جفری بال در مطلبی که سایت اینترنتی فورچون آن را منتشر ساخت، نوشت: شرکت نفتی رویال داچ شل در مارس 2017 اعلام کرد بیشتر سهامش را در ماسههای نفتی کانادا به ارزش 25/7 میلیارد دلار به فروش میرساند؛ در این پروژۀ گسترده میلیونها بشکه از هیدروکربنهای چسبناک و غلیظ از دل زمین در پروسهای که بیشتر شبیه به فعالیت معدنی است تا حفاری استخراج شدهاست. شرکت شل با این قبیل واگذاری قصد دارد فعالیتش را در مناطقی که دارای مزیت رقابتی است افزایش دهد. پس از ماهها بررسی در پشت درهای بسته در دفتر مرکزی شل در لاهه، مدیران ارشد شل به این نتیجه رسیدهاند که صنعت انرژی بطور اساسی روبه تغییر است و این تغییر میتواند بهرهداری از ماسههای نفتی سودآور را به بدهی تبدیل کند.
گروهی از تحلیلگران شل به این نتیجه رسیدهبود که تقاضای جهانی برای نفت ممکن است در کمتر از یک دهه آتی به اوج برسد. آنچه این اوجگیری تقاضا را تسریع میکند افزایش ناگهانی جایگزینهای سوخت فسیلی از انرژی خورشیدی و بادی به خودروهای برقی است که قیمت آنها بسیار بیشتر از آن چیزی که مدیران شل پیشبینی کرده بودند کاهش یافتهاست. مدیران شل بر این باور بودند که وقتی اوج تقاضا برای نفت فرا برسد، قیمت نفت ممکن است کاهش آرامی را شروع کند و بعد این کاهش قیمت به حدی زیاد شود که تولید ماسههای نفتی مقرونبهصرفه نباشد. این امر فقط یک سیکل قیمت نفت نخواهد بود که بعد از هر کاهش قیمتی، دور جدید افزایش قیمت آغاز شود. این روند آغاز دورهای خواهد بود که قیمت نفت در آن ممکن است برای همیشه پایین باشد.
اگر این سناریو محقق شود، شل که ماسههای نفتی زیادی در اختیار دارد قبل از اینکه تصمیم بگیرد با این داراییها چه کند بدبخت میشود.

شل به این نتیجه رسیدهاست که تقاضا برای نفت احتمالاً در زمانی بین اواخر دهه 2020 و اواخر دهه 2040 اتفاق خواهد افتاد، چراکه تغییری عظیم و حماسی در صنعت انرژی در حال انجام است؛ یعنی تغییر از نفت به برق.
آنچه این تغییر را به سمت جایگزینهای نفت و گاز که جدید و مقرونبهصرفه هستند تسریع میکند بیش از هر چیز انرژیهای خورشیدی، بادی و باتریها میباشند. محدویتهای شدیدی را که دولتها بر انتشار گازهای گلخانهای در اروپا، چین و اغلب کشورهای درحالتوسعه برای کنترل کربن اعمال میکنند نیز باید به آن اضافه کرد.
اگر شل نتواند خود را برای چشمانداز جدید انرژی آماده کند، با داراییهای انبوه بهگِلنشسته مواجه میشود: نفت و گازی در دل زمین که سهامدارانش میلیاردها دلار برای استخراج آن پول پرداختهاند، اما به واسطه ملایم شدن تقاضا، این شرکت قادر نخواهد بود به شکلی سودآور آن را حفاری کند و به فروش برساند.
بن ون بوردن، مدیرعامل شل، میگوید: اینگونه نخواهد شد و ما بیکار نخواهیم نشست و خود را با وضعیت جدید سازگار خواهیم ساخت. اما مشکل این است که مسیر روبهجلو برای شرکتهای عمده نفتی همانند گذشته کمتر روشن است. به گفته مدیرعامل شرکت شل، در گذشته مسیر فعالیت مشخص بود و رویکرد محافظهکارانه جواب میداد، اما چالش فعلی این است که دیگر نمیدانیم آینده به کجا میرود.
بنابراین شرکت شل دارد شرطبندی استراتژیک بزرگی را انجام میدهد. اگر این شرطبندیها موفقیتآمیز باشد، این شرکت برای زمانی که نفت دیگر تسهیلکننده اقتصاد جهانی نخواهد بود، بازسازماندهی خواهد شد؛ این شرکت بزرگ نفتی به یک شرکت بزرگ انرژی تبدیل خواهد شد.
اولین حرکت شرکت شل کاهش هزینههای عملیات است تا در موقعیتی بهتر از رقبایش قرار بگیرد. شرکت شل پیشبینی میکند تقاضای جهانی برای گاز طبیعی طی چند دهه افزایش خواهد داشت. اما مدیرعامل شل پروژههای نفتی را کاهش دادهاست و قصد دارد فقط پروژههایی را حفظ کند که سود خوبی دارد.
شل پروژههایی به ارزش میلیاردها دلار – ازجمله ماسههای نفتی- را فروختهاست. این شرکت سکوهای نفتی در آبهای عمیق و پروژههای گاز شیل در مناطق ساحلی را بازطراحی میکند.
بازی دوم مدیرعامل شرکت شل دشوارتر است. وی در تلاش است تا شل را در موقعیت بازیگر مهم و بینالمللی در عصر برق قرار دهد.
در بستر شرکت بزرگی به نام شل، این تحرکات کوچک محسوب میشوند. این شرکت میگوید قصد دارد تا سال 2020 سالیانه مبلغی بین 1 تا 2 میلیارد دلار را به بخشی به نام انرژیهای جدید اختصاص دهد، مبلغی که در صورت تحقق حدود 4 تا 8 درصد از 25 میلیارد دلاری خواهد بود که شل در سال 2017، به عنوان کل سرمایهگذاریاش برآورد کردهاست.
شل در نوامبر 2017 اعلام کرد قصد دارد شدت و میزان کربن از عملیات این شرکت در زمینه انرژی را کاهش دهد و محصولات انرژی را که به فروش میرساند تا 2035 تا 20 درصد و تا سال 2050 حدود 50 درصد کاهش دهد. آنچه شل در نظر دارد تحرکاتی برای دوره پسانفت است تا توانایی این شرکت برای دوره یادشده حفظ شود. نکته حائز اهمیت این است که شل باید شبکههای خود را کمتر بر روی مولکولهای کثیف و بیشتر بر روی الکترونهای پاک متمرکز کند.
سیون فلاورز، تحلیلگر مسائل انرژی در وود مکنزی، میگوید: بازار انرژی به سرعت و بیش از تصور ما در حال تغییر است، چراکه هزینههای سوختهای رقابتی روبهکاهش است. تقاضا برای بنزین و گازوئیل در کمتر از یک دهه آتی و قطعاً تا سال 2030 به اوج خواهد رسید. اگر ناچار به جایگزینساختن محصول اصلی یعنی نفت و گاز با چیز جدیدی هستید، این کار بسیار دشواری است و زمان زیادی نیاز دارد. زمانی دست به این کار بزنید که قادر به انجام آن باشید.
دیگر شرکتهای نفتی بزرگ نیز چنین تغییری را در دست انجام دارند، اما این کار را بسیار دشوار یافتهاند. شرکت توتال فرانسه، در سال 2011، 60 درصد از سهام سان پاور، شرکت بزرگ سازنده پانلهای خورشیدی را که در کالیفرنیا مستقر است به ارزش 37/1 میلیارد دلار خریداری کرد و در سال 2016، سهام شرکت باتریسازی فرانسه به نام سافت را به ارزش 1/1 میلیارد خرید.
یرمی بنتام، یکی از کارشناسان شرکت شل، در خصوص تغییرات پیشرو در صنعت انرژی و تلاش برای یافتن انرژیهای جایگزین گفت: در این خصوص بسیار اغراق شدهاست و با این قبیل تغییرات نباید بهگونهای رفتار کنیم که به سرنوشت پرندهای به نام دودو دچار شویم. دریانوردان هلندی در قرن 17، پرندهای به نام دودو را از موریس به هلند آوردند. این پرنده علیرغم اینکه زمانی سرحال بود، به دلیل تغییر وضعیت از بین رفت. باید اطمینان حاصل کرد که شرکت شل به سرنوشت پرنده دودو دچار نشود.
بین سالهای 2014 تا 2016 با کاهش قیمت نفت، فروش خودروهای برقی رونق گرفت و تعداد آن به دو برابر افزایش پیدا کرد؛ یعنی از 323 هزار تا 753 هزار افزایش یافت. همینطور، درصد میزان برق تولیدی در سطح جهانی از منابع بادی و خورشیدی از 5/4 به 2/5 درصد در یک سال رسید. نکته حائز اهمیت این است که انرژیهای جایگزین دارند مقرونبهصرفهتر میشوند.

یرمی بنتام و تیمش چهار سناریو جهت کمک به شرکت شل برای حرکت در فضای نامعلوم فعلی تهیه کردند. یک محور از سناریوی چهارگانه تقاضای جهانی برای همه انرژیها است. محور دیگر نفوذ تکنولوژیها اعم از خورشیدی، بادی، خوردورهای برقی و دیگر انرژیها است که موجب کاهش تقاضا برای سوختهای فسیلی میشود.

اگر جهان دارای تقاضای بالا برای انرژی و تکنولوژی پایین محقق شود، تقاضای جهانی برای نفت تا اواخر دهه 2040، به اوج نخواهد رسید. در چارچوب این سناریو، تا سال 2020، تقاضای جهانی برای انرژی بهطور اساسی بیشتر از زمان کنونی خواهد بود و نفت، زغال و گاز طبیعی هریک حدود یکچهارم کل انرژی مورد تقاضا را تشکیل خواهند داد و انرژی خورشیدی و بادی در مجموع حدود 5 درصد را شامل میشود.
اما اگر جهانِ با تقاضای کم برای انرژی و تکنولوژی پیشرفته محقق شود، تقاضای جهانی برای نفت ممکن است در اواسط دهه 2020 به اوج برسد. در این صورت، تا سال 2040، تقاضای جهانی برای انرژی بسیار کمتر گسترش یابد، نفت و گاز هریک حدود یکچهارم، زغال یکپنجم و انرژی خورشیدی و بادی در مجموع 15 درصد از کل تقاضا برای انرژی را به خود اختصاص خواهند داد.
مشکل اینجاست که شل هیچ نشانهای در اختیار ندارد که کدامیک از چهار سناریو محقق خواهد شد. از سال 1971، میزان مجموع انرژی جهانی بیش از دو برابر شده و اندازه انرژی فسیلی تقریباً بین 80 تا 85 درصد ثابت بودهاست.
مدیرعامل شرکت شل میگوید وقتی به نیمه دوم قرن حاضر نگاه میکنید، ممکن است نیمی از سیستم انرژی، تجدیدپذیر باشد و مقداری زیادی از انرژی تجدیدپذیر خورشیدی و بادی است. ازاینرو، اگر میخواهید در این بازاری غیر از بازار نفت و گاز نقشآفرینی کنید باید ظرفیتها و تواناییهای لازم را داشته باشید.
وقتی از بیرون به استراتژی شل نگاه میکنید شبیه به مجموعهای جدا از هم است. به عنوان مثال، شل بخشی از کنسرسیوم ساخت مجتمعهای انرژی خورشیدی در عمان و کالیفرنیا است. هدف آنها تولید حداکثری نفت است. نیروگاههای خورشیدی در کنار حوزههای نفتی قدیمی ساخته میشوند. در این حوزههای نفتی، به جای تزریق بخار حاصل از سوزاندن گاز، برای تولید نفت از برق خورشیدی استفاده خواهد شد.
شل از شرکت صادرات و واردات صدف دریایی به یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی دنیا تبدیل شدهاست. چه کسی میداند در آینده به چه سمتی میل میکند؟ انرژی خورشیدی؟ انرژی بادی؟ یا چیز دیگر؟
0 Comments