جدیدترین مطالب

پایان دو دهه همکاری کرملین و کاخ سفید

پایان دو دهه همکاری کرملین و کاخ سفید

حمیدرضا جوادی قلعه و سعید محمدی کاوند در یادداشت مشترکی برای دیپلماسی ایرانی می نویسند: مقامات کرملین چه در طول این ۲۲ سال و چه در زمانی که روسیه از انتقال رهبران داعش از سوریه، لیبی و سایر نقاط غرب آسیا تحت چتر حمایتی آمریکا به افغانستان هشدار می‌داد باید می‌دانستند که تروریسم و ادعای مبارزه با آن تنها یک کارت بازی در دستان مسئولان کاخ سفید است.
Loading

أحدث المقالات

مسکو: آلمان حق اخلاقی ندارد که با قربانیان نازی ها رفتار متفاوتی داشته باشد

ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه، در توضیح اظهارات برلین درباره مسئولیت ویژه آلمانی ها در قبال یهودیان، گفت: آلمان حق اخلاقی ندارد که با قربانیان جنایات نازی ها متفاوت رفتار کند.

Loading

آیا جهان عاری از سلاح هسته ای هدف درستی برای خلع سلاح است؟

۱۳۹۸/۰۴/۰۳ | موضوعات

شورا آنلاین - ترجمه: پژوهشی که بولتن دانشمندان اتمی آمریکا منتشر کرده، حکایت از آن دارد که کشورهای عربی هدف غایی خلع سلاح را حذف کامل سلاح اتمی کشورهای دارای تسلیحات هسته‌ای برمی‌شمارند و می‌گویند این کشورها تاکنون به تعهدات خود عمل نکرده اند؛ در مقابل، ترکیه بازدارندگی هسته‌ای را برای امنیت جهان ضروری می داند و چین هم سطح حداقلی بازدارندگی هسته ای را برای کوتاه مدت موثر قلمداد می کند، با این حال مقامات این کشور تاکید دارند که باید به سمت جهان عاری از سلاح هسته ای حرکت کنیم.

آمریکا و روسیه خود را ملزم به پیگیری خلع سلاح کامل هسته‌ای کرده‌اند. اما با وجود این الزامات معاهده‌ای، منطقی است که این سوال مطرح شود که آیا آمریکا و روسیه هیچگاه چنین قیودی را بر قدرت خود خواهند پذیرفت. بر این اساس آیا انهدام کامل تسلیحات هسته‌ای هدف مناسبی برای جنبش خلع سلاح است؟ یا آیا روند خلع سلاح در صورتی که هدف، کاهش زرادخانه‌ها به حدی باشد که بازدارندگی حداقلی را در اختیار کشور دارنده این تسلیحات قرار دهد، سریع‌تر پیش خواهد رفت؟

وائل الاسد، نماینده خلع سلاح و امنیت منطقه‌ای دبیرکل اتحادیه عرب، سینان اولگن، رییس اندیشکده EDAM ترکیه و لی بین، عضو ارشد بنیاد صلح بین‌المللی کارنگی و استاد دانشگاه تسینگوآ در پکن هر یک در مقالاتی جداگانه به نگاه اعراب، ترکیه و چین درباره روند خلع سلاح پرداخته‌اند.

این پژوهش‌ها در قالب سلسله میزگردهای توسعه و خلع سلاح بولتن دانشمندان اتمی صورت گرفته و در شماره ژانویه/فوریه 2015 مجله بولتن دانشمندان اتمی منتشر شده است.

 

1-کشورهای عربی و خلع سلاح؛

کشورهای عربی بر این نظرند که کاهش تعداد سلاح نباید هدف غایی خلع سلاح باشد و تمرکز بر این امر یک حس کاذب از امنیت ایجاد می‌کند و توجهات را از هدف اصلی یعنی خلع سلاح کامل، منحرف خواهد ساخت. کشورهای اتمی همواره در پی ایجاد زرادخانه مطلوب و فراخور اعتبارشان برای تقویت قدرت ملی هستند. زرادخانه کوچک‌تر، ماهیت مناسبات قدرت‌های جهانی را تغییر نمی دهد.

 

عدم برابری مسئولیت کشورهای اتمی و غیراتمی

سلاح هسته‌ای صرف‌نظر از اینکه در اختیار چه کشوری باشد، تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی است و به واسطه ماهیت غیرانسانی آن، مسئولیت خطیری را متوجه کشورهای دارنده آن می‌سازد. از اینرو هیچگونه برابری واقعی بین کشورهای برخوردار و غیربرخوردار (از سلاح هسته ای) وجود ندارد. البته مسئولیت کشورهای برخوردار و غیربرخوردار در زمینه پایبندی به الزامات معاهدات ناظر بر عدم اشاعه هسته‌ای برابر است. کشورهای غیربرخوردار، به جز برخی کشورها، به تعهدات خود در چارچوب ان.پی.تی عمل کرده اند، در حالی که کشورهای برخوردار به تعهدات خود عمل نکرده اند.

سلاح هسته‌ای در دکترین امنیتی کشورهای برخوردار، جایگاه برجسته ای دارد. این کشورها نسل های جدیدی از سلاح اتمی را تولید می کنند. آمریکا همراه با چین از تصویب معاهده منع جامع آزمایش هسته ای امتناع می کنند. کشورهای برخوردار در تمامی مجامع بین المللی در پی اِعمال مقررات سخت علیه چرخه سوخت و دسترسی کشورهای غیربرخوردار به فناوری هسته‌ای صلح آمیز هستند. این در حالیست که کشورهای اتمی همکاری فناورانه و هسته‌‌ای با سه قدرت بالفعل هسته‌ای یعنی هند، پاکستان و اسرائیل دارند. آنها درباره نپیوستن اسرائیل به معاهده ان.پی.تی سکوت می کنند.

 

رهیافت جدید

کشورهای غیرهسته‌ای انتظار دارند چه اتفاقی در کنفرانس بازنگری معاهده ان.پی.تی در سال 2015 رخ دهد؟ آیا کشورهای هسته‌ای باز هم تعهدات بیشتری که قصد عمل به آنها را ندارند، خواهند داد؟ برای جلوگیری از چنین پیامدی، چه اقدامات جدیدی باید اتخاذ شود؟

یک گروه اصلی از کشورهای غیرهسته‌ای  باید یک ائتلاف جدیدی میان کشورهای همسو از تمامی مناطق جهان تشکیل دهند. این ائتلاف باید پویشی را مبنی بر اینکه وضعیت موجود غیرقابل پذیرش و غیرقابل دوام است، آغاز و حمایت افکار عمومی و سازمان‌های غیردولتی را جلب کند. ائتلاف باید مجمع سالانه تشکیل دهد تا کشورهای غیربرخوردار مواضع خود را با یکدیگر هماهنگ کنند و تعهدات جدید عدم اشاعه را تا زمانی که چهار گام ویژه برای خلع سلاح برداشته نشود، نپذیرند.  

گام اول، تدوین چارچوبی برای مذاکرات خلع سلاح است. در این زمینه الزامات قانونی، سیاسی و فنی برای برچیدن سلاح هسته‌ای شناسایی شود. به عنوان مثال سازوکارهای ویژه راستی‌آزمایی پیش‌بینی شود.

گام دوم، تشکیل نهادی است که بر اجرای گام های عملی 13 گانه نظارت داشته باشد. لازم به ذکر است در کنفرانس بازنگری ان.پی.تی در سال 2000، کشورهای برخوردار، تعهداتی موسوم به 13 گام عملی برای خلع سلاح هسته ای تصویب کرده‌اند، ولی بدان عمل نکرده اند.

گام سوم این است که کشورهای برخوردار در چارچوب یک جدول زمانی اعلام شده ارتباطات هسته‌ای با کشورهای غیربرخوردار را قطع کنند. منظور از این گام، سیاست بازدارندگی هسته‌ای ناتوست که در این چارچوب در سرزمین کشورهای غیرهسته ای سلاح اتمی مستقر می کند.

گام چهارم، قطع همه همکاری هسته ای با اسرائیل، هند و پاکستان و اِعمال فشار بر آنها برای پیوستن به معاهده ان.پی.تی است.  

بیش از چهار دهه از زمانی که کشورهای هسته ای خود را متعهد به مذاکرات صادقانه در زمینه خلع سلاح نمودند، گذشته است. آنها هنوز در مرحله قبل از مذاکرات قرار دارند. هر بار که از آنها خواسته می شود تا به تعهدات خود در زمینه خلع سلاح عمل کنند، می‌گویند موانع سیاسی، فنی و امنیتی مانع از این کار می شود. همیشه موضوعی مانع مذاکرات و یا عمل به تعهدات می شود. مشکلات راستی آزمایی یا تهدیدات یا بازیگران غیردولتی از جمله موانعی است که همواره مطرح شده‌اند. اگر جهان می تواند سلاح شیمیایی را برچیند، چرا همین اقدام برای سلاح هسته ای صورت نگیرد؟  

 

2- ترکیه و خلع سلاح؛

از نظر ترکیه خلع سلاح کامل یک خیال واهی خطرناک است و به سه دلیل اساسی، پیگیری تئوریکی خلع سلاح، احتمالا به یک جهان خطرناک منجر خواهد شد:

اول اینکه، یافتن یک بدیل مناسب به جای سلاح و بازدارندگی هسته ای به عنوان یک ابزار حفظ امنیت دشوار است. بازدارندگی هسته‌ای موثر بوده است. حتی در اوج دوران قطب بندی ایدئولوژیکی جنگ سرد، جهان هرگز شاهد یک جنگ در مقیاس بزرگ نبود. اما با فقدان بازدارندگی هسته‌ای در نیمه اول قرن بیستم جهان شاهد جنگ بود. سیاستمداران و تصمیم‌سازان به قدرت تخریب سلاح هسته ای کاملا آگاه هستند و پی به پیچیدگی‌های ذاتی یک جهان هسته ای برده اند. مفهوم نابودی متقابل قطعی یک پایه استوار برای محدود ساختن دامنه و مقیاس تقابل بین کشورهای هسته ای ارائه کرده است.  

در غیاب بازدارندگی هسته ای، جهان بلافاصله بسیار خطرناک خواهد شد. اگر سرمایه های نظامی محدود به سلاح متعارف بود، در آن صورت جنگ های زیادی میان ملت‌ها رخ می داد. با کاهش عوامل بازدارنده در قبال منازعات، احتمالا نتوان از تجدید مسابقات تسلیحاتی متعارف جلوگیری کرد. امروزه، حداقل برای کشورهای هسته ای، وجود بازدارندگی هسته ای کاهش جدی را در هزینه های دفاعی در دوران ریاضت اقتصادی میسر می سازد. تصور این امر دشوار است که سطح مشابهی از ثبات از طریقی غیر از سلاح هسته‌ای به دست آید.

دوم اینکه، جهان بدون سلاح هسته ای چگونه مدیریت می شود؟ اگر جهان اساساً یک اتحادیه بزرگ صلح بود، در آن صورت خیلی شکننده می‌بود. وجود بازدارندگی هسته ای مزایای امنیتی زیادی دارد. تضمین جهان عاری از سلاح هسته ای مستلزم تاسیس یک معاهده جامع با پشتوانه شفاف توسل به زور است. جهان هرگز شاهد ظهور و تاسیس چنین رژیم عدم اشاعه و نهادی نبوده و هرگز نخواهد بود. زمانی که اولین کشور یاغی و متمرد هسته ای شد، رژیم منع اشاعه احتمالا کاملا از هم خواهد پاشید. از این رو رژیم منع اشاعه، جامع نیست و تنها برای محدود ساختن جاه طلبی های هسته ای موثر است. در یک جهان ناامن، یک مورد از ناپایبندی به رژیم عدم اشاعه موجب می شود هر کشوری در پی بازدارندگی خاص خودش برود. نتیجه چنین وضعیتی، سقوط و از هم پاشیدن رژیم عدم اشاعه و گسترش هسته ای به شکل سلسله وار اتفاق خواهد افتاد. فرض و تصور جهانی که در آن سلاح هسته ای برچیده شده است و در چنین جهانی می توان مانع از توسعه مجدد سلاح هسته ای توسط کشورهای یاغی و متمرد شد، استدلال خطرناکی است.  

عامل سوم، اضطراب و نگرانی درباره خلع سلاح کامل و انتقال موثر به جهان عاری از سلاح هسته ای است. تا زمانیکه برداشت تهدید به عنوان عاملی که کشورهای هسته‌ای را به کسب سلاح هسته ای سوق داده است، به طور دائم از بین نرود، توافق بین کشورهای هسته ای برای خلع سلاح کامل دشوار است. به عنوان مثال تا زمانیکه دولت پاکستان در برابر هند به عنوان همسایه قدرتمند و رقیب ژئوپلیتیکی‌اش احساس امنیت نکند، تن به خلع سلاح کامل نمی ‌دهد. استدلال مشابهی در مورد اسرائیل صدق می کند. جهان باید مهارت و توانایی بیشتری در حل و فصل یا مدیریت منازعات منطقه ای از طریق معماری امنیتی جامع یا معماری‌های چندلایه منطقه‌ای کسب کند تا احساس قدرت های متوسط این باشد که خلع سلاح کامل، امنیت بخش است. برچیدن سلاح هسته ای هدفی بلندپروازانه و پیشنهادی دشوار به شمار می‌رود. البته این امر نباید به مفهوم دست کشیدن از تلاش ها برای خلع سلاح تفسیر شود.

بلکه برعکس، کشورهای هسته ای و در رأس آنها آمریکا و روسیه، باید به سمت کاهش زرادخانه خود حرکت کنند. در غیر اینصورت، اجماع به عنوان سنگ بنای رژیم عدم اشاعه، به شدت به چالش کشیده می شود.

کشورهای هسته ای باید به تعهد جامع مبنی بر “سیاست نه به استفاده از سلاح هسته‌ای در حمله اول” دست یابند. متقاعد ساختن همه کشورهای هسته‌ای برای اتخاذ سیاست “نه به استفاده از سلاح هسته ای در حمله اول” چالش‌انگیز است. اگر تمامی کشورهای هسته ای سیاست بدون قید شرط ” نه به استفاده از سلاح هسته ای در حمله اول” را اتخاذ کنند، خطر جنگ هسته ای به طور قابل ملاحظه ای کاهش می‌یابد.

در بحران موشکی کوبا، جهان تا مرز یک جنگ هسته ای پیش رفت، اما آن واقعه به بیش از 50 سال پیش برمی گردد. از سال 1945 تاکنون از سلاح هسته ای استفاده نشده است. سوابق امر نشان می دهد که کشورها آموخته اند تا این سلاح دهشتناک را مدیریت کنند. کشورها مفاهیم امنیتی خود را با واقعیت‌های عصر هسته‌ای منطبق کرده‌اند. کشورها اول دکترین بازدارندگی هسته ای و سپس بازدارندگی موسع را تدوین کرده اند. سیستم موجود ممکن است مطلوب نباشد، اما کارایی آن اثبات شده است. بازدارندگی هسته ای چند دهه به خوبی به جهان خدمت کرده و حتی اگر زرادخانه های کشورهای هسته‌ای کوچک‌تر شود، باز هم بازدارندگی هسته ای موثر واقع می شود. مذاکره بر سر زرادخانه و کاهش آن باید هدف جامعه هسته ای جهانی باشد و نه برچیدن کامل آن.

 

3-چین و خلع سلاح؛

خلع سلاح هسته ای خیلی به کُندی به پبش می رود. عده ای بر این نظرند که اگر هدف خلع سلاح هسته ای بجای برچیدن کامل سلاح هسته ای، کاهش آنها به یک سطح حداقلی از بازدارندگی هسته ای بود، در آنصورت روند سریع‌تری به خود می‌گرفت. اگر حذف سلاح هسته‌ای بیش از این هدف خلع سلاح نباشد، هضم و درک این مسئله برای کشورهای غیرهسته‌ای که به آنها اجازه دسترسی به سلاح هسته ای داده نمی‌شود، دشوار خواهد بود.

تحت برخی شرایط، حفظ یک رهیافت حداقلی از بازدارندگی می‌تواند ارزشمند باشد. چنانچه متمرکز بر یک بازدارندگی حداقلی شویم در آن صورت کاهش سلاح هسته‌ای سریع‌تر نسبت به برچیدن سلاح هسته ای حاصل می‌شود. کاهش سلاح هسته ای یک تحول مثبت قلمداد می گردد و تنها یک گام موقتی در روند دستیابی به جهان عاری از سلاح هسته ای به شمار می‌رود.

در طول سال‌ها، یکی از اصول اساسی در مدیریت کاهش سلاح هسته‌ا‌ی آمریکا و روسیه (یا شوروی سابق) ثبات راهبردی بوده است. براساس تئوری ثبات راهبردی، در صورتی که رقیب هسته‌ای تعداد مشخصی از سلاح برای حفظ بقا در اختیار داشته باشد، طرف دیگر یا رقبای هسته‌ای انگیزه بسیار کمی برای آغاز حمله علیه دیگری یا افزایش زرادخانه خود دارند. سطح حداقلی از بازدارندگی هسته‌ای، راهبردی برای حفظ کوچک‌ترین قدرت هسته‌ای برای ممانعت از حمله هسته ای توسط رقیب است.

سطح حداقلی بازدارندگی هسته‌ای یک کشور بستگی به توانمندی‌های دفاعی و تهاجمی رقیب دارد. درحال حاضر، اندازه و قدرت هسته ای آمریکا و روسیه بسیار بزرگ‌تر از سطح حداقلی بازدارندگی هسته‌ای است، در حالیکه قدرت هسته ای فرانسه، انگلیس و چین به سطح حداقلی بازدارندگی هسته‌ای نزدیک‌تر است. اگر آمریکا و روسیه سلاح هسته‌ای خود را به سطح مناسب بازدارندگی حداقلی کاهش دهند و سه قدرت هسته‌ای دیگر به این روند به پیوندند، در آن صورت پیشرفت واقعی در خلع سلاح جهانی صورت خواهد گرفت.

یکی از مشکلات اساسی بازدارندگی حداقلی، کمّی‌سازی آن است. اجماعی بر سر اینکه چه تعداد کلاهک ها برای حملات متقابل هسته ای با هدف جلوگیری از یک حمله هسته ای نیاز است، وجود ندارد. عده ای چند ده کلاهک را کافی می دانند و برخی دیگر چند صد کلاهک را مد نظر دارند. همچنین اجماعی بر سر تعداد کلاهک های هسته ای اضافی و اینکه چه تعداد کلاهک اضافی برای تضمین بقا در برابر حملات هسته ای و متعارف دشمن و نفوذ در توانایی موشکی دشمن لازم است، نیز وجود ندارد.

راستی آزمایی یک جهان عاری از سلاح هسته ای آسان‌تر از یک رژیم ناظر بر بازدارندگی هسته ای است. در جهان عاری از سلاح هسته ای، کشورها نیازی به آزمایشگاه‌ها یا تجهیزات تولیدی برای سلاح هسته ای ندارند. کشورها همچنین نیازی به ذخیره مواد شکاف‌پذیر و کارکنان هسته‌ای نظامی ندارند. در چنین شرایطی وجود هرگونه شواهدی دال بر تجهیزات، امکانات، ذخیره سازی یا کارکنان نظامی برای سلاح هسته ای نقض تلقی می گردد. از این‌رو راستی آزمایی خیلی شفاف و ساده خواهد بود. به علاوه، اگر کشورها توانمندی و امکانات هسته‌ای نداشته باشند، دیگر نگرانی بابت رویه‌های راستی‌آزمایی و بازدیدهای سرزده نخواهند داشت. چنین شرایطی را با رژیم بازدارندگی هسته ای حداقلی مقایسه کنید که در چارچوب چنین رژیمی تمامی امکانات، آزمایشگاه‌ها و پرسنل هسته ای وجود دارد و راستی آزمایی را پیچیده تر می‌کند. بازدارندگی هسته ای حداقلی نمی‌تواند راه حل بلندمدتی برای مشکل سلاح هسته‌ای باشد. بازدارندگی هسته ای حداقلی ثابت کرده که یک گام موقت به سمت خلع سلاح کامل است. هدف نهایی همچنان باید حذف و برچیدن سلاح هسته ای باشد.

 

گام به گام

چگونه می توان به جهان عاری از سلاح هسته ای رسید؟ برای دهه ها خلع سلاح هسته ای بر کاهش و محدودسازی عددی زرادخانه هسته ای متمرکز بوده است. معاهده 1922 واشنگتن بین 5 قدرت دریایی جهت محدودسازی تعداد کشتی های جنگی کشورها تاثیری نداشت. کشورها نیاز خودشان به تعداد کشتی‌های جنگی را به اندازه و تعداد ناوگان دریایی کشورهای رقیب حساب می کردند و در اواسط دهه 30میلادی مسابقه تسلیحاتی شدت گرفت و معاهده یادشده سقوط کرد. به هرحال کنترل بر تعداد کشتی های جنگی تغییری در نگرش کشورها به جنگ افزارها ایجاد نکرد.

تاریخچه خلع سلاح شیمیایی رویکرد امیدبخش‌تری را نشان می‌دهد. پروتکل 1925 ژنو، کشورها متعاهد را از استفاده از سلاح شیمیایی منع کرد. این پروتکل به برقراری این ایده کمک کرد که هزینه برای هر کشوری که از سلاح شیمیایی استفاده می کند، بیشتر از مزایای آن باشد. از این رو، احتمال استفاده از سلاح شیمیایی کاهش یافت و کشورها تمایل بیشتری برای دست کشیدن از این تسلیحات‌شان نشان دادند. امروزه، خلع سلاح کامل شیمیایی تقریباً محقق شده است.

تاریخچه خلع سلاح شیمیایی نشان می دهد که باورها نسبت به سلاح قابل تغییر بوده و منع استفاده از آنها شیوه خوبی برای بی‌ارزش‌سازی آنهاست. مضافاً اینکه برای جامعه خلع سلاح هسته ای، اولویت باید مشروعیت زدایی استفاده از سلاح هسته ای و بی ارزش سازی آنها نزد مقامات تصمیم‌گیر کشورها باشد. اگر این ایده جا بیفتد که زیان‌های سلاح هسته ای بیشتر از سود آن است، در چنین شرایطی حذف و برچیدن سلاح هسته ای شانسی برای تحقق خواهد داشت.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *