جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
بلینکن در دیدار با رئیس جمهور چین: پکن می تواند از طریق نفوذش بر ایران در کاهش تنشها نقش داشته باشد
آنتونی بلینکن وزیر خارجه دولت جو بایدن که به چین سفر کرده است، روز جمعه در پکن با شی جین پینگ، رئیس جمهوری این کشور دیدار و گفتگو کرد و گفت که در خصوص چگونگی نقش سازنده چین در «بازدارندگی حکومت ایران» و گروههای وابسته به آن در تشدید تنشها در خاورمیانه (غرب آسیا) گفتگو کرده است. بلینکن تصریح کرد: «من فکر میکنم روابطی که چین [با حکومت ایران]دارد میتواند در تلاش برای آرام کردن تنش، جلوگیری از تشدید و گسترش آن مثبت باشد و ما توافق کردیم که به طور منظم در باره این موضوع در ارتبط باشیم و مطمئنم که این طور خواهد بود.»
اقتصاددان دانشگاه استنفورد:
رکود اقتصادی آمریکا به خاطر جنگ تجاری با دنیا
راس رابرتز، محقق موسسه هوور دانشگاه استنفورد میگوید: «اگر جنگ تجاری آمریکا با چین و اروپا تشدید شود، باعث رکود اقتصادی خواهد شد».
آمریکا ابتدا در ژانویه 2018 تعرفههایی بر اقلامی نظیر پنلهای خورشیدی و متعلقات آن اعمال کرد و سپس در ژوئن 2018، تعرفه 25 درصدی بر واردات فولاد و 10 درصدی بر واردات آلومینیوم از چند کشور مقرر نمود. در مقابل، آنها نیز به تعرفههای تلافیجویانه دست زدند.
رابرتز که در سال 2006 با راه اندازی یک پادکست (برنامه اینترنتی) هفتگی به نام «اکون تاک» (EconTalk) جایزه برده و نویسنده کتاب انتخاب: مبحث تجارت آزاد و سیستم حمایت از تولیدات داخلی نیز هست، اخیراً به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است.
منطق پشت تعرفه چیست؟
ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، با اعتقاد به اینکه چین و سایر کشورها از آمریکا بهره برداری میکنند، اعلان کرده است که آمریکا برای مجازات آنها به اعمال تعرفه نیازمند است تا این کشورها را وادار به مذاکره برای عقد موافقتنامههای تجاری سازد که بسیار بهتر از موافقت نامههای تجاری گذشته باشد. همچنین، ترامپ معتقد است که میزان کسری تجاری آمریکا با چین بیانگر تجارت ناعادلانه چین با آمریکا است – به هر حال ارزش دلاری واردات آمریکا از چین بسیار بیشتر از ارزش دلاری کالاهای وارداتی چین از آمریکا است؛ بنابراین، آمریکا به توافق بهتری نیاز دارد و تعرفههای تنبیهی علیه چین، آنها را وادار به مذاکره خواهد کرد.
منطق مخالفان تعرفهها چیست؟
در منطق ترامپ ضعف زیادی وجود دارد. نخست آنکه، کسری تجاری بیانگر ناعادلانه بودن تجارت بین دو کشور نیست. درست همان طور که کسری تجاری آمریکا با جهان زیاد است، مازاد سرمایه آن نیز زیاد است – این یعنی از دید برخی کشورها آمریکا کشوری جذاب برای سرمایهگذاری است. چینیها بهطور بهویژه خریدار اوراق قرضه آمریکا هستند. خرید چینیها باعث پایین بودن نرخ سود در آمریکا میشود و به آمریکاییها امکان میدهد کالاهای چینی زیادی بخرند. تمرکز بر واردات کالا و خدمات بدون توجه به واردات دارایی، چنین القا میکند که امر مضری اتفاق میافتد، اما عدم توازن در جریان تجارت موضوعی عادی است. بهعنوان مثال، ارزش دلاری واردات کالا بین نوادا و کالیفرنیا برابر نیست، اما این نابرابری بیانگر عدم عدالت تجاری بین این دو ایالت نیست.
ترامپ درست میگوید که چین در عرصه تجاری از قواعدی غیر از قوانین آمریکا پیروی میکند- رفتار چین با مالکیت معنوی یکی از مهمترین موارد در این زمینه محسوب میشود، اما معلوم نیست که اعمال تعرفه بر کالاهای چینی باعث تغییر سیاستهای چین شود. تنها تأثیر آن تا کنون این بوده است که چین هم بر کالاهای آمریکا تعرفه بسته است.
جنگ تجاری با چین، اتحادیه اروپا و همچنین با سایر کشورها چه نتیجهای خواهد داشت؟
اگر جنگ تجاری آمریکا و چین، میان آمریکا و اروپا نیز تشدید شود، احتمالا به رکود اقتصادی منجر خواهد شد. این جنگ باعث کاهش خرید کالاهای گران تولید داخلی توسط مردم آمریکا خواهد شد. تولیدکنندگان این کالاها در آمریکا نیروی کار و خرید مواد خام را افزایش خواهند داد، اما سایر تولیدکنندگان با کاهش تقاضای خرید از سوی خریداران خارجی و مصرف کنندگان داخلی مواجه خواهند شد. از همین رو، این تولید کنندگان، خرید مواد خام و کارگران خود را کاهش خواهند داد. تطابق با این الگوی تقاضا به این زودی به وجود نخواهد آمد و برای کارگران اخراجی از کار، دردناک و پرهزینه خواهد بود.
بازار آزاد تجاری برای مصرفکنندگان، کارگران و شرکتها چه فایدهای دارد؟
تجارت آزاد درست تعریف نشده است. اگرچه هزینههای آن واضح است، اما فواید آن پوشیده بوده و بهراحتی قابل فهم نیست. از سال 2000، آمریکا تجارت خود با چین را بهطور قابل توجهی افزایش داده است که در نتیجهی آن، میلیونها شغل تولیدی از دست رفته است. توسعه فناوری نیز موجب کاهش شغلهای تولیدی شده است؛ بهطوری که فنآوریهای بهینه به کارخانهها امکان داده است تا با نیروی کار کمتر، کالاهای بیشتری تولید کنند. هر دوی این تحولات برای کارگران بخش تولیدی آمریکا مضر بوده، اما برای مصرفکنندگان سودمند بوده است. در حال حاضر 5 میلیون شغل تولیدی به نسبت سال 2000 کمتر شده است.
با این حال، تعداد کل شغلها به میزان 14 میلیون افزایش یافته است. این امر چطور ممکن است؟ با واردات کالا از چین، قیمت آن کالاها نیز کاهش مییابد. این امر امکان خرید کالاهای دیگر توسط کارگران و منابع را افزایش داده و باعث افزایش اشتغال در آن صنایع میگردد. این فرایند تخریب سازنده، با بهبود تولید از طریق فنآوری نیز اتفاق میافتد، بهطوری که با کشف راههای تولید بیشتر با نیروی کار کمتر، قیمتها کاهش مییابد و امکان خرید اقلام دیگر را نیز برای مصرفکنندگان فراهم میسازد. نوآوری و تجارت باعث ایجاد تحولات اقتصادی میشوند که از طریق کاهش قیمت و ایجاد فرصت خرید کالاها و خدمات جدید، استاندارد زندگی بسیاری از مردم آمریکا را بهبود بخشیده است.
اخراج هیچ کارگری خوب نیست و همه کارگرها قادر به پیدا کردن کار در جای دیگر نخواهند بود؛ اما قیمت پایین، برای بسیاری از مردم آمریکا سودمند بوده و این سود به نسل بعدی منتقل میشود، چنانکه آنها دنیایی ثروتمند به ارث خواهند برد.
در سال 1900، 40 درصد مردم آمریکا در بخش کشاورزی کار میکردند. در طول قرن اخیر، آمریکا راههایی برای تولید مقدار عظیم مواد غذایی با نیروی کار کمتر پیدا کرد. این دوره گذار برای مزرعهداران و خانوادههای نیمه اول قرن بیستم سخت گذشت، اما بچهها و نوههای آن مزرعه داران، دنیایی را به ارث بردند که فرصت بیشتری برای فعالیت در خارج از مزرعه داشتند، زیرا تأمین غذای کشور به نیروی کمتری نیاز داشت. همین فرایند در تجارت نیز در حال رخ دادن است. بهعنوان مثال، اگر لباس و اسباب بازی در چین ارزانتر از آمریکا ساخته میشود، آمریکا بهجای اینکه چین را با تعرفه از رقابت حذف کند، میتواند خدمات و کالاهای دیگری بسازد.
و این کالاها و خدمات دیگر میتوانند برای میلیونها آمریکایی شغل ایجاد کنند. آمریکا فقط متوجه نیست که خرید کالا و خدمات ارزان از چین موجب ایجاد شغل در بخشهای دیگر آمریکا شده است.
0 Comments