جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
الگوهای همکاری برای فهم عملیات نفوذ در شبکههای اجتماعی
جاکوب شاپیرو، مایکل نداشوکوفسکایا و یان اولدان در مطلبی که بنیاد کارنگی آن را منتشر ساخت، نوشتند: شبکه های اجتماعی ثابت کرده است که ابزاری مهم برای تسریع در کنشگری سیاسی و تغییرات اجتماعی در آمریکا و در سراسر جهان است. همان ویژگیهایی که شبکه های اجتماعی را برای افرادی که به دنبال پیشبرد خیر عمومی هستند مفید میسازد، همچنین آن را به ابزاری مستعد برای دستکاری توسط کنشگران بدخواه تبدیل میکند که از آن برای اجرای عملیات نفوذ و گسترش شعارهای تفرقهافکنانه استفاده مینمایند.
این کنشگران بدخواه به دنبال سوق دادن افکار عمومی شامل گروههای اقلیت و موسسات دولتی هستند و این کنشگران در سالهای اخیر متکثر بودهاند.
یک مانع اصلی بر سر راه توسعه دانش مبتنی بر عملیات نفوذ انجام تحقیقات معتبر و علمی با استفاده از دادههای بهشدت حساس است. این چالش بهطور اصولی میتواند با درونسپاری یا همان بهرهگیری از منابع داخلی و یا برونسپاری یا همان استفاده از پژوهشگران خارجی رفع شود.
علیرغم اشتیاق به استفاده از شبکههای اجتماعی و اینترنت جهت پشتیبانی از تحقیقات بهتر، برونسپاری چنین تحقیقاتی مشکل است. چالشهای مشترک عبارتنداز: برخورداری از پرسنل و بودجه برای تحقیقات، دغدغههای مربوط به حریم خصوصی دادهها، اثبات اعتبار مطالعات و فائق آمدن بر محدودیتها.
استخدام محققان درجه یک و با کیفیت عالی میتواند چالشانگیز باشد، ضمن اینکه بسیاری از محققان مایل نیستند در چنین شرکتها و مؤسساتی کار کنند که نتایج پژوهش آنها منتشر نخواهد شد یا استقلال آنها زیر سوال خواهد رفت. به دلیل این قبیل موانع، شرکتها تحقیقات داخلی اندکی درباره مسائل بلندمدت و غیرتجاری انجام میدهند.
شرکتهای فناوری با مجموعه گستردهای از خطرهای حقوقی و اعتباری مواجه میشوند، وقتیکه به محققان بیرونی اجازه میدهند با حساب کاربری فردی کار کنند. تلاشهای قبلی برای رفع این قبیل موانع با انجام تحقیقات برونسپاری در حد انتظار نبوده است. بهعنوانمثال در سال 2018، فیسبوک و کنسرسیومی از بنیادها همراه با اندیشمندانی از دانشگاههای هاروارد، استنفورد و دیگر دانشگاهها با یکدیگر همکاری کردند. در این همکاری مشترک الگویی دنبال شد که در آن گروهی از اندیشمندان با فیسبوک برای شناسایی دادههایی کار کردند که میتوانست با خیال راحت ناشناخته باشند و سپس این دادهها در اختیار محققان قرار گیرد. البته معلوم شد عملیاتی کردن این کار بسیار سختتر از پیش بینیها بوده است.
تلاشها برای تاسیس موسسات تبادل داده شبیه مراکز تحقیقات آماری دولت آمریکا نتایج مفیدی برای جامعه دانشگاهی نداشته است. در حالیکه همکاری موقت برخی از چالشهای مذکور را برطرف ساخته است. البته این قبیل همکاری مبتنی بر ارتباطات شخصی بوده است.
هم محققان و هم کنشگران در بخش صنعت (شرکتهای فعال در بخش شبکه های اجتماعی و پلتفرمهای اینترنت)، به الگوهای جدید برای تفکر درباره چگونگی ایجاد سازمانهای بادوام نیاز دارند که بتواند مجموعه گستردهای از دانش را جذب کرده، درباره مشکلات جدید اندیشه نموده، به انداز کافی باثبات بوده و با کثرتی از داده حساس کار کند.
محدودیتهای الگوهای موجود
در سالهای اخیر تلاشهایی برای فهم بهتر اینکه چگونه شبکه های اجتماعی میتواند مورد استفاده کینهتوزانه قرار گیرد وجود داشته است. پلتفرمهای اصلی اینترنت جملگی گروه تحقیق داخلی تشکیل داده، چندین اندیشکده بازوی تحقیقاتی تاسیس نموده و آکادمیهای مختلف الگوهایی را تدوین کردهاند. در مجموع این موسسات مجموعهای از دانش ارزشمند را پرورش داده، اما همچنان در برخی زمینهها نواقصی وجود دارد.
چالشهای درونسپاری
یک راهحل مشخص برای موسسات جهت رفع چالش مطالعه تاثیر شبکه های اجتماعی بر جامعه، انجام مطالعه توسط خود موسسات در قالب طرح درونسپاری مطالعه است. درحالیکه شبکه های اجتماعی و پلتفرمهای اینترنت آشکارا نقش مهمی در این پژوهشها ایفا میکنند، با محدودیتهای خاصی مواجهاند که مانع از توانایی آنها برای پیشبرد تحقیق علمی در جدول زمانی چندساله میشود.
کنشگران بخش شبکه های اجتماعی و پلتفرمهای اینترنت برای ارائه پژوهش معتبر با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی با چالشهایی مواجه هستند. بهعنوان مثال فیسبوک صدها کارمند استخدام کرده و در یکسری از فناوریهای جدید برای شناسایی رفتار غیرقانونی سرمایهگذاری نموده است. گوگل از روزنامهنگاری موثرتر جهت مقابله با اطلاعرسانی نادرست حمایت کرده است. توییتر نیز برخی حسابهای کاربری را به دلیل عملیات نفوذ بسته است. علیرغم این قبیل اقدامات توسط پلتفرمهای اصلی اینترنت، شرکتهای شبکه های اجتماعی به دلیل عدم موفقیت در مقابله با رفتار غیرقانونی همچنان با انتقادهایی مواجه هستند.
چرا وضعیت اینگونه است؟ بخشی از پاسخ مربوط به رسواییهایی است که اعتماد به پلتفرمهای اصلی اینترنت همچون توییتر و فیسبوک را تقلیل داده است. بهعنوان مثال اعتماد به فیسبوک متعاقب رسوایی مربوط به حریم خصوصی در سال 2018 و استفاده دانشگاه کمبریج از دادههای آن (فیسبوک)، به 66 درصد کاهش یافته است.
نتیجهگیری
درحالیکه بخش صنعت (شرکتهای فعال در بخش شبکه های اجتماعی و پلتفرمهای اینترنت) تلاشهای قابل توجهی انجام دادهاند تا چالشهای پیچیده ناشی از عملیات نفوذ آنلاین را بر طرف سازند، اما کارهای بیشتری باید صورت گیرد.
شرکتهای شبکه های اجتماعی با موانعی برای کسب اعتماد و امنیت کاربران مواجه هستند که به مرور زمان موجب افزایش بیاعتمادی میشود. بهعنوان مثال اطلاعرسانی نادرست و غلط در ارتباط با همهگیری ویروس کرونا همچنان استمرار دارد و این امر بهداشت و سلامت عمومی در کشورهای مختلف را تهدید میکند.
سازمانهای غیردولتی و موسسات آکادمیک به سرعت به برخی از ابعاد آنچه مقامات سازمان ملل متحد آن را «همهگیری و کثرت اطلاعات نادرست» میخوانند پاسخ دادهاند.
سازمانهای راستیآزمایی در بسیاری از کشورها خیلی زود شروع به بررسی نادرستی ادعاها کرده و تعدادی از سازمانها اقدام به جمعآوری داده در خصوص روایتهای نادرست نمودهاند.
پلتفرمهای اصلی شبکه های اجتماعی اقدام به حذف اطلاعات نادرست کردند. البته برخی پژوهشها نشان میدهد که اقدامات این پلتفرمها خیلی موثر نبوده است. پژوهشگران خیلی زود شروع به تحقیق درباره ماهیت انتشاردهندگان اطلاعات نادرست در خصوص همهگیری ویروس کرونا کردند. اگرچه این اقدات دلگرمکننده است، لکن کافی نمیباشد. تلاشهایی برای ایجاد مؤسساتی مجهز به ظرفیت تحقیقاتی و دانش مختلف جهت مقابله با اطلاعات پراکنی نادرست از سوی پلتفرمهای مختلف نیاز است.
0 Comments