شادی حمید و ویلیام مک کانت محققین ارشد مرکز سیاست خاورمیانهای آمریکا درباره این پرسشنامه نوشتند: کارشناسان یادشده که از خبرهترین محققان و اندیشمندان مسائل مرتبط با جنبشهای اسلامی و گروههای اسلامگرا هستند به سؤالات یادشده پاسخ دادند. کارشناسان یادشده هر یک کار میدانی گستردهای در خصوص اخوانالمسلمین و گروههای ملهم از اخوان در ۱۲ کشور انجام دادهاند.
اولین سؤالی که از کارشناسان پرسیدیم این بود: چقدر احتمال دارد اخوانالمسلمین دست از موضع رسمی غیرخشونتآمیز خود بردارد؟ سؤال دوم و مسئله اصلی این یادداشت این است: چقدر احتمال دارد یک گروه اسلامگرا در هر یک از کشورهای عربی در زمانی قبل از سال 2020 به قدرت برسد؟ شرکتکنندگان پاسخ خود را در قالب درصد احتمال به قدرت رسیدن گروه اسلامگرا در برخی کشورهای عربی در منطقه خاورمیانه ارائه کردند.
جدول زیر بیانگر نقطه نظرات کارشناسان شرکتکننده در نظرسنجی موسسه بروکینگز در خصوص درصد احتمال به قدرت رسیدن گروههای اسلامگرا در کشورهای عربی خاورمیانه است.
درصدهای مندرج در جدول حاصل پژوهشهای پژوهشگران و اندیشمندانی است که تحقیقات میدانی قابل توجهی در ارتباط با گروههای اسلامگرا بهویژه جنبشهای اخوانی در خاورمیانه تهیه کردهاند.
به طورکلی، کارشناسان شرکتکننده در نظرسنجی بر این باورند کشوری که بیش از بقیه احتمال میرود یک دولت به رهبری اسلامگرایان تا قبل از 2020 بر آن حاکم شود، تونس است به طوری که کارشناسان احتمال این امر را 53 درصد دانستهاند.
نکته جالب توجه که شاید تعجبانگیز نیست، این است که سه کشور بعد از تونس که احتمال میرود گروههای اسلامگرا در آنها تا قبل از سال 2020 حاکم شوند، سه کشور جنگزده سوریه با 47 درصد، یمن با 47 درصد و لیبی با 39 درصد هستند.
در پایین فهرست کشورهایی که احتمال به قدرت رسیدن گروهها و جنبشهای اسلامی در آنها وجود دارد عبارتند از: مصر با 9/12 درصد، بحرین با 7/10 درصد و عمان با 10 درصد.
تعریف متفاوت کارشناسان شرکتکننده در نظرسنجی از اسلامگرایی در دولت
یکی از کارشناسان، اسلامگرایی را به واحد، حزب یا فعال سیاسیای تعریف کرد که به دنبال اجرای احکام شریعت از طریق نهادهای دولتی یا حکومت بر یک کشور از طریق فهم خاصی از شریعت است.
براساس این تعریف عربستان سعودی یک دولت اسلامگرا است. البته برخی دیگر از کارشناسان اسلامگرایی را اینگونه توصیف کردند: اسلامگرایی مشروط به جنبشهای اجتماعی است که یک حزب سیاسی را نمایندگی میکند.
از این دیدگاه، عربستان سعودی دقیقاً یک پادشاهی قوی است که حزب اسلامگرا ندارد. همچنین یکی از کارشناسان شرکتکننده در نظرسنجی باور نداشت که حزب النهضه تونس میتواند همچنان یک حکومت اسلامگرا توصیف شود یا نه.
حزب النهضه در سالهای اخیر از خاستگاه سیاسی خود به مثابه یک حزب اسلامگرا عبور کرد و به سمت هویت جدید یعنی مسلمانان دمکراسیخواه حرکت کرد.
اسلامگرایان بعید است در کشورهایی به قدرت برسند که سیاست و حکومت رسمی و انتخاباتی به روی مردم بسته است
وقتی کشورها تحت سلطه و حاکمیت پادشاهان قرار دارند و احزاب سیاسی مجاز به فعالیت نیستند و اسلامگرایی مترادف جنبش تعریف میشود، برای گروه اسلامگرا فوقالعاده دشوار است که قدرت اجرایی را به دست گیرد.
یکی از اندیشمندان متذکر شد که به عنوان مثال نظامهای سیاسی در کشورهایی همچون عربستان سعودی میخواهند اطمینان حاصل کنند که جنبشهای اخوانی علیرغم برخورداری از محبوبیت، نتوانند جایگاهی به دست بیاورند، چرا که در نظامهای سیاسی شبیه عربستان احزاب سیاسی حق فعالیت ندارند و نهادهای سیاسی مهم که منتخب مردم باشند وجود ندارد.
با اینحال، در نظامهای بسته، برخی از اندیشمندانی که در نظرسنجی ما شرکت کردند، فضایی برای برخی سناریوها قائل بودند که طی آنها احزاب اسلامگرا به نوعی از توافق با نظام استبدادی حاکم دست مییابند و در نتیجه تا حدودی نفوذ در کشور به دست میآورند.
به عنوان مثال یکی از کارشناسان چنین گفت: من باور دارم شانس اندکی هست(10 درصد) که در بحرین خلیفه حاکم با الوفاق (اپوزیسیون شیعه) توافق کند تا مانع از بروز دور جدیدی از اغتشاشات و ناآرامیهای شدید در این کشور شود. البته چنین نفوذی از طریق یک توافق غیررسمی با طبقه حاکم بحرین رخ خواهد داد و نه از طریق مشروعیت دمکراتیک.
برعکس، در کشورهایی همچون کویت که اسلامگرایان مجاز به شرکت در انتخابات هستند، گروههای وابسته به اخوانالمسلمین در تشکیل ائتلاف و مصالحه با هدف افزایش نفوذ خود مهارت یافتهاند.
در کویت که یکی از کارشناسان بخت 20 درصدی برای تغییر حکومت قائل است، اخوانالمسلمین به طور فزاینده با بلوکهای سکولار و حتی برخی فعالان سلفی جهت انجام اصلاحات در تعامل است. از اینرو، معلوم نیست چنانچه قدرت را به دست آورند، ماهیت اسلامگرایی آنها چه خواهد بود. در این موارد، احزاب اسلامگرا میتوانند در حکمرانی و حتی اداره دولتها نقش ایفا کنند (همانند مراکش در سال 2011) اما قدرت آنها توسط قدرت وتوی پادشاهان قدرتمند در ارتباط با تصمیمات عمده محدود میشود.
انسجام سازمانی رمز بقا است
وقتی احزاب سیاسی به خوبی سازماندهی شوند، میتوانند سرکوبهای سیاسی را پشت سر بگذارند. انسجام سازمانی فواید بیشتری دارد وقتی که اپوزیسیون غیراسلامی متشتت و متفرق است.
تونس و مصر نمونه مناسبی برای این مورد هستند. یکی از کارشناسان شرکتکننده در نظرسنجی گفت: اگرچه دست و پای اخوانالمسلمین مصر بسته است و تحت کنترل نظامی شدید قرار دارد، اما یکی از سازماندهیشدهترین نیروهای سیاسی در این کشور است. چنانچه مصر بار دیگر در کوتاهمدت دستخوش قیام سیاسی دمکراسیخواهی شود، بازگشت اخوانالمسلمین برای ارائه نمایش قوی قابل تصور است. چراکه دیگر احزاب سیاسی احتمالاً از حیث سازمانی محدود هستند.
کارشناس دیگری با صحبت در خصوص تونس، بخت 70 درصدی برای حکمرانی حزب النهضه تا سال 2020 قائل بود. در شرایطی که کمپ سکولار بیش از هر زمان دیگری متفرق و متشتت است، حزب النهضه بار دیگر به قدرتمندترین حزب در سیاست و حکومت تونس بدل شدهاست.
اسلامگرایان خلأ حکمرانی در دولتهای ضعیف را پر میکنند
این امر در ارتباط با کشورهایی صدق میکند که درگیر جنگ با گروههای مسلح یا جنگ داخلی هستند. یکی از کارشناسان در این خصوص گفت: برای برخی کشورها، این امر بستگی به آن دارد که اسلامگرایان تا سال 2020 بر همه کشور یا بخشی از آن حکومت کنند. چنانچه بر بخشی از کشور حکومت کنند، کشورهایی مثل سوریه، یمن و لیبی با این معیار همخوانی دارند.
کارشناس دیگری گفت در ترتیبات پساجنگ در سوریه، احتمال اینکه اسلامگرایان در منطقهای که در تسلط اپوزیسیون سنی قرار داشت به نیروی سیاسی مسلط تبدیل شوند قابل تصور است.
گروههای اسلامگرا در سراسر منطقه به واسطه سیاستهای سرکوبگرایانه دولتها یا مشارکت انتخاباتی ضعیف، فعالیتهای خود را کاهش دادهاند
یکی از کارشناسان اظهار داشت که به طورکلی گروههای اسلامگرا بعد از مشاهده اتفاقاتی که در مصر رخ دادهاست، شروع به کاستن از بلندپروازیهای خود کردهاند. آنها نه تنها به مشکلات حفظ قدرت پی نبردهاند، بلکه فکر میکنم بطور کامل پی نبردهاند که چگونه ممکن است قدرت سیاسی را از دست بدهید اما مشروعیت اجتماعی و مذهبی را حفظ کنید. این امر بطور طبیعی آنها را محتاطتر میسازد.
اسلامگرایان میتوانند نفوذ خود را بدون اینکه در قدرت باشند، حفظ کنند
یکی از کارشناسان با اشاره به لبنان متذکر شد که رئیس این کشور یک مسیحی مارونی و نخستوزیر یک سنی سکولار است. از اینرو، حزب اسلامگرا نمیتواند بر لبنان حاکم شود. در حال حاضر میشل عون، رئیس جمهور این کشور، بطور غیررسمی متحد ایران است. از اینرو، میتوان انتظار داشت حزبا… قدرت قابل توجهی را اعمال کند.
امر غیرمعمول برای متحد آمریکا این است که دولت لبنان متشکل از دو وزیر از حزبا… است، آن هم در شرایطی که آمریکا این سازمان را در فهرست گروههای تروریستی قرار دادهاست.
0 Comments