« اندیشکدهها» ضلع سوم مثلث تعیینکننده خط مشی سیاست خارجی آمریکا به شمار میآیند. دو ضلع دیگر این مثلث «کاخ سفید» و «کنگره» هستند که نیروهای عمده آنها اغلب در اندیشکدهها پرورش یافتهاند. اندیشکدهها از طیفهای گوناگون دانشگاهی، فعالان اقتصادی، مسئولان سابق اجرایی و قانونگذار تشکیل شدهاند که از طریق تربیت کادر متخصص جهت حضور و نقشآفرینی در ساختارهای حکومت؛ ایجاد بستر مناسب برای تحقق گفتگوی سازنده میان نخبگان سیاسی؛ آشنا کردن مردم با مسائل جهانی و کمک به تلاشهای رسمی برای حل و فصل مناقشات بینالمللی و منطقهای بر سیاست خارجی آمریکا تاثیر میگذارند.
اکنون تحلیلگران رابطه چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا با اندیشکدهها را زیر ذرهبین قرار دادهاند. آنها مشتاقند دریابند کدامین اندیشکده میتواند با نفوذ در دایره تصمیمسازان کاخ سفید بر جهتگیری سیاستهای ترامپ تاثیرگذار باشد؟ و آیا اندیشکدههای متمایل به محافظهکاران میتوانند شکاف ترامپ و جمهوریخواهان سنتی را پر کنند؟
اندیشکدههای آمریکا به لحاظ فلسفه فکری و سیاسی در چهار دسته محافظهکار، لیبرتارین، میانهرو و ترقیخواه- لیبرال قرار میگیرند. محافظهکاران از اقتصاد بازار آزاد و سیاستهای اجتماعی سنتی حمایت میکنند. لیبرتارینها بر سیاست عدم مداخله دولت در امور اقتصادی و اجتماعی تاکید دارند. میانهروها حفظ فاصله با دولت و نداشتن وابستگی حزبی را ضروری میدانند و در میانه دو طیف محافظهکار و ترقیخواه قرار دارند. ترقیخواهان هم خواهان مداخله دولت در اقتصاد هستند، اما از مداخله کمتر دولت در موضوعات اجتماعی حمایت میکنند. حمایت از رویکرد واقعگرایی در مسائل سیاست خارجی و دفاعی در کانون تفکر محافظهکار و گرایشات انترناسیونالیستی در کانون تفکر لیبرال و ترقیخواه قرار دارد.
طبقهبندی اندیشکدههای آمریکایی بر اساس گرایش فکری و سیاسی[1]
روابط دونالد ترامپ و اندیشکدهها تا قبل از مراسم تحلیف
دونالد ترامپ، در انتخابات ریاست جمهوری2016، نامزدی حزب جمهوریخواه را بر عهده گرفت. هر چند نخبگان حزب، چارچوب فکری ترامپ را کاملاً مطابق با دیدگاههای حزب ارزیابی نمیکردند، اما پیروزی وی را در انتخابات، پیروزی حزب تلقی و تلاش کردند به ویژه از طریق اندیشکدهها، تصمیمات ترامپ را تحت تاثیر قرار دهند. با این حال دستیابی به این هدف به خواست ترامپ برای بهرهگیری از آراء اندیشکدهها نیز بستگی دارد.
اغلب اندیشکدهها رویکرد و برنامههای ترامپ را در مبارزات انتخاباتی نکوهش کردند. حتی دانیل پلتکا، معاون تحقیقات سیاست دفاعی و خارجی موسسه امریکن اینترپرایز، ترامپ را سفیه و احمق خطاب کرد.[2] همچنین پنجاه نفر از مقامات امنیت ملی دولت بوش که بیشتر آنها با اندیشکدههای معتبر همکاری میکنند، صلاحیت ترامپ را برای ریاست جمهوری و تامین امنیت ایالات متحده آمریکا زیر سوال بردند. بنابراین خبر پیروزی ترامپ نمیتوانست خبر خوبی برای اندیشکدهها باشد. در سوی مقابل، ترامپ هم احترامی برای اندیشکدهها قائل نبوده است. کمپین ترامپ در جریان رقابتهای انتخاباتی، تلاش بسیاری از اندیشکدههای غیر حزبی را برای برقراری رابطه و تعامل رد کرد.
اما در همان زمان اندیشکده محافظهکار هریتیج درصدد عادی سازی روابط با رئیس جمهور و کسب نفوذ پیشین در کاخ سفید بود. از وقتی که ترامپ در یکی از سخنرانیهای تبلیغاتی خود به نتایج یکی از تحقیقات بنیاد هریتیج استناد کرد، گمانهزنی درباره تاثیر این بنیاد بر تصمیمات و رویکردهای ترامپ آغاز شد. برخی بر این باور بودند که با توجه به بیتجربگی ترامپ در مسائل سیاسی، او تسلیم ایدههای اندیشمندان بنیاد هریتیج خواهد شد. در واقع، قرار گرفتن ترامپ به عنوان سیاستمداری بدون سیاست بر مسند امور، به عنوان فرصتی برای هریتیج تلقی میشد که طی آن میتوانست ترامپ را در مسیر دلخواه محافظهکاران قرار دهند و این سیگنال را برای جمهوریخواهان ارسال کند که دولت جدید به آرمانهای حزب وفادار خواهد بود. جیم مینت، رئیس فعلی بنیاد هریتیج که دوستی نزدیکی با مایک پنس، معاون رئیس جمهور دارد، تنها رئیسی از اندیشکدهها بود که مارس2016 در نشست مشترک ترامپ با نمایندگان کنگره شرکت کرد[3].
در نهایت بهرهگیری ترامپ از نظرات بنیاد هریتیج در تعیین لیست 11 نفره نامزدهای دیوان عالی به منزله موفقیتی برای هریتیج تلقی و اینگونه تصور شد که بنیاد هریتیج به مثابه دولتی منتظر است تا ضمن تامین نیروهای مورد نیاز رئیس جمهور جدید، وی را برای اتخاذ رویکردی محافظهکارانه تحت فشار قرار دهد. هر چند نمایندگان آقای ترامپ واکنشی به این تحلیلها نشان ندادند اما در عمل برخی از اعضای بنیاد از جمله برخی از چهرههای برجسته این اندیشکده نظیر اد فولنر، رئیس سابق موسسه هریتیج، ادوین میس و نورتون دانلوپ در تیم انتقال قدرت ترامپ به کار گرفته شدند. موضوعی که تحلیلگران آن را نشانهای قطعی مبنی بر حرکت دونالد ترامپ در مسیر محافظهکاری سنتی ارزیابی کردند[4].
تحلیلها درباره تاثیر بنیاد هریتیج بر دولت جدید، به قبل از ادای سوگند ترامپ مربوط است. در همان زمان واشنگتن اگزمینر در مقالهای نوشت هنوز مشخص نیست بعد از حضور ترامپ در کاخ سفید، بنیاد هریتیج چگونه میتواند بر او تاثیر بگذارد؛ اما این احتمال هم وجود دارد که هریتیج به بازوی ترامپ برای دستیابی به اهداف پوپولیستی تبدیل شود.[5]
نگاه ترامپِ رئیس جمهور به اندیشکدهها
دونالد ترامپ بعد از ادای سوگند ریاست جمهوری و حضور در کاخ سفید، استفان بنن را به عنوان استراتژیست ارشد و جارد کوشنررا به عنوان دستیار ارشد رئیس جمهور منصوب کرد. قرار بر این شد که این افراد با کمک راینس پریبس، رئیس کارکنان کاخ سفید و دهها استراتژیست دیگر، گروه ابتکارات استراتژیک را در کاخ سفید ایجاد و کاخ سفید را برای تصمیمگیری در خصوص مسائل مهم یاری نمایند.[6]
انتصاب این افراد، ترامپ را با موجی از انتقادات مواجه کرد. جدای از بحث گرایش صهیونیستی جارد کوشنر داماد ترامپ، استفان بنن هم به طرفداری از اعتقادات نئونازی و برتری سفیدپوستان متهم شد. گاردین با معرفی بنن به عنوان مغز متفکر نمایشهای ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی نوشت با کمک بنن بود که ترامپ توانست هیلاری کلینتون را بخشی از توطئه جهانی نخبگان سیاسی، اقتصادی و رسانهای معرفی کند. بعلاوه او همچون ترامپ عقیده دارد مهاجران عامل اصلی جنایات و دزدیدن شغل آمریکاییها هستند. از نظر بنن حزب جمهوریخواه محافظهکار نیست و حزب محافظهکار واقعی در آمریکا وجود ندارد.[7]
اندیشکدهها در چند دهه گذشته روندی را ایجاد کرده بودند که بر مبنای آن روسای جمهور برای تامین نیروهای خود و برنامه دقیق کاری به آنها نیازمند بودند. اما ظاهر امر نشان میدهد ترامپ در حال از بین بردن این رویه است. هر چند که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه و ژنرال بازنشسته جیمز ماتیس، وزیر دفاع، پیش از این به ترتیب عضو هیئت امنای مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل و وابسته موسسه هوور بودهاند؛ اما ترامپ اغلب اعضای تیم خود را نه از اندیشکدهها بلکه از بین فعالان اقتصادی و بازنشستگان نظامی انتخاب کرده است.
گویی روابط اندیشکدهها و کاخ سفید هم جزئی از رویه حاکم بر واشنگتن بوده است؛ رویهای که ترامپ در دوره انتخاباتی خود وعده داده بود به محض رسیدن به کاخ سفید با کشیدن سیفون آن را از بین خواهد برد. از این منظر اندیشکدهها در ناکامی دولتهای قبل سهیم و تنها به فکر راضی کردن حامیان مالی خود هستند. هر چند که این موضوع، پیش از ترامپ، اوباما را هم نگران کرده بود.[8]
با اینها همه در شرایطی که موقعیت تاثیرگذاری اندیشکدهها برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم به خطر افتاده است، نخبگان و اندیشمندان وابسته به این اندیشکدهها، نفوذ در تیم ترامپ و تاثیرگذاری بر تصمیمات این دولت را ضرورتی تلقی میکنند.[9] آنها نمیخواهند شاهد مرگ اندیشکدهها در عصر ترامپ باشند.[10] این احتمال وجود دارد که هریتیج بتواند در این مسیر موفقیتی بدست آورد.
[1] . http://www.kas.de/wf/doc/kas_7042-1522-1-30.pdf
[2] . http://www.economist.com/blogs/democracyinamerica/2016/11/worried-wonks
[3] . http://www.huffingtonpost.com/entry/donald-trump-heritage-foundation_us_57aa2d40e4b06e52746dfea
[4] . https://www.wsj.com/articles/conservative-heritage-foundation-wields-clout-in-budding-trump-administration
[5] . http://www.washingtonexaminer.com/heritage-foundation-takes-risk-and-wins-big-with-trump/article
[7] . https://www.theguardian.com/commentisfree/2016/nov/22/alt-right-dont-belong-american-conservatism-jamie-weinstein
[8] . http://www.theatlantic.com/magazine/archive/2016/04/the-obama-doctrine
[9] . https://www.washingtonpost.com/opinions/global-opinions/trump-could-cause-the-death-of-think-tanks-as-we-know-them/2017/01/15/8ec3734e-d9c5-11e6-9a36-1d296534b31e_story.html?utm_term=.cf0b2cc9c2f
[10] . http://www.heritage.org/conservatism/event/the-death-think-tanks-the-era-trump
0 Comments