شورای راهبردی آنلاین – رصد: همهگیری کرونا ویروس در ردیف ظهور تروریسم در دهه 1970 قرار دارد که بدترین تراژدی جمهوری ایتالیا محسوب میشود. مردم ایتالیا برای غلبه بر این تراژدی، از خود روحیه فداکاری، شهامت و حس نظم و انضباط نشان دادند. نهادها و جامعه این کشور نیز در مواجهه با شرایط بسیار دشوار، مقاومت چشمگیری به نمایش گذاشتند.
وب سایت شورای روابط خارجی اروپا نوشت: ما در حال جنگ نیستیم، اما در حال نبرد با دشمنی هستیم که به سرزمین ما حمله کرده است. مشاهده این دشمن دشوار است، ردیابی آن سخت است و بسیار سیال، مقاوم و انعطاف پذیر است. سناریوی بلندمدت پسا کرونا کاملا نامعلوم است. منحنی آن به شکل V یا U نخواهد بود، بلکه میتوان آن را به صورت W یا بدتر ترسیم کرد که با پیشرفت و پسرفت، پستی و بلندی و لحظات بیم و امید همراه است.
همهگیری کرونا ویروس بخش قابل توجهی از سرمایه اجتماعی را تحلیل برده است که معرف یک جامعه، از جمله جامعه بینالمللی، است. آسیبهای ناشی از این ویروس، افق شخصی و محلی ما را بالاتر برده و به سطح ملی و بینالمللی گسترش میدهد و سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل، یعنی ستون اصلی نظم بینالمللی را دربرگیرد.
ویروس کووید-19 همه طبقات، خواه فردی خواه جمعی را مبتلا میسازد. آسیب این ویروس و اقدامات ضروری برای مهار آن، بسته به مقاومت کلی هر کشور و استحکام اقتصاد فردی و جمعی، اثرات متفاوتی برجای میگذارد. در واقع، این ویروس نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی و تنشهای درون کشورها را تشدید میکند.
این ویروس پنجرهای رو به آینده گشوده و ما را مجبور میسازد تا در مورد الگوهای توسعه و پایداری رشد اقتصادی فعلی تامل کنیم و به عواملی بپردازیم که ساختار همکاری، یعنی زیربنای نظام بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم را تضعیف می کند. تشدید ضدیت با جهانی شدن، دیدگاههای محافظتی، تشدید تمایلات استبدادی و خود ارجاعی که زنجیره ارزش و بههم پیوستگی را زیر سوال میبرند و جذابیت فزاینده استبداد که به اشتباه به عنوان رژیمی با ظرفیت تصمیمگیری و کارآمدی بیشتر جلوه داده میشود، همه تهدیدهای نوظهوری هستند که در پی این ویروس بروز کردهاند.
در حقیقت، ما وارد «برزخی» شده ایم که «گرامشی» آن را مرحلهای اساسی در گذار از دنیای قدیمی در حال مرگ به دنیایی جدید توصیف کرده است. بحران کرونا ویروس به این امر شتاب بخشیده است، اما شالودهها، اصول و قوانین این نظم جدید هنوز ایجاد نشده است.
به همین دلیل و دلایل بسیاری دیگر، لزوم تامل در رابطه بین اخلاق و سیاست خارجی به شدت ضرورت یافته است. جنگ دیدگاهها که امروز ما شاهد آن هستیم، دارای دو بعد داخلی و خارجی است و این ابعاد به هم مرتبط هستند. اکنون وقت آن است که به دنیای آینده پسا کرونا بپردازیم: آیا دنیای پسا کرونا فرصتی برای ایجاد دنیایی عادلانهتر، مقاومتر و پایدارتر در اختیار خواهد گذاشت یا مسیری خلاف این طی خواهد کرد؟
شکی نیست که انزواگرایی و ملیگرایی افراطی حاکم بر گفتمان عمومی و سیاستهای خارجی در سالهای اخیر، بیش از پیش تقویت و تشدید خواهد شد. آشفتگی قالب سیاسی، تنشهای اقتصادی- اجتماعی، احساسات انسانی، بروز حس بیم و ناامنی در میان مردم و فرصت طلبی برخی نخبگان، زمینهای مساعد برای رشد این انزواگرایی و ملیگرایی افراطی فراهم کرده است
باید با جایگزینی دیدگاه هویت ملی و تاکید بر این دیدگاه به میدان جنگ با «مستقل گرایی» رفت. چنین جنگی نباید از ایدئولوژی ملی قرن نوزدهم یا بدتر از آن، قرن بیستم نشات گرفته باشد بلکه باید در هنجارها و نهادها؛ در فرآیندهای دموکراتیک، در آگاهی از مشارکت همه عناصر جامعه در تعریف هویت و در بعد جغرافیایی که در آن، جریان عظیم ایدهها، مردم، کالاها و سرمایههایی که یک ملت را طی زمان تعریف و باز تعریف میکنند و بهویژه از دوره فاجعه آمیز (1945-1914) سرچشمه بگیرد.
اساس سیاست خارجی روابط با «دیگران» یعنی با متحد، خصم، دوست و دشمن است. هویت ملی از طریق تعامل و بههم پیوستگی با دیگران ساخته شده و طی زمان تغییر میکند. یکی از تفاوتهای اساسی میان سیستمهای استبدادی و دموکراتیک دقیقا به همین شالودههای تاریخی و حقوقی فرایند شکل گیری هویت ملی مربوط است که پیوسته تکامل یافته و به همه بخشهای جامعه تسری پیدا میکند.
در اوایل هزاره جدید، روبرتو توسانو، دیپلمات بزرگ ایتالیایی، در بررسی سازگاری اخلاق و دیپلماسی، مجموعهای از اولویتهای سیاست خارجی را بر اساس معیارهای اخلاقی برشمرده که انگار برای شرایط امروز نوشته شده است. اولویتهای وی، اصول برابری واقعی و همچنین حقوق سیاسی، اقتصادی- اجتماعی را به ما یادآوری کرده و هر نوع مسامحه و مصالحه در امنیت، دموکراسی، حاکمیت قانون و حق بهداشت، سلامت و آموزش را کاملا رد میکند.
امروز ما باید این «چک لیست توسانو» را برای جهان پسا کرونا بهروزرسانی کنیم. در حال حاضر، تاکید بیشتر بر تقویت مقاومت اقتصادی- اجتماعی، کاهش نابرابریها، افزایش پایداری، افزایش اقدامات مقابله با تغییرات اقلیمی و حفاظت از مناطق آسیب پذیر سیاره زمین و مردم بیپناه در مناطق مختلف جهان، راه پیش روی ماست. وقت آن است که ارزشهای منبعث از میراث تاریخی و مدنی و نظام دموکراتیک خود را تقویت کنیم که عزت همه انسانها و اصول همبستگی و برابری واقعی را محترم شمرده است.
0 Comments