جدیدترین مطالب
استفاده رژیم صهیونیستی از هوش مصنوعی در جنگ غزه و پیامدهای آن
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: هوش مصنوعی اگرچه دارای قابلیتهای مهمی برای بهبود و افزایش سطح کارایی و بهرهوری در در حوزههای مختلف انسانی اعم از پزشکی، تشخیص سریع بیماریها، پیشرفت در حوزه درمان، صنایع، حمل و نقل، آموزش، ابزار کمکی مؤثر کاهش خسارات بلایای طبیعی و … است و میتواند دستاوردهای شگرفی برای جامعه انسانی به وجود آورد، اما این فناوری که یک نعمت بزرگ است، توسط رژیمصهیونیستی و مشخصاً در جنگ غزه در خدمت «پیشبرد اهداف نامتعارف» نظامی قرار گرفته است.
أحدث المقالات
نوسان در سیاست های منطقهای عربستان سعودی
تشدید جنگ لفظی بین ایالات متحده آمریکا و کره شمالی، نگرانی زیادی در صحنه سیاسی جهان ایجاد کرد. در صورتی که درگیری مسلحانه روی دهد، این درگیری عادی نخواهد بود بلکه احتمالا در آن از سلاح هستهای استفاده میشود که فاجعه انسانی گسترده ای به دنبال خواهد داشت. همچنین این جدال به دوطرف یاد شده محدود نخواهد ماند بلکه احتمالا پای کشورهای دیگر به ویژه چین را که روابطی مستحکم با کره شمالی دارد و دغدغه راهبردی دیگری برای آمریکا به شمار میرود به میان خواهد کشید. مشکل مناقشه های مسلحانه این است که با تصمیم یکی از دو طرف مناقشه آغاز میشود ولی متوقف کردن آن به دست یک طرف نیست. به محض آن که جنگ آغاز شود، کنترل آن از دست شرکت کنندگان در آن خارج میشود. این مسئله ای است که در دو جنگ جهانی و همچنین در جنگ کره در اوایل دهه ١٩۵٠ و جنگ ویتنام تجربه شد. حتی زمانی که بین دو نیروی نظامی توازنی وجود نداشته باشد و طرف ضعیف تر متحمل شکست نظامی قطعی شود –همان طور که در دو جنگ آمریکا و متحدانش علیه عراق در سال های ١٩٩١ و ٢٠٠٣ روی داد-، مناقشه با متوقف شدن جنگ به پایان نمیرسد.
اکنون بیش از ١۴ سال از زمانی که آمریکا و انگلیس به عراق حمله کردند گذشته است ولی آمریکا همچنان درگیر اقدامات نظامی در داخل عراق است. ولی اکثر جنگ ها از این نوع نیستند، بلکه از نوعی هستند که کشمکش در آنها ادامه پیدا میکند بدون آن که هیچ یک از طرف ها بتواند به پیروزی کامل دست پیدا کند. عربستان سعودی در یمن با چنین وضعی رو به رو است. اکنون سی ماه از زمانی که عربستان جنگ علیه یمن را آغاز کرد گذشته است و همچنان شعله این جنگ زبانه می کشد. به رغم برتری نظامی کیفی نیروهای عربستان سعودی و حمایت کشورهای متعدد از جمله آمریکا و انگلیس از این کشور، عربستان تاکنون نتوانسته است پوزه یمنی ها را که از کشورشان دفاع میکنند به خاک بمالد. بلکه عربستان به علت ادامه یافتن کشته شدن نظامیان و شهروندانش در مناطق مرزی به شدت به دردسرافتاده است. با ادامه یافتن جنگ، بر شمار قربانیان افزوده میشود و بیماریها گسترش مییابد و به تدریج صدای قربانیان، دیوار سکوت را میشکند و درخواست ها برای توقف جنگ و متهم کردن طرف «قویتر» به عنوان مسئول فجایع انسانی و گسترش بیماری، افزایش مییابد.
حتی مناقشه سیاسی که بین کشورها روی میدهد، عمدتا طولانی میشود و کنترل اوضاع از دست کسانی که آغازگر مناقشه بودند خارج میشود. این چیزی است که اکنون در بحرانی که عربستان سعودی و سه متحد آن علیه قطر به راه انداخته اند در حال اتفاق افتادن است. چه کسی فکر می کرد این کشور کوچک خلیج فارس خواهد توانست در برابر تهاجم سیاسی بیامانی که جهان را شگفت زده کرد بایستد؟ چه بسا افراد زیادی گمان میکردند قطر بدون قید و شرط تسلیم خواهد شد به ویژه زمانی که محاصره زمینی و هوایی و دریایی این کشور آغاز شد و مردم آن به شکلی وحشیانه که در برخی موارد به رفتار نیروهای اشغالگر اسرائیلی با فلسطینی ها شبیه است، در محاصره قرار گرفتند. با این حال، کسانی که قطر را هدف قرار دادند نتوانستند از برنامه خود به نتیجه راضی کننده ای دست یابند بلکه شواهد نشان دهنده شکست غیرمنتظره ائتلافی است که در آن علاوه بر عربستان، کشورهای مصر و امارات و بحرین هم حضور دارند. در اینجا به برخی تحولات که مؤید این دیدگاه است اشاره میشود:
نخست؛ هفته گذشته عربستان تمایل خود را به تحویل دادن فرودگاه صنعا به سازمان ملل متحد اعلام کرد تا بازگشایی شود و امکان انتقال مواد غذایی و دارو برای مردمی که سی ماه محاصره شده اند و بیماری به ویژه وبا بین آنها شیوع پیدا کرد است فراهم شود. بر اساس تازه ترین آمارهای سازمان «یونیسف» شمار مبتلایان به این بیماری در یمن به نیم میلیون نفر میرسد و شمار قربانیان ان از ٢٧ آوریل تاکنون به ١٩۶١ نفر رسیده است. این مسئله فشارشدیدی بر عربستان سعودی وارد میکند که عامل اصلی شیوع این بیماری به علت محاصره ای که بر یمن تحمیل کرده، شناخته میشود. در اینجا ایستادگی یمنیها و مقاومت آنها، نقشی اساسی در به جنبش در آوردن وجدان جهانی دارد تا بر طرف های خارجی فشار آورد. هر روز که میگذرد فشارهای سیاسی و فشار سازمان های بشردوستانه بر آمریکا و انگلیس برای متوقف کردن صدور سلاح به عربستان که از آن برای بمباران غیرنظامیان در جنگی غیرقانونی استفاده میشود افزایش مییابد.
مشکل واشنگتن و لندن این است که کاملا ملاحظات بشردوستانه را کنار گذاشته اند و بیشتر به پول نفت عربستان سعودی چسبیده اند. این پول آب دهان دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا را به راه انداخت و او با سفر به عربستان سعودی، موضع گیری سیاسی آمریکا را در برابر صدها میلیارد دلار پول عربستان فروخت. این احساس به شکلی گسترده وجود دارد که سفر ترامپ به عربستان از نظر نتایج منفی، بیسابقه بوده است. به محض آن که ترامپ شبه جزیره عربستان را پس از اعلام حمایت سیاسی بیقید و شرط از ریاض ترک کرد، دولت بحرین تصمیم به حمله به منطقه الدراز گرفت و شماری از شهروندان را کشت و به تحصن در مقابل منزل شیخ عیسی قاسم پایان داد. در همان حال عربستان سعودی با کمک سه دولت دیگر، قطر را به شکلی غیرمنتظره هدف قرار داد. اخیرا نیز نیروهای عربستان سعودی به منطقه الشرقیه حمله کردند و شهرک العوامیه را به طور مستقیم مورد حمله قرار دادند و با تخریب گسترده آن، مشکل انسانی خطرناکی به وجود آوردند. اینها دستاورد عربستان سعودی از نیم تریلیون دلاری بود که قول پرداخت آن را به آمریکا داده است.
دوم؛ مصر به فرستادگان وزیر امور خارجه آمریکا اطلاع داد قطر از موضع خود در مخالفت با شروط سیزده گانه و اصول شش گانه که ائتلافی به ریاست عربستان سعودی تحمیل کرده، عقب نشینی نکرده است. سامح شکری وزیر امور خارجه مصر در دیدار با ژنرال بازنشسته آنتونی زینی و تیموتی لیندرکینگ دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور خلیج (فارس) که فرستادگان وزیر امور خارجه آمریکا در بحران قطر هستند، با آنان درباره «نگرانی از نقش آفرینی منفی قطر گفتگو کرد». لیندرکینگ گفت کشورش به گشایش در بحران تمایل دارد. روشن است که ایستادگی قطر به موضوعی دردسرساز برای آمریکایی ها و ائتلاف سعودی تبدیل شده است به ویژه که خواسته های مطرح شده از قطر، منطقی نیست. عربستان سعودی ابتکار عمل را از دست داده است آن هم در شرایطی که به علت کودتای سفید محمد بن سلمان علیه پسر عمویش محمد بن نایف، گرفتار بحران در داخل خاندان سعودی است. اما مصر نیز به علت کارنامه سیاه خود در زمینه حقوق بشر و مصادره آزادیهای مدنی عمومی و ناتوانی نظامیان در مدیریت کشور با روشی امروزی که مستلزم احترام به دموکراسی و حقوق بشر است، با انتقادات گسترده مواجه است.
سوم؛ عربستان سعودی با روی آوردن به سمت عراق و ایران خیلیها را غافلگیر کرد. در حالی که ایران در موضع خود در قبال عربستان تا حدی محتاط بوده است، بغداد ارتباط با ریاض را آغاز کرد و دیدارهایی بین دوطرف صورت گرفت که شامل سفر نخست وزیر عراق و سید مقتدی صدر به عربستان میشد. این همگرایی، نوعی بحران بیصدا در عراق ایجاد کرد که نشانه های آن در سیاست های ضد و نقیض دولت نمایان است. دیپلماسی عراق که زیر فشارهای داخلی و خارجی است، پویایی خاص خود را دارد. دولت عراق با فشارهایی مردمی برای درنگ کردن در حرکت به سوی ریاض مواجه است و از طرف دیگر تغییراتی در رویکرد عربستان در هفته های اخیر یعنی بعد از بحران سازی با قطر ایجاد شده است. ناگهان ریاض از همگرایی قطر با ایران و ائتلاف آن با ترکیه احساس نگرانی کرد و تلاش کرد با حرکت به سمت عراق و ایران، این همگرایی را دور بزند. فرا رسیدن موسم حج، فرصتی برای نشان دادن «حسن نیت» فراهم کرد به طوری که مسئولان حج عربستان سعودی از حجاج این دو کشور در فرودگاه جده با دسته گل استقبال میکنند که تاکنون سابقه نداشته است. فاصله زمانی بین فتوای علمای سعودی که ایرانی ها و عراقی ها را تکفیر کردند، و استقبال از آنها در فرودگاه جده بیش از چند ماه نیست. این تحول به چه معناست؟
چهارم؛ در میان بازی طناب کشی بین آمریکا و کره شمالی و روابط بی ثبات بین دو سوی اقیانوس آتلانتیک، دولت آمریکا نیز با گزینه های دشواری در روابط خارجی و اولویت های خود مواجه است. نوعی نگرانی و وحشت در سراسر جهان از بیم آغاز درگیری مسلحانه بین دوطرف ایجاد شده است. مشکل اینجاست که این کشمکش ممکن است کشورهای دیگری را درگیر مناقشهای کند که به دو کشور محدود نخواهد ماند. آمریکا برای خویشتنداری زیر فشار است ولی دولت آمریکا که در داخل با مخالفت مکرر با سیاست ها و مواضع ترامپ مواجه است، ممکن است در صدد دستیابی به پیروزی نظامی در خارج از کشور برآید که موجب تقویت ریاست جمهوری بیثبات ترامپ شود. با توجه به واقعیت های گفته شده، میزان خطری که بشریت را تهدید میکند مشخص میشود.
شایسته بود که حکام کشورهای عربی و اسلامی، منطقه و ملت های آن را از خطر اختلاف و کشمکش دور میکردند و آنها را به سمت تولید و رفاه بیشتر پیش میبردند. آنچه مورد نیاز است، بازآرایی خِرد عربی به ویژه در بین جوانان، به دور از تمایلات برای تحقق بخشیدن به هدفی سیاسی در اینجا یا آنجا و با تمرکز بر مسائل همه امت عربی و بازپروری این امت به دور از چشمداشت های حاکمان و سیاست های آنان است.
0 Comments