جدیدترین مطالب

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

علی اسماعیلی اردکانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ویراستاران کتاب «استراتژی کلان» تری بالزاک، پیتر دامبروفسکی و سیمون ریک، درک نسبتاً انعطاف‌پذیری از استراتژی کلان طرح می‌کنند که شامل روش‌ها و ابزارهایی است که دولت‌ها برای تعقیب اهداف استراتژیک خود به کار می‌گیرند، حالا به هر شکل که آنها را تعریف کنند.

تهدید هوش مصنوعی علیه ۸ میلیون شغل در انگلیس

“موسسه پژوهش سیاست‌های عمومی” در انگلیس (Institute for Public Policy Research) در گزارشی برآورد کرد با سیاست‌های جاری دولت انگلیس، فناوری هوش مصنوعی، حدود ۸ میلیون شغل را در این کشور تهدید می‌کند.

شمار شهدای غزه به ۳۲ هزار و ۵۵۲ نفر رسید

وزارت بهداشت حماس پنجشنبه اعلام کرد شمار شهدای فلسطینی از آغاز جنگ بین اسرائیل و حماس در نوار غزه به ۳۲ هزار و ۵۵۲ نفر رسید.
بنا بر اعلام وزارت بهداشت حماس، در ۲۴ ساعت گذشته، ۶۲ فلسطینی دیگر به شهادت رسیدند.

Loading

أحدث المقالات

ادعای بولتون: پوتین برای آتش‌بس با اوکراین منتظر نتیجه انتخابات آمریکا است  

«جان بولتون» مشاور سابق امنیت ملی آمریکا مدعی شد انتخابات ریاست جمهوری نوامبر (آبان) نقش کلیدی در پایان دادن به جنگ اوکراین دارد و «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه احتمالا منتظر نتایج این انتخابات است.

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

علی اسماعیلی اردکانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ویراستاران کتاب «استراتژی کلان» تری بالزاک، پیتر دامبروفسکی و سیمون ریک، درک نسبتاً انعطاف‌پذیری از استراتژی کلان طرح می‌کنند که شامل روش‌ها و ابزارهایی است که دولت‌ها برای تعقیب اهداف استراتژیک خود به کار می‌گیرند، حالا به هر شکل که آنها را تعریف کنند.
Loading

بحران اوکراین؛ افول حاکمیت اروپایی در راستای راهبرد آمریکا

شورای راهبردی آنلاین – رصد: ممکن است ایالات متحده نقش مسلط را در تلاش‌های غرب برای دفاع از اوکراین داشته باشد، اما رهبران بعدی آمریکا از اروپایی‌ها انتظار خواهند داشت که بخش اعظم بار مواجهه با روسیه را بر عهده بگیرند.

مایدا روگه و جرمی شاپیرو در تحلیلی که اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا منتشر کرد، نوشتند: جنگ در اوکراین تلفات وحشتناکی داشته است. تنها نور درخشان برای غرب در این دریای تاریکی، حس تازه‌ای از وحدت بوده است. اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها، هم روس‌ها و هم خودشان را با واکنش شدید و همبستگی که با اوکراینی‌ها نشان داده‌اند، شگفت‌زده کرده‌اند؛ اما مانند اغلب دوره‌های گذشته، وحدت غرب مستلزم رهبری ایالات متحده است. از این نظر، یکی از تلفات تناقض‌آمیز جنگ، مفهوم حاکمیت اروپایی، یعنی ایده ایجاد ظرفیت اروپایی برای اقدام مستقل از ایالات متحده بوده است.

از زمان آغاز تجمع نیروهای روسیه در امتداد مرز اوکراین در اکتبر 2021، این ایالات متحده بود که اطلاعاتی را در مورد نیات کرملین ارائه و درباره تهاجم آتی هشدار داد، اما اغلب با واکنش مشکوک اروپا مواجه می‌شد. این ایالات متحده است که بیشتر تحریم‌های غرب علیه روسیه و به ویژه اقدامات ویرانگر را که بانک مرکزی این کشور را هدف قرار داده، شکل داده است. دلار آمریکا و کنترل آمریکا بر نظام مالی بین‌المللی بوده که تحریم‌ها را تا این حد موثر کرده است.

البته بسیاری از کشورهای اروپایی کمک‌های مهمی به اوکراین می‌کنند، اما به نظر می‌رسد که در بحران کنونی، همه در حال بازگشت به عادت‌های جنگ سرد خود هستند که در آن آمریکایی‌ها رهبری ‌کنند و اروپای غربی پیرو باشد و فضا یا اشتهای کمی برای تلاش‌های مستقل اروپا وجود دارد. در هر صورت، نتیجه فوری بحران، توقف و حتی معکوس کردن قصد اعلام شده دولت بایدن برای تمرکز بر آسیا است. تنها در چند ماه، استقرار نیروهای آمریکایی در اروپا از پایین‌ترین سطح تاریخی پس از جنگ یعنی حدود 65 هزار به 100 هزار نیرو افزایش یافته است.

برای بسیاری از کشورهای اروپایی، به ویژه کشورهای شرق، این یک پیشرفت خوشایند است؛ آن‌ها هرگز باور نداشتند که اروپایی‌ها بدون رهبری ایالات متحده بتوانند به طور جمعی در برابر روسیه بایستند – و به نظر می‌رسد این بحران این دیدگاه را تأیید می‌کند. فرانسوی‌ها که مدت‌ها قهرمان اروپا بودند و می‌توانستند امور امنیتی خود را مدیریت کنند، تنبیه شده‌اند. ناتو بر خلاف نظر فرانسه مبنی بر دچار شدن به «مرگ مغزی» در حال تجربه یک رنسانس است. تلاش‌های امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه برای مذاکره با روسیه کمرنگ شده و تا کنون، فرانسه تلاش‌های جدیدی برای رهبری اروپایی‌ها در واکنش به جنگ انجام نداده است.

آلمان احتمالاً بیشترین اختلاف داخلی را در این موضوع دارد. این کشور از یک سو انگیزه‌های قوی برای تشویق رهبری ایالات متحده در دفاع اروپا و از سوی دیگر اشتیاق شگرفی برای ایفای نقش مستقل‌تر اروپایی دارد.

تنها دو روز پس از تهاجم روسیه به اوکراین، اعلام اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در مورد به اصطلاح «نقطه عطف» در سیاست دفاعی آلمان، همراه با تعهد به صرف 100 میلیارد یورو اضافی برای ارتش آلمان، در ابتدا تلاشی برای شکل جدیدی از رهبری آلمانی و بنابراین اروپایی به نظر می‌رسید، اما اولین تصمیم مهم شولتز پس از سخنرانی خود، تعمیق همکاری دفاعی با ایالات متحده و جایگزینی هواپیماهای جنگی آلمان با جت F-35 ساخت ایالات متحده به جای یوروفایتر بود.

این تصمیم توجیهات زیادی داشت، اما در همان حال، وابستگی آلمان به ایالات متحده را به بهای ناکامی در تقویت پایگاه صنعتی دفاعی اروپا تشدید کرد. این تصمیم، در دراز مدت تهدیدی برای تلاش‌های همکاری دفاعی اروپا از جمله در توسعه سامانه هوایی رزمی آینده خواهد بود. برلین به خوبی این را درک می‌کند که بدون برخورداری از پایگاه صنعتی دفاعی قوی اروپایی، هیچ توانایی نظامی مستقل اروپایی وجود نخواهد داشت.

 

سناریوهای حداکثری

حتی در سناریوهای حداکثری استقلال‌طلبان فرانسوی، کارکردی بودن یک ظرفیت مستقل اروپایی همیشه پروژه‌ای میان نسلی در نظر گرفته شده است. از این نظر، جنگ در اوکراین، حاکمیت اروپا را از بین نبرد، زیرا چنین حاکمیتی هنوز متولد نشده است؛ اما، به طور متناقض، این جنگ بدان معنی است که نیاز اروپایی‌ها به قابلیت‌های نظامی مستقل هرگز بیشتر از حال حاضر لمس نشده بوده است.

روسیه تهدیدی برای ثبات اروپا است و اروپایی‌ها به وضوح، به تنهایی برای مقابله با آن مجهز نیستند؛ اما آمریکایی‌ها هم با وجود واکنش پرقدرت‌‌شان به بحران کنونی، ضامن دردسر‌سازی برای امنیت اروپا هستند. بحران اوکراین به این معنا نیست که ایالات متحده چین را کمتر به عنوان یک مشکل در نظر می‌گیرد؛ مسلماً برعکس این گزاره صادق است، زیرا روسیه بیشتر به حمایت چین وابسته شده است. پس از فروکش کردن این بحران، ایالات متحده یک بار دیگر به دنبال تمرکز بر آسیا-اقیانوسیه خواهد بود، زیرا همانطور که سه رئیس جمهور اخیر ایالات متحده بیان کردند، آنها درک می‌کنند که چین تهدید اصلی برای قدرت ایالات متحده است. روسیه با تمام ظرفیتی که برای ایجاد مشکل دارد، یک نمایش فرعی در این درگیری هژمونیک محسوب می‌شود. محدودیت در منابع داخلی آمریکا بدان معناست که رهبران آینده آمریکا از اروپایی‌ها انتظار خواهند داشت که بخش اعظم مواجهه با روسیه را خودشان بر دوش بکشند.

اگر اروپایی‌ها نتوانند این کار را انجام دهند، این موضوع احتمالاً به سیاست داخلی ایالات متحده کشیده خواهد شد. دولت فعلی ایالات متحده ممکن است در مورد آسیا بسیار صحبت کند، اما در سیاست خارجی خود عمیقاً سنت گرا است. در مقابل، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق و یاران شبه انزواگرای او با آرامش منتظر فرصت هستند. آنها ممکن است در سال 2025 به قدرت برنگردند، اما در نهایت این کار را خواهند کرد. آنها نگرش سازگارتری به روسیه و نفرت عمیق‌تری نسبت به چین دارند و این احساس ریشه‌دارتر را به ارمغان خواهند آورد که اروپایی ها، به ویژه آلمانی‌ها، مفت‌خوری می‌کنند.

به نظر می‌رسد که جنگ روسیه و اوکراین نشان داده اروپایی‌ها به سادگی نمی‌توانند در تامین امنیت خود پیشگام شوند، اما به همان اندازه غیرممکن به نظر می‌رسد که ایالات متحده این کار را برای یک نسل دیگر هم ادامه دهد.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *