جدیدترین مطالب

رد یک گزاره!

رد یک گزاره!

سید محمد شفیعی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ایران می سنجد که واکنش گنبد آهنین و پدافند اسرائیل در مقابل بالستیک، کروز، هایپرسونیک و پهپادها چه بوده و ساختار آن چگونه عمل می‌کند و از سمت مقابل اسرائیل به دنبال سنجیدن سرعت واکنش پدافند ایران، عملکرد تکنولوژی ایران در مقابل کوادکوپتر و… است.

سایه جنگ گسترده بر خاورمیانه

سایه جنگ گسترده بر خاورمیانه

اکبر فیجانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تنها یک گزینه متصور است و آن حمله اتمی محدود اما برق آسا به ایران است. اما، گرچه از رژیم نسل کش اسرائیل هر جنایتی بر می آید، با توجه به قدرت دفاعی و تهاجمی ایران و توان و همراهی گروه های مقاومت منطقه، و تبعات اقتصادی امنیتی آن برای جهان، در حالت عادی وقوع چنین اقدام خطرناکی بعید است. 

ایران به «اسرائیل» حمله نکرد!

ایران به «اسرائیل» حمله نکرد!

علی مفتح در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در بحث حمله به «اسرائیل» هم همین است! اول اینکه، ایران به خاک رژیم صهیونیستی حمله نکرده است. بحث در اینجا مربوط به سازمان ملل و حقوق بین الملل نیست. بحث در درجه اول اخلاقی و سیاسی است! رژیم صهیونیستی یک رژیم اشغالگر است که ادعای خاک دارد اما در واقعیت خاکی ندارد (چه برسد به عمق راهبردی)! اصلا حمله انتقام جویانه کشورمان هم هیچ حمله ای به اسرائیل یا خاک آن نبود چرا که اساسا موجودیتی با این مختصات و مشخصات وجود ندارد.

تحریم‌های آمریکا علیه ایران به بهانه پهپادی

وزارت خزانه داری آمریکا در راستای ادامه سیاست‌های تحریمی خود علیه جمهوری اسلامی ایران، بیش از ۱۲ نهاد، شخص و کشتی را به بهانه ایفای نقش در تسهیل و تامین مالی فروش مخفیانه پهپاد‌های ایرانی در جنگ اوکراین و روسیه تحریم کرد.

Loading

أحدث المقالات

پاسخ برنی سندرز به فرافکنی نتانیاهو

«برنی سندرز» نماینده مجلس سنای ایالات متحده با رد اتهامات «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی که اعتراضات دانشجویان آمریکایی علیه جنگ غزه را یهودی‌ستیزی خواند، گفت: این اعتراضات ضدیهودی نیست وقتی شما ۳۴ هزار فلسطینی را کشته و بیش از ۷۷ هزار نفر را مجروح کرده‌اید.

Loading

چشم‌انداز مبهم افغانستان

شورای راهبردی آنلاین – رصد: افغانستان بار دیگر در برهه نامشخصی قرار گرفته است.

تمیم عاصی در یادداشتی که وب‌سایت شورای آتلانتیک آمریکا آن را منتشر کرد؛ نوشت: آمریکا با هدف پایان دادن به طولانی‌ترین جنگ خود، به دنبال تخلیه نیروهای خود از افغانستان طبق توافقی با طالبان است که اکنون تحت بازبینی دولت جدید بایدن قرارگرفته است.

همسایگان افغانستان با تضمین امنیت مرزهای خود امیدوار هستند که با شبه‌نظامیان یا حداقل با دوستی با دولت کابل بتوانند منافع ژئوپلیتیکی خود را در آشوب افغانستان تأمین کنند.

هم‌زمان، نخبگان سیاسی و نظامی افغان تغییر در چشم‌انداز سیاسی را احساس کرده‌اند و به بازنگری در اتحاد و ائتلاف سیاسی با فعالان منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای می‌پردازند. این امر در دیدار نمایندگان طالبان از روسیه، ایران و سایر کشورها و همچنین، دیپلماسی تلفنی رئیس‌جمهور اشرف غنی با رهبران جهان و رفت‌وآمد وزیر امور خارجه غنی به پایتخت‌های مختلف منطقه مشهود بوده است.

علاوه براین، تعداد زیادی از افراد ذی‌نفوذ افغان و مقامات سابق به دیدار از پاکستان، هند و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای مبادرت کرده‌اند که از تلاش طرف‌های افغانستان برای جلب حمایت منطقه‌ای و جهانی و مشارکت آن‌ها در برنامه بازی جنگ و صلح افغانستان حکایت می‌کند. این دیپلماسی پراکنده‌ی چندمحوری طرف‌های مختلف افغانستان، صرفاً راه را برای مداخلات هرچه بیشتر منطقه‌ای در امور داخلی این کشور، به بهانه ایجاد تفاهم منطقه‌ای از طریق حفظ منافع مشروع این کشورها در افغانستان، باز می‌کند.

بر اساس تجربه تاریخی، راهبرد برد-برد برای افغانستان و منطقه در آستانه خروج کامل نیروهای آمریکا-ناتو، مستلزم سرمایه‌گذاری در دولت بی‌طرف، باثبات و دوستانه‌ای است که فراگیر، کلی و برای همه مطلوب باشد و برای هیچ‌کس تهدیدآمیز نباشد. دست‌یابی به چنین دولتی در صورتی امکان‌پذیر است که این توافق سه‌بعدی (ملی، منطقه‌ای و جهانی) بر مجموعه‌ای از معیارهای قابل‌قبول برای همه طرفین استوار باشد، به‌طوری‌که  برای افغانستان صلح و ثبات به ارمغان بیاورد، مایه بی‌ثباتی همسایگان و منطقه نشود و مانع از ظهور گروه‌های تروریستی منطقه‌ای و جهانی در خاک افغانستان گردد.

این امر در سطح منطقه‌ای بدین معناست که پایداری و موفقیت بلندمدت توافق صلح افغانستان مستلزم تفاهم منطقه‌ای بر اساس «خطوط قرمز» واضح، ازجمله تعهد همه بازیگران منطقه‌ای برای توقف حمایت نظامی- سیاسی از همه طرف‌های جنگ افغانستان و حمایت تمام‌قد آن‌ها از دولت فراگیر و قوی در افغانستان است که تبلور امیدها و آرزوهای مردم این کشور باشد و تهدیدی برای همسایگان و جهان نباشد.

 

بازی قدیمی با بازیگران جدید: بازگشت جنگ‌های نیابتی و سیاست قدرت‌های بزرگ

در حال حاضر، برخلاف مخالفت بسیاری از متفکران افغانستان، بسیاری افغانستان را «کشوری منطقه‌ای» قلمداد می‌کنند که در تقاطع ساختار امنیتی روسیه، ایران و هند قرارگرفته است. درواقع، افغانستان یکی از معدود کشورهای جهان است که سرنوشت آن به اقدامات، تعاملات و واکنش‌های همسایگان خود گره‌خورده است. اکنون، همانند رویارویی سیاسی قرن نوزدهم بین امپراتوری بریتانیا و تزار روس برای نفوذ در آسیای مرکزی و جنوبی، شبه «بازی بزرگ» با مجموعه بیشتری از بازیگران منطقه‌ای بر افغانستان سایه افکنده است.

در حال حاضر حداقل سه بازی سیاسی درصحنه افغانستان در جریان است. ازیک‌طرف، آمریکا به همراه پاکستان امیدوار است که طالبان را به توقف جنگ متقاعد سازد و آن‌ها را به گروهی غالب در دولت افغانستان تبدیل و در نظم پسا-یازده سپتامبر این کشور ادغام کند. در طرف دیگر، ایران، روسیه و هند با این رویکرد صلح آمریکا موافق نیستند و آن را برنامه‌ای برای خروج نیروهای آمریکا تلقی می‌کنند. در طرف سوم نیز اروپا تابه‌حال از یک رویکرد اصولی پیروی کرده و سیاست حمایت از دولت افغانستان و توافق سیاسی با طالبان را دنبال کرده است. علاوه بر این، فقدان دولتی قوی باعث ورود بازیگران منطقه‌ای به این کشور شده و تمایل آن‌ها به ایجاد روابط قدیمی با شبه‌نظامیان تحت حمایت خود و آمادگی برای ورود به آشوب پس از خروج آمریکا را برانگیخته است. این‌ها علائم فروپاشی است، مگر اینکه دولت افغانستان و جامعه بین‌المللی به اقدامی مناسب بپردازند.

 

آینده مسیر منطقه و افغانستان

در حال حاضر صحنه افغانستان بسته به چگونگی خروج آمریکا و چگونگی واکنش همسایگان افغانستان به خلأ ناشی از این خروج، با دو پیامد احتمالی مواجه است: ثبات نسبی یا جنگ داخلی شبیه سوریه.

همان‌طور که تاریخ نشان می‌دهد، حوادث افغانستان برای منطقه سود و زیان زیادی دارد. تداوم جنگ افغانستان به هر شکل ممکن به این کشور محدود نشده و احتمالاً کل منطقه را فرا خواهد گرفت. همچنین، پس از خروج تأمین‌کنندگان فرا منطقه‌ای امنیت افغانستان و منطقه، احتمال بازگشت آن‌ها و مداخله در بن‌بست افغانستان بسیار بعید است و جنوب آسیا و افغانستان در حل‌وفصل «مشکل افغانستان» تنها خواهند ماند.

در مقطع کنونی، قدرت‌های منطقه‌ای از فرصتی مناسب برای کمک به برقراری صلح در افغانستان از طریق اهرم‌ها و نفوذ خود در گروه‌های افغان برخوردار هستند؛ بنابراین وقت آن است که کشورهای همسایه افغانستان با همدیگر همکاری و به‌طور جمعی از آشوب بیشتر در این کشور جلوگیری کنند.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *