جدیدترین مطالب
تحلیلی بر سفر نخست وزیر عراق به انگلیس
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل بینالملل، سفر نخستوزیر عراق به انگلیس و توافقهای حاصله در این سفر را برای آینده عراق در غرب آسیا حائز اهمیت دانست و گفت: عراق در مسیر عبور از یک دولت “نابسامان” به لحاظ سیاسی، اقتصادی و امنیتی به سمت یک دولت با ثبات اقتصادی، سیاسی و امنیتی در منطقه است.
چرا سیاست خارجی ترامپ به سختی قابل تعریف است؟
شورای راهبردی آنلاین – رصد: معمولاً دونالد ترامپ در عرصه روابط خارجی یک انزواگرا توصیف میشود. به گفته منتقدان، ترامپ سزاوار این عنوان است، زیرا او راهبرد دیرینه آمریکا در زمینه مداخله عمیق را رها میکند، راهبردی که خواستار ترویج و حفاظت از نظم جهانی لیبرال با استفاده از قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا است؛ اما این توصیف انزواگرایانه دقیق نیست.
أحدث المقالات
تلاش قطر برای میانجی گری: از جاه طلبی تا موفقیت
سلطان برکات، رییس بخش پژوهشی مرکز بروکینگز در دوحه به بررسی تلاشهای قطر برای میانجیگری پرداخت و نوشت: این تلاش ها، میانجیگری میان دولت یمن و حوثیها در سال 2007-2008، میزبانی مذاکرات برای رفع بحران سیاسی لبنان در سال 2008 و نیز مذاکرات میان دولت سودان و شورشیان در دارفور را شامل میشود.
با وجودی که سابقه موفقیت قطر در این جریانات متفاوت بوده است، اما تحلیل مفصل این سابقه نکاتی را مشخص می سازد که اگر روی آن کار شود، می تواند قطر را به ایفای نقش در حل بحران های منطقه قادر سازد.
از نظر برخی، این تلاش بخشی از اقدامات این دولت برای مشهور ساختن خود و در عین حال تقویت اعتبار جهانی اش بوده است. شاهد این ادعا را می توان در اقدامات دوحه برای سرمایه گذاری در شبکه تلویزیونی الجزیره و نیز تلاش برای میزبانی بازیهای آسیایی 2006 و جام جهانی 2022 سراغ گرفت.
در این راستا می توان این اقدامات را راهی برای جلا بخشیدن قطر به اعتبار دیپلماتیک خود و تبدیل شدن به چهره ای به عنوان یک بازیگر منطقه ای مهم در نظر گرفت. در حالی که مقامات قطری بر مزایای راهبردی میانجیگری تاکید دارند، چنین فعالیتی را الزامی اخلاقی نیز توصیف میکنند.
برخی فاکتورها به قطر در تبدیل این انگیزهها به فعالیت های میانجی گری واقعی کمک کرده است. حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر از زمان روی کار آمدن در سال 1995 سیاست خارجی بسیار فعالی را دنبال کرد که درصدد مطرح کردن قطر و در عین حال ایجاد توازن میان روابط رقابتی و حفظ خطوط ارتباطی باز با همه طرفها بوده است.
این روابط به این کشور کمک کرد تا به عنوان یک میانجی پذیرفته شود – به عنوان مثال روابط خوب با جناح های مختلف در لبنان، به ویژه حزب الله، قطر را در جایگاهی قرار داد که بتواند در آنجا نقش یک میانجی را ایفا کند.
در عین حال قطر منابع مالی برای انتقال و میزبانی هیات های بزرگ برای دوره های زمانی طولانی را در اختیار دارد و از طریق اقدامات گسترده بشردوستانه و دادن تعهدات سرمایه گذاری برای حمایت از توافقات احتمالی صلح برای خود اعتبار ایجاد میکند.
مهم تر آنکه وجود یک ساختار شخصی تصمیم گیری به تعداد کمی از افراد مهم به ویژه امیر پیشین و وزیر امورخارجه و نخست وزیر پیشین اجازه داده است به تلاش هایی برای میانجی گری دست بزنند و از روابط شخصی خود به عنوان اهرم برای به دست آوردن توافقات استفاده کنند.
کارنامه میانجیگری قطر
پیش از سال 2011 این تلاش ها نتایجی متفاوت داشت. در حالی که مزیت های قطر به عنوان یک میانجی در کشاندن طرف ها بر سر میز مذاکره در کل موفق واقع شد، اما این اقدامات بیشتر در رفع کوتاه مدت بحران ها موفق بود تا در ارایه راه حل های بلند مدت.
توافق ابتدایی در بحران حوثیها خیلی زود در بحبوحه اختلاف میان دولت های یمن و قطر از بین رفت و در حالی که توافق 2008 دوحه در خصوص لبنان از بحرانی بزرگ تر جلوگیری کرد، اما از مسایل عمیق تر غافل ماند.
همچنین در حالی که سند دوحه درباره صلح در دارفور در سال 2011 پیشرفت مهمی میان احزاب رقیب بود، اما نتوانست حمایت گروههای شورشی قدرتمند را کسب کند و بحران را فقط به طور نسبی حل کرد.
مذاکره کنندگان قطری گهگاه درک کاملی از بحران نداشته اند و درعین حال کمبود ظرفیت نظارتی باعث تضعیف نظارت قطر بر اجرای توافقات و پرداخت بودجه های وعده داده شده، بوده است.
تغییر از میانجیگری به سمت مداخله
انقلابهای عربی نقطه عطفی در تعاملات منطقه ای قطر محسوب می شود و تمرکز این کشور را از میانجی گری در بحران به سمت مداخله فعال تغییر داد.
قطر با پوشش گسترده ناآرامی های ابتدایی در تونس، مصر و دیگر کشورها از طریق شبکه تلویزیونی الجزیره به متحد کردن اتحادیه عرب و جامعه بین المللی برای مداخله در لیبی کمک و تلاش کرد در مورد سوریه نیز همین کار را انجام دهد. قطر به طور همزمان به حمایت سیاسی و مالی قابل توجهی از گروههای تازه به قدرت رسیده، نظیر اخوان المسلمین در مصر به ویژه بعد از انتخاب شدن محمد مرسی به عنوان رییس جمهور پرداخت.
این تغییر در سیاست واکنش شدیدی را علیه اقدامات قطر در زمانی باعث شد که این کشور خود را برای انتقال قدرت پس از کناره گیری امیر تمیم از قدرت در سال 2013 آماده می کرد.
قطر با وجود تمرکز بیشتر بر امور داخلی خود به روابط نزدیکش با گروههای اسلامی منطقه از جمله در مصر، جایی که مرسی با کودتای نظامی در ژوییه 2013 برکنار شد، ادامه داد.
اختلافات بر سر این سیاست ها میان دولت های شورای همکاری خلیج فارس نهایتا باعث شد عربستان، امارات و بحرین در مارس 2014 سفیران خود را از دوحه فرا بخوانند.
چالش ها برای میانجی گری بیشتر قطر در منطقه بسیار است. روابط تیره دوحه با مصر و عربستان، همان طور که در جریان اقدامات این کشور برای مذاکره آتش بس میان اسراییل و حماس در بحران اخیر دیده شد، تلاش هایش برای میانجی گری را تضعیف کرده است.
پتانسیلهای قطر
دیدگاه عضو ارشد مرکز بروکینگز دوحه این است که “با توجه به بحران های جاری، منطقه به مکانی نیاز دارد که از نظر فاصله و وابستگی فرهنگی در دسترس و نزدیک باشد، جایی که در آن طرف های مخالف بتوانند برای رفع اختلافاتشان در مکانی نسبتا بی طرف با یکدیگر ملاقات کنند.”
در کوتاه مدت موفقیت های کوچک نظیر موفقیت در آزاد کردن راهبه های سوری در معلولا می تواند مبنایی برای احیای دوباره اعتبار قطر برای میانجی گری باشد.
در بلند مدت نیز قطر این پتانسیل را دارد که با توجه به داشتن منابع مالی گسترده و روابط خوب با بازیگران کلیدی در مناطق بحران بتواند رویکرد جدیدی را برای میانجی گری ایجاد کند.
مقامات قطری برای رسیدن به این هدف باید کار کنند تا نهادهای این کشور را برای مدیریت اقدامات میانجی گرانه گسترش دهند؛ از جمله مستند سازی نظاممند مداخلات این کشور به عنوان طرف ثالث و استفاده از این منابع در تعلیم کادرهای دیپلماتیکی که بتوانند مذاکرات را مدیریت کنند.
دوحه برای ایجاد زیر ساخت لازم جهت این دست اقدامات باید تلاش هایش در این راستا را مستند سازد، بهتر است با ثبت تجاربش در میانجی گری و نگهداری از آنها در یک مخزن ملی از آنها بهره گیرد.
توصیههای کاربردی
این کارشناس بروکینگز نوشت: با نگاهی به دوردست، توصیه می شود قطر با ایجاد یک نهاد مستقل غیردولتی به منظور فراهم کردن زمینه گفت و گو و میانجی گری، چه به صورت یکجانبه و یا از طریق مشارکت با دولت هایی که سابقه میانجی گری دارند، درصدد بهره گیری از روابط سیاسی قابل توجه و منابع مالی این کشور به عنوان یک اهرم برآید.
توسعه پتانسیل این کشور برای تبدیل شدن به میانجی نیازمند ایجاد یک ظرفیت مبتنی بر نهادها و نه افراد و نیز نظارت بادوام بر راه حل های بلند مدت است.
این کشور باید با برداشتن گام هایی عمل گرایانه، راهبرد روشن تری برای ورود به بحران های منطقه ای تدوین کند. دوحه باید درباره اینکه چه زمانی و چگونه در مورد یک بحران وارد عمل شود، به صورت گزینشی تر اقدام کند و مقامات این کشور باید قبل از متعهد کردن منابع محدودشان برای میانجی گری هر شرایطی را به خوبی بررسی کنند. آنها بعد از انتخاب، باید دلایلشان برای این کار را به روشنی بیان و تلاش کنند نگرانی های طرف ها را رفع کنند.
به علاوه هرگونه تعهد مالی قطر باید به عنوان یک سرمایه در توسعه بلندمدت مناطق مستعد جنگ وتحت تاثیر بحران عمل کند، نه اینکه مشوقی برای آوردن اعضا بر سر میز مذاکره باشد.
اگر این گام ها و گام های دیگر برداشته شود، آنگاه قطر ممکن است در جایگاهی قرار گیرد که بتواند نقش رهبری در میانجیگری بحرانهای منطقهای را با رویکردی بلوغیافته و موثر از سر بگیرد.
0 Comments