جدیدترین مطالب
عقبنشینی نیروهای روسیه از قفقاز جنوبی؛ راهبرد یا تاکتیک؟
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل قفقاز گفت: به دنبال انتشار خبری مبنی بر آنکه کرملین به طور ضمنی تأیید کرد که صلحبانان روس از منطقه قرهباغ عقب میکشند و سلاحها و تجهیزات خود را به همراه میبرند، این پرسش به طور جدی مطرح است که آیا روسیه میخواهد منطقه قفقاز جنوبی را به غرب واگذار کند؟
اهمیت راهبردی کریدور اقتصادی هند – خاورمیانه – اروپا
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل شبه قاره گفت: هند و امارات متحده عربی کار بر روی اولین مرحله از ایجاد کریدور اقتصادی هند – خاورمیانه – اروپا معروف به کریدور آیمک (عربمِد) که به عنوان مسیری جایگزین برای تنگه هرمز و طرح جاده ابریشم چین معرفی شده بود را آغاز کردهاند. اگرچه برخی گمانهزنیها مطرح است که با ادامه جنگ در غزه و التهاب در خاورمیانه، ممکن است کار بر روی این کریدور به حاشیه رانده شود.
تلاشهای کابینه جنگ نتانیاهو برای انحراف افکار عمومی از جنگ غزه
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: رژیم صهیونیستی درصدد «بهرهبرداری روانی» از مسائل اخیر منطقه، برای انحراف افکار عمومی جهانی از جنایات این رژیم در غزه است. بررسی فضای حاکم بر محافل سیاسی و رسانهای رژیم صهیونیستی و مراکز همسو با آن در سطح منطقه و بینالملل نشان میدهد که این رژیم، بهدنبال «برجسته و غالبسازی» تنشهای اخیر با جمهوری اسلامی ایران است تا فشار سنگینی که را که در افکار عمومی داخلی، منطقهای، بینالمللی و حتی دولتهای اروپایی علیه جنگ غزه ایجاد شده است، را کاهش دهد.
أحدث المقالات
روند حمایتی از عربستان؛ ایجاد هزینه سیاسی حیثیتی برای آمریکا
اندیشکده بروکینگز متن اظهارات بروس ریدل (مشاور چهار رئیسجمهور قبلی آمریکا در امور جنوب آسیا و خاورمیانه در شورای امنیت ملی و از اعضای فعلی اندیشکده بروکینگز) را که در جلسه استماع کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان درباره روابط امنیتی و اطلاعاتی آمریکا – عربستان شهادت داد، منتشر کرد: من از سال ۱۹۷۷ که به سازمان سیا پیوستم، این رابطه را دنبال کردهام. این رابطه دارای فراز و نشیبهای بسیاری بوده است. برخی از فرازها بسیار بالا بودهاند؛ مانند جنگ خلیج (فارس) در سال ۱۹۹۱ و برخی از فرودها فوقالعاده پایین بودند، مانند تحریم نفتی سال ۱۹۷۳ و البته حملات ۱۱ سپتامبر 2001.
اما امروز رابطه ما با عربستان، اساساً با آنچه در ۷۵ سال گذشته مشاهده کردهام، متفاوت است. امروز، عربستان با پادشاهی ملک سلمان و پسرش محمد بن سلمان مجموعهای از سیاستهای خارجی را دنبال میکند که بیپروا و خطرناک و از همه مهمتر برای منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه و جهان مضر است.
محمد بن سلمان نیروی زیادی را صرف این سیاستها میکند. او هر سیاستی را در سطح جزئیات مدیریت میکند. فکر میکنم که این مسئله، چیزهای زیادی را درباره مرگ جمال خاشقچی برای ما روشن میکند. کل این پروسه اهمیت ویژهای دارد. ملک سلمان به این سیاستها مشروعیت میبخشد.
عربستان به لحاظ سنتی برای چندین دهه است که بسیار محتاط عمل کرده و ریسکپذیر نبوده است، ترجیح میدهد، پول و نه منابع نظامی را خرج مشکلات کند. عربستان ترجیح میدهد پشتصحنه معامله کند نه به شکل علنی؛ اما در پنج سال گذشته تحت ریاست محمد بن سلمان همه این موارد بهشدت تغییر کرده است. عربستان، حالا به کشوری غیرقابلپیشبینی، دمدمی و همانطور که پیشتر اشاره کردم بیپروا و خطرناک تبدیل شده است.
من بهطور خلاصه به سه حوزه سیاسی اشاره میکنم که بدترین آنها، جنگ در یمن هست. امروز بدون تردید، جنگ یمن بزرگترین فاجعه انسانی جهان است. هزاران تن که دهها هزار نفر از آنها کودکان یمنی هستند، در این جنگ رنج میکشند و بسیاری از آنها جان سالم به در نخواهند برد.
این جنگ بهجای آنکه طوفانی سریع و قاطع آنطور که بن سلمان در ابتدا میخواست باشد، به باتلاقی تبدیل شده است که عربستان هزینه هنگفتی را در آن صرف میکند. این جنگ بهجای بیرون راندن حوثیها که حامی ایران هستند، از صنعا و دیگر شهرها، پایگاهی را در دریای سرخ و باب المندب برای ایران فراهم کرده است. ایران برای این پیشرفتها هزینه اندکی کرده است. تضاد بین مخارج سعودی و مخارج ایران در یمن بسیار قابل توجه است. بهجای آنکه در این جنگ ایران تحت محاصره قرار گیرد، این شهرهای سعودی و زیرساختهای نفتی عربستان است که هدف حمله حوثیها قرار میگیرد. واقعاً دیدن عربستان در این شرایط قابل توجه است.
عربستان، امروز بالاخره متوجه اشتباهش شده است و تمایل زیادی دارد که این جنگ را خاتمه دهد. سعودیها خواهان دو آتشبس شدند اما سربازانشان را از سرزمینهای یمنی خارج نکردند و از حمایت از نیروهای هادی، رئیسجمهور یمن دست برنداشتند. از سوی دیگر شیعیان زیدی نیز هیچ عجلهای در جنگ ندارند. روشن است که شیعیان زیدی فکر میکنند در حال پیروزی در این جنگ هستند و در آستانه یک پیروزی کامل قرار دارند.
این جنگ بهطور کامل ساخته دست محمد بن سلمان است او پنج سال قبل بدون در نظر داشتن خاتمه این بازی، بدون هیچگونه راهبردی برای رسیدن به پایان آن و بدون داشتن متحدان حیاتی و از همه مهمتر پاکستانیها و عمانیها که بیشترین نفوذ را برای خاتمه دادن به این مناقشه دارند، وارد این جنگ شد. او حالا از یافتن سپر بلا برای اشتباه خود ناامید شده است. بن سلمان میداند که عناصر مهمی در خاندان سلطنتی هستند که او را در ایجاد این باتلاق مقصر میدانند. او فرمانده نیروهای سعودی در یمن را به بهانه رشوه و مبارزه با فساد برکنار کرد.
دیگر شرکای عرب که عربستان در ابتدای این جنگ داشت، بهویژه اماراتیها، اردنیها، بحرینیها و دیگران، حالا همگی میدان نبرد را ترک کردهاند. اماراتیها باقیمانده نفوذشان را حفظ کردند؛ اما آنها حالا در مقایسه با ابتدای جنگ مشارکت بسیار اندکی دارند.
آمریکا متحد عربستان در جنگ خونین یمن
فقط آمریکا و تا حد کمتری انگلیس هستند که به حمایتهای خود که اجازه میدهد این جنگ ادامه پیدا کند، ادامه دادهاند و بسیار مهم است که دراینباره کاری انجام دهیم. این جنگ ما را درگیر یک فاجعه انسانی و نتایجش کرده است. این امر باعث شده است ما در موقعیتی قرار بگیریم که متحد عربستان در جنگی خونین علیه فقیرترین کشور جهان عرب باشیم. آمریکا باید برای توقف همه گونه حمایت از این جنگ گامهای فوری بردارد.
همچنین پیشنهاد میکنم بخشی یا همه سربازان آمریکایی را امروز از عربستان خارج کنیم، بودجه برنامههای آموزشی را قطع کنیم، تسلیحات جدید نفروشیم و حتی مهمتر از همه زنجیره لجستیک فروش تسلیحات کنونی را مختل سازیم. آمریکا حدود دوسوم هواپیماهای نیروی هوایی سعودی و انگلیس هم یکسوم باقیمانده آن را تأمین میکند. به معنای واقعی کلمه اگر ما و انگلیس پشتیبانی لجستیک را قطع کنیم نیروی هوایی سعودی زمینگیر خواهد شد. این نشان میدهد که ما تا چه اندازه نفوذ و تا چه اندازه مسئولیت داریم.
مسئله دوم که بهطور خلاصه به آن اشاره میکنم، محاصره قطر است که در سال ۲۰۱۷ آغاز شد. عربستان، امارات و بحرین اعلام کردند که کلیه ارتباطات و روابط دیپلماتیک با دولت قطر را قطع میکنند، مرزهای دوجانبه با قطر و حریم هواییشان را به روی این کشور میبندند. این امر به شورای همکاری خلیج (فارس) خدشه قابلتوجهی وارد کرده است. ما بازیگرانی پیشرو در ایجاد شورای همکاری خلیج (فارس) بودیم. این شورا در دهه ۸۰ میلادی و دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان برای محدود کردن نفوذ ایران در خلیجفارس تأسیس شد. شورای همکاری خلیج (فارس) امروز سازمانی بسیار ضعیفتر است. این شورا اساساً دچار اختلاف شده است. قطر تنها است و ترکیه از آن حمایت میکند. بحرین، عربستان و امارات اتحادی دارند که مصریها از آنها حمایت میکنند. کویت کناری ایستاده و میکوشد ادعا کند که با دیگر اعضای شورا کاری ندارد و عمان هم اعلام بیطرفی میکند، همانطور که سالهای درازی این کار را کرده است.
شورای همکاری خلیج فارس در آستانه فروپاشی
آمریکا سالهای بسیار زیادی را برای ایجاد این سازمان تلاش کرده و کوشیده است تا نیروهای نظامی و امنیتی این کشورها را باهم ادغام کند. از بیرون بهدشواری میتوان فهمید که این روابط تا چه اندازه صدمهدیدهاند اما جای تردیدی وجود ندارد که این آسیب قابلتوجه است؛ اما چه کسی از آن نفع میبرد؟ پاسخ بازهم ایران است. همانطور که جنگ یمن به نفع ایران تمامشده، فروپاشی شورای همکاری خلیج (فارس) نیز به نفع ایران خواهد بود.
من هفته گذشته با مقامات وزارت امور خارجه که برای خاتمه دادن به محاصره تلاش میکنند، صحبت کردم. آنها هیچ نشانی از پیشرفت را در این رابطه مشاهده نمیکنند. اکنون زمان آن است که آمریکا اقدامی جدیتر انجام دهد و عربستان، امارات و بحرین را برای خاتمه دادن به محاصره قطر تحتفشار بگذارد.
بدترین دوران سرکوب در عربستان از زمان روی کارآمدن محمد بن سلمان
درنهایت، مسئله کشتن و دستگیری منتقدان توسط ولیعهد مطرح است که من دراینباره حرف زیادی نمیزنم زیرا دکتر اگنس کالامارد در این خصوص بیشتر ازآنچه من میتوانم بگویم، حرف زده است. جمال خاشقچی نمونه بارز آن است؛ اما تلاشهای دیگری نیز در رابطه با منتقدان و برای خاموش کردن صدای مخالفان انجامگرفته است. همه اینها در قالب بدترین سرکوبی که در تاریخ عربستان شاهد بودهایم، صورت گرفته است. برای نمونه به دستگیری محمد بن نایف، ولیعهد سابق عربستان اشاره میکنم. محمد بن نایف رهبری نبرد علیه القاعده در عربستان را به عهده داشت. شکست القاعده در داخل عربستان و برخورد با آن در خارج از این کشور شایسته اعتبار فراوانی است. اینکه این مرد، امروز تحت بازداشت به اتهام فساد قرار دارد، بسیار خطرناک است. من نگران سلامتی او و جانش هستم.
عربستان هرگز در زمینه حقوق بشر و بهویژه در زمینه برابری جنسیتی سابقه خوبی نداشته است؛ اما درگذشته به دنبال قتلهای هدفمند در خارج از این کشور نبود. اینیک آستانه کاملاً جدید است که عربستان از آن گذشته و بار دیگر محمد بن سلمان مسئول چنین اقدامی بوده است.
حالا، حرفم را با این نتیجهگیری به پایان میرسانم که عربستان امروز بیشتر از آنکه متحد آمریکا باشد، برای آمریکا خطرناک است.
0 Comments