جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
ببینید | تصاویر تازه از رزمایش نیروی هوایی جمهوری آذربایجان در منطقه نخجوان
برگزاری رزمایش نیروی هوایی جمهوری آذربایجان در حالی انجام شد که پیشتر آیهان حاجیزاده سخنگوی وزارت خارجه جمهوری آذربایجان در بیانیهای با انتقاد از اقدامات فرانسه در تسلیح ارمنستان، تاکید کرد: گسترش نظامیگری در منطقه به نفع صلح نیست. حملات هوایی به اهداف زمینی از جمله سامانههای پدافند هوایی، جنگ الکترونیک، مقابله با پهپادهای انتحاری و عملیات ترابری نیروهای نظامی و تجهیزات نظامی از جمله تمرینهایی بود که از سوی نیروی هوایی ارتش جمهوری آذربایجان در جریان این رزمایش با موفقیت به انجام رسید./ایران تایمز
ببینید | ابتکار جدید کره برای افزایش نرخ ازدواج در جوانان؛ راهاندازی قطار سریعالسیر!
دولت کره جنوبی قصد دارد با راهاندازی این قطار به جوانان کمک کند که محل زندگی خود را از شهرهای بزرگ به حومه ها ببرند؛ تا بتوانند با کاهش هزینههای مسکن و زندگی، پول لازم را برای ازدواج و فرزندآوری بهدست آوردند. البته در کنار موانع اقتصادی، دختران کرهای میگویند تمایلی به پذیرفتن وظایفی مادری ندارند./صداوسیما
چندجانبهگرایی؛ هدف تغییرناپذیر چین و روسیه
وبسایت شورای امور بینالملل روسیه در یادداشتی نوشت: درعینحال، بحثهای فزایندهای در محافل دانشگاهی چین و روسیه در مورد دوقطبی چین-آمریکا در جریان است. بهویژه پس از شیوع کووید-19، روابط چین-آمریکا بهشدت تیره شده، منازعات بین چین و آمریکا تشدید شده و دوقطبی به موضوع داغ بحثهای دانشگاهی و سیاسی حوزه بینالمللی تبدیلشده است.
دوقطبی سهگانه
حداقل سه نوع دوقطبی وجود دارد: دوقطبی سیاسی، دوقطبی ساختاری و دوقطبی ارزشی. این دوقطبی سهگانه فرضیه نظری مهمی در تجزیهوتحلیل دوقطبی بوده و نقطه آغازین منطقی درک و فهم شناختی و تفاوتهای نظری بین چین، روسیه و غرب در این موضوع محسوب میشود. در چین، بهطور سنتی بر بعد مادی دوقطبی (چندقطبی) تأکید میشود. در روسیه، در تعریف «قطب» در سیاست جهانی بیشتر بر بعد سیاسی تأکید میشود؛ اما در غرب، تأکید بر بعد ارزشی دوقطبی متداول است.
نوع جدید روابط قدرتهای بزرگ در مقابل «تله توسیدید»
بر اساس فرضیههای نظری شکلگیری روابط سیاسی بین قدرتهای بزرگ، چین نوع جدیدی از روابط قدرتهای بزرگ یعنی روابط برد-برد و سازنده با احترام متقابل را مطرح کرده است. این نوع جدید در تضاد با نظریه معروف «تله توسیدید» است که معتقد است ماهیت تقابلی دوقطبی، اجتنابناپذیر، طبیعی و غیرقابل تغییر است؛ بهعبارتدیگر، چین این فرض را زیر سؤال میبرد که دوقطبی به رویارویی منجر میشود.
در اینجاست که برداشت چین و غرب از هم زاویه میگیرد. اگر قدرتهای بزرگ محکومبه دشمنی با یکدیگر هستند، نوع چینی و جدید نظریه قدرتهای بزرگ معنی خود را از دست خواهد داد. برعکس، اگر نوع جدید نظریه قدرت منطقی باشد، در این صورت «تله توسیدید» صرفا یکی از نتایج احتمالی خواهد بود و نهتنها نتیجه آن.
در روسیه، ظاهراً آنها با دیدگاه چینی موافق هستند که هیچ تنشی در ماهیت روابط بین دو کشور قدرتمند جهان وجود ندارد. درواقع در دوره جنگ سرد نیز بعضی مواقع تنشهای بین مسکو و واشنگتن کاهش مییافت. بااینوجود، دیدگاه غالب این است که غرب (به بیان دقیق، آمریکا) در آینده نزدیک از هژمونی جهانی خود دست نخواهد کشید و بنابراین، غرب دوقطبی یا چندقطبی «سازنده» را نخواهد پذیرفت. تصور کلی در مسکو این است که تا زمانی که تغییرات اساسی در سیاست خارجی آمریکا اتفاق نیفتد، هر رئیسجمهوری در آمریکا سعی خواهد کرد تا به جهان تکقطبی به رهبری آمریکا برگردد که ممکن است به دوقطبی مدل خصمانه منجر شود. این دوقطبی لزوماً «غرب در برابر دیگران» نخواهد بود بلکه ممکن است به شکل «آمریکا در برابر دیگران» باشد. منطق غربی «تله توسیدید» این است که کشور قدرتمند مجبور است هژمونی خود را دنبال کند و علیه ارزشهای جایگزین مبارزه کند.
گزینه چین
فرض کنیم دوقطبی به لحاظ مادی شکلگرفته و چین هم یکطرف آن است. در این صورت، چین چه سیاستی انتخاب خواهد کرد؟ بر اساس تفکر چین، تداوم پیروی از چندجانبهگرایی گزینهای عاقلانه و احتمالی است؛ بهعبارتدیگر، چین دوقطبی را اساس سیاست جهانی ندانسته و دوقطبی را ساختار الزامی جهان قلمداد نمیکند، هرچند که قدرت چین از دیگر کشورها بیشتر باشد. چین مسئولیت بینالمللی بیشتری بر عهده خواهد گرفت اما بازهم خواهان همزیستی با دیگر کشورها بهعنوان شریک سیاسی مساوی خواهد بود.
گزینه روسیه
اگرچه مسکو هنوز بر ایده چندقطبی یا چندمرکزی جهانی تأکید میکند اما به نظر میرسد که مسکو عملاً آمادگی بیشتری برای پذیرش واقعیت دوقطبی جدید با مرکزیت آمریکا و چین دارد. برخی تحلیل گران روسی معتقدند که این دودستگی جهانی جدید تقدیر تاریخی و اجتنابناپذیر بوده و بر واقعیتهای «عینی» استوار است.
اما به نظر میرسد این نوع نتیجهگیری درست نیست. اگرچه فرایند دوقطبی جدید قبلاً در ژئوپلیتیک و توازن راهبردی جهان و اقتصاد جهانی مشهود بوده است اما نمیتوان آن را اجتنابناپذیر تلقی کرد؛ زیرا اول اینکه این نوع تقدیرگرایی جزمی، نتوانسته تحولات اجتماعی و بینالمللی را پیشبینی و یا توضیح دهد. دوم اینکه، دنیای مدرن حتی با نیمه دوم قرن بیستم تفاوت بسیاری دارد. سوم اینکه، بازیگران بینالمللی عمده امروزه با مجموعهای از چالشها و تهدیدهای امنیتی مواجه هستند که از تهدیدها و چالشهای سنتی قدرت بیستم و قبل از آن بسیار متفاوت است.
گزینه آمریکا
یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی آمریکا جلوگیری از شکلگیری مرکز قدرت ضدآمریکایی در اوراسیا بوده است. سیاستمداران آمریکا شکاف در اوراسیا را پیششرط لازم هژمونی راهبردی آمریکا در جهان قلمداد کردهاند. هنری کیسینجر بیش از هرکس دیگری اهمیت شکاف در اوراسیا را درک کرده بود.
اولین گزینه پیش روی رئیسجمهور آتی آمریکا، یعنی بایدن، پیروی از کیسینجر یعنی حمایت از رقیب ضعیف در برابر رقیب قدرتمند آمریکاست. در حال حاضر، آمریکا در رویارویی با چین باید روسیه را بهطرف خود جذب کند. گزینه دوم بایدن، تلاش برای احیای مثلث آمریکا-روسیه-چین و بازی در خلاف جهت گزینه اول، یعنی سازگاری با پکن قدرتمند و فشار بر مسکو ضعیف است؛ اما این گزینه در واشنگتن حامیانی نداشته و آنها مسکو را رقیبی بهتر از چین قلمداد میکنند.
چندجانبهگرایی، مسیری برای همکاری چین – روسیه
طی چند سال اخیر، پیشبرد چندجانبهگرایی هدف اصلی همکاری بینالمللی چین-روسیه بوده است. چندجانبهگرایی در تضاد با یکجانبهگرایی است اما خلاف چندقطبی نیست. چندجانبهگرایی تحقق تساوی سیاسی را ممکن ساخته و هدف تغییرناپذیر چین و روسیه در سیاست بینالمللی بوده و خواهد بود.
0 Comments