در حال حاضر تنها بازیگری که اراده نظامی و سیاسی برای تداوم عملیات سپر فرات ترکیه را دارد، روسیه است. طی روزهای اخیر جنگندههای روسیه در حمایت از پیشروی نیروهای ارتش آزاد و نیروهای نظامی ترکیه در الباب، در سه نوبت از آنها پشتیبانی هوایی کردهاند. به نظر میرسد که روسیه و ترکیه در مورد آینده کردهای شمال سوریه به توافق نانوشته دست یافتهاند. در این راستا، با فشار سیاسی ترکیه و پذیرش روسیه هیچ دعوتی از رهبران کردهای پی.وای.دی در نشست آستانه به عمل نیامده است. اکنون ارتش ترکیه وارد خیابانهای الباب شدهاند؛ با تصرف شهر الباب، ایجاد منطقه حائل امنیتی به عمق 500 کیلومترمربع در خاک سوریه که ترکیه مدتها به دنبال آن بود محقق خواهد شد و این شهر به راهبردیترین منطقه تحت کنترل نیروهای متحد ترکیه تبدیل خواهد شد و با پشتیبانی کامل از خط جرابلس – اعزاز از این منطقه، خواهد توانست کانتون عفرین را به شکل جدی محاصره و با ایجاد کریدورهای سرزمینی تحت تسلط نیروهای عرب-سنی موردحمایت خود بر تحرکات کردهای این کشور تسلط داشته باشد.
- جمهوری اسلامی ایران اساساً به حضور نظامی ترکیه در خاک سوریه حساسیت نشان میدهد. سردار دهقان، وزیر دفاع ایران، اظهار داشته است که مداخله نظامی ترکیه در خاک سوریه تحت هر عنوانی بدون رضایت دولت سوریه به معنای نقض و تجاوز به تمامیت ارضی سوریه است. چنین اظهاراتی از سوی ایران پیام روشنی را به رهبران ترکیه میرساند که ایران چگونه به حضور میدانی نیروهای نظامی ترکیه در سوریه نگاه میکند. بدون تردید، ترکیه هرگز بر سر مسئله کردی بهویژه در شمال سوریه با هیچ کشوری که دغدغههای امنیت ملی آن را در نظر نگیرد وارد گفتگو و همکاری نخواهد شد. از سوی دیگر، ذهنیت غالب تصمیم گیران سیاست خارجی و رسانههای ترکیه این است که ایران برای تقویت مواضع بشار اسد، روابط راهبردی با کردهای سوریه دارد و به همین دلیل همکاری و گفتگو در این رابطه را منتفی و بیحاصل میدانند. باوجوداینکه به لحاظ تاریخی مسئله کردی جزء منافع مشترک امنیتی دو کشور بوده است اما در شرایط فعلی ترکیه در مورد کردهای شمال سوریه یک ذهنیت تهدید از ایران پیداکرده است.
- آزادسازی حلب هرچند میتواند بهعنوان نقطه عطفی برای شروع مذاکرات سیاسی و پایان عملیات نظامی برای ایران در نظر گرفته شود، اما برای ترکیه نقطه شروع عملیات گسترده نظامی در شرق سوریه است. مسئلهای که با اولویتهای سیاسی و نظامی ایران در میدان سوریه در تضاد کامل است.
- موضوع دیگر عدم وجود فضای همکاری راهبردی بین ترکیه و ایران در سوریه، افتراق و عدم وجود دیدگاه مشترک در آینده سیاسی سوریه است. سؤال اساسی برای ترکیه، چگونگی مسامحه با دولت بشار اسد بعد از بازتحکیم قدرت در این کشور است؛ از دیدگاه آنکارا، ورود به همکاری راهبردی با ایران در شرایط فعلی به معنای صحه گذاشتن بر ترجیحات سیاسی ایران در تقویت مواضع دولت بشار اسد در آینده تحولات سوریه و پذیرش شکست از مهمترین رقیب خاورمیانهای خود است. موضوعی که از یکسو، هزینههای روانی زیادی در افکار عمومی داخلی ترکیه و منطقه برای اردوغان خواهد داشت و از طرف دیگر مواضع سیاسی نیروهای معارضه موردحمایت ترکیه را بیشازپیش تضعیف خواهد کرد.
- حساسیتهای موجود در روابط ترکیه و کشورهای همکاری خلیجفارس بهویژه روابط راهبردی آنها در بحران سوریه از دیگر مواردی است که اردوغان را از ورود به همکاری گسترده با ایران دور میکند. در پاسخ به این حساسیتها، ترکیه طی بیانیهای خواستار حضور عربستان سعودی و قطر در نشست آستانه شده است که از سوی مقامات ایرانی مورد انتقادات شدیدی قرار گرفت.
درنهایت باید گفت که برقراری روابط راهبردی با ترکیه و تلاش برای منعطف ساختن رفتار سیاست خارجی این کشور در بحران سوریه بر اساس اولویتهای سیاسی ایران زمانی میتواند مثمر ثمر واقع شود که از یکسو دغدغههای امنیت ملی ترکیه بهویژه در سرزمینهای شمال سوریه موردتوجه قرار گیرد و از طرف دیگر در رابطه با آینده نظام سیاسی سوریه و شخص بشار اسد انعطاف سیاسی نشان داده شود. ترکیه با 911 کیلومتر مرز مشترک با سوریه، یک نگاه ژئوپلیتیکی به تحولات و معادلات داخلی این کشور دارد که بدون توجه به ظرفیتهای همکاری با آن هرگونه تلاشی برای یافتن راهحل سیاسی و برقراری ثبات در سوریه نتیجهای در بر نخواهد داشت. نتایج و خروجی نشست آستانه قزاقستان (20 ژانویه) در صورت عدم نقض آتشبس میتواند زمینههای نزدیکی اولویتهای سیاسی و میدانی ایران و ترکیه در سوریه را فراهم سازد. بر این اساس، تداوم گفتگو و همکاری با ترکیه از طریق کانالهای دیپلماسی چندجانبه مؤثرترین آلترناتیو موجود است.
* پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک
منبع: مرکز تحقیقات استراتژیک
0 Comments