شورای راهبردی آنلاین – رصد: بحران بهداشتی کنونی رقابت بین قدرتهای بزرگ را تشدید کرده است، اما این بحران فرصت محدودی برای تعامل با روسیه در اختیار اروپا قرار داده است.
وبسایت اندیشکده انگلیسی راسی در یادداشتی نوشت: در دنیای رقابت قدرتهای بزرگ، تعمیق روابط بین پکن و مسکو یکی از مهمترین ویژگیهای سیاست جهانی در سالهای اخیر بوده است. بااینحال، با بروز همهگیری کرونا ویروس، دو دیدگاه متضاد در خصوص روابط چین – روسیه ظهور کرده است.
دیدگاه نخست حاکی از آن است که این همه گیری موجب تشدید نزدیکی چین به اوراسیا خواهد شد. تداوم تحریمهای غرب علیه روسیه، سرمایهگذاریهای اقتصاد دولتمحور چین و شتاب روند رقابت قدرتهای بزرگ رویهمرفته نشان میدهد که روسیه و آسیای مرکزی همچنان به مدار پکن سوق خواهند یافت. حتی در حوزه فنآوری که مسکو بهطور سنتی خواهان حفظ برتری خویش است، آغوش باز کرملین به شبکه 5جی هوآوی نشان میدهد که ظهور یک «صلح چینی» (Pax Sinica) در قلب اوراسیا ممکن است به فراتر از ژئوپلیتیک و اقتصاد و به حوزه دیجیتال نیز گسترش یابد.
در مقابل، دیدگاه دیگر حاکی از آن است که مسکو در تلاش برای حفظ موقعیت خود بهعنوان یک قدرت بزرگ مستقل و بازگشت به درجهای از تعادل در سیاست خارجی تا حدی از پکن فاصله خواهد گرفت. طرفداران این دیدگاه معتقدند که وابستگی بیشازحد به چین در متن جنگ سرد نوظهور چین-آمریکا، روسیه را به سقوط از ردیف قدرتهای جهانی تهدید کرده و مسکو را به موقعیت یک «شریک کوچک» چین، تنزل خواهد داد. ازاینرو، آنها تصمیم اخیر مسکو به اجتناب از مشارکت در سطح وزیر در گفتگوهای طرح جاده و کمربند به ریاست ونگ یی، وزیر امور خارجه چین و اعزام نمایندهای در سطح سفیر بهجای سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجه روسیه را گواه دیدگاه خود میدانند.
هر دو دیدگاه دارای مؤلفههایی از حقیقت است؛ اما این ادعایی اغراقآمیز است که وابستگی اقتصادی فزاینده روسیه به چین، روسیه را به «رعیت» چین تبدیل خواهد کرد. اگرچه مؤلفه اقتصادی روابط چین-روسیه معیاری مفید برای سنجش پیشبرد شراکت راهبردی آنها بشمار میرود، اما روابط اقتصادی لزوماً تعیینکننده روابط سیاسی نیست. ظاهراً با توجه به قدرت فزاینده چین و تداوم تنش در روابط روسیه – غرب، مسکو چاره چندانی ندارد جز اینکه سیاست خارجی خود را بر تفاهم با پکن استوار سازد.
روابط فزاینده روسیه با چین تصویری مرکب از هر دو مؤلفههای ابزاری و واقعی است. در سالهای اخیر، همگرایی جهانبینی مسکو و پکن، آنها را گرد هم آورده است. آنها بانظم جهانی به رهبری واشنگتن و نظم اروپایی با محوریت بروکسل بهعنوان نظم کلی جهانی مخالف هستند. دوستی آنها بر تلقی مشترکشان از تلاش یکجانبه غرب برای شکلدهی هنجارهای جهانی و تغییر معماری امنیت منطقهای استوار است.
بااینحال، دوستی مسکو و پکن عمدتاً در راستای خطوط «منفی» شکلگرفته است، بهطوریکه در عین مخالفت با هژمونی آمریکا، قادر به ارائه اصولی جایگزین برای نظم جهانی نیستند. ازاینرو، تلاش تدریجی روسیه برای تقویت روابط خود با چین احتمالاً باهدف حفظ «پیشینه راهبردی» خود در مقابله با غرب صورت میگیرد. سیاست خارجی روسیه در محور اوراسیا به دنبال اجتناب از وابستگی به پکن بوده و در پی تنوعبخشی به شراکتهای اقتصادی و سیاسی خویش است. علاوه بر این، جهانبینی این دو کشور یکسان نیست. روسیه خواهان نظم جهانی «چندقطبی» و به دنبال حفظ موقعیت خویش بهعنوان یک قدرت بزرگ است، اما چین تا زمانی که بتواند منافع اصلی خود، نظیر رشد اقتصادی، ارتقای ثبات رژیم و افزایش نفوذ منطقهای خویش را دنبال کند، توجه چندانی به توزیع قدرت جهانی نخواهد داشت.
روند نزولی شدید روابط چین با کشورهای غربی از زمان شروع همهگیری، دینامیک وابستگی در روابط متقابل چین-روسیه را تا حدی تغییر داده است. برخلاف سال 2014 (درست پس از انقلاب اوکراین) که روسیه به چین وابستگی داشت، اکنون پکن نیازمند روابط حسنه با مسکو است تا در محاصره بینالمللی ناشی از خصومت فزاینده با منافع چین، قرار نگیرد.
دوستداران روسیه در کشورهای غربی احتمالاً این امر را فرصتی برای جذب روسیه به ائتلاف ضد چین قلمداد میکنند، اما این امیدها بیاساس هستند؛ زیرا مسکو غرب را شریکی قابلاعتماد نمیداند. روسیه به دنبال نظم جهانی چندقطبی است که سنخیتی با ائتلافهای غرب ندارد. روسیه دوستی با چین را مکانیسمی برای گسترش نفوذ خود درصحنه جهانی (علیرغم موقعیت خویش بهعنوان یک قدرت در حال افول) تلقی میکند. درست است که تداوم تحریمهای غرب، مسکو را بیشازپیش به سمت پکن سوق خواهد داد، اما باز تنظیم روابط روسیه – غرب لزوماً به باز برقراری روابط سابق روسیه – اتحادیه اروپا منجر نخواهد شد.
بااینوجود، بروکسل در حفظ هنجارها، ارزشها و نهادهای اروپا در برابر غول اوراسیا نباید موضعی عمدتاً دفاعی اتخاذ کند. هم اتحادیه اروپا و هم روسیه در اجتناب از دنیای رقابت دوقطبی چین-آمریکا، منافع مشترک دارند و میتوانند برای حفظ منافع مشترک خویش به اقدامات اعتماد ساز و همکاری در سطح جهانی بپردازند. بهعنوانمثال، اتحادیه اروپا میتواند بر اساس تعهد مشترک به نظم جهانی چندقطبی، به روسیه پیشنهاد همکاری دهد. این رویکرد باز برقراری تعامل، به پیشبرد شرایط بینالمللی کمک میکند و بهتبع آن، موجب تقویت قدرت اروپا خواهد شد.
0 Comments