جدیدترین مطالب
دکتر خرازی در اجلاس جهانی دولتها 2025:
آینده حکمرانی نه تنها باید دیجیتالی، بلکه میبایست عادلانه، دلسوزانه و مولد باشد
شورای راهبردی آنلاین: رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در سخنرانی خود در دوازدهمین اجلاس جهانی دولتها (World Governments Summit 2025) به موضوعات کلیدی پیرامون تحول حکمرانی در عصر هوش مصنوعی و عدالت اجتماعی پرداخت و گفت: «هوش مصنوعی باید همچون وسیلهای برای توسعه عدالت، توانمندسازی افراد جامعه و برقراری رفاه مشترک عمل کند. ما میتوانیم از این فناوری برای ایجاد جوامعی عادلانه، فراگیر و انعطاف پذیر استفاده کنیم. آینده حکمرانی نه تنها باید دیجیتالی، بلکه میبایست عادلانه، دلسوزانه و مولد باشد.»

أحدث المقالات
دکتر خرازی در اجلاس جهانی دولتها 2025:
آینده حکمرانی نه تنها باید دیجیتالی، بلکه میبایست عادلانه، دلسوزانه و مولد باشد
شورای راهبردی آنلاین: رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در سخنرانی خود در دوازدهمین اجلاس جهانی دولتها (World Governments Summit 2025) به موضوعات کلیدی پیرامون تحول حکمرانی در عصر هوش مصنوعی و عدالت اجتماعی پرداخت و گفت: «هوش مصنوعی باید همچون وسیلهای برای توسعه عدالت، توانمندسازی افراد جامعه و برقراری رفاه مشترک عمل کند. ما میتوانیم از این فناوری برای ایجاد جوامعی عادلانه، فراگیر و انعطاف پذیر استفاده کنیم. آینده حکمرانی نه تنها باید دیجیتالی، بلکه میبایست عادلانه، دلسوزانه و مولد باشد.»

مرکز سابان در امور سیاسی خاورمیانه بروکینگز بررسی کرد
کنشگری سیاسی اسلامی در سرزمین های اشغالی
لوران روبین در پژوهشی برای مرکز سابان در امور سیاسی خاورمیانه بروکینگز نوشت: این گونه اتفاقات فقط گوشه ای از پیچیدگی ها، چالشها و فرصت های حرکت اسلامی در اسرائیل را نشان می دهد.
رشد حرکت اسلامی در سرزمین های اشغالی
حرکت اسلامی در اسرائیل یکی از سه روندی است که در میان شهروندان عرب اسرائیل به وجود آمد و هم اکنون 80 درصد از جمعیت عرب این دولت از آن حمایت نموده و نقش مهمی در سیاست های محلی جوامع و در سطح ملی ایفا می کند. نامزدهای شهرداری از حرکت اسلامی در شهرهای هورا و کفرقاسم در سال 2013 پیروز شدند و اسلامگرایان هم دارای نمایندگانی در پارلمان اسرائیل هستند.
حرکت اسلامی به عنوان یک جنبش اجتماعی – مذهبی در اوایل دهه 70 به وجود آمد تا اعراب باقی مانده در اسرائیل بعد از حوادث 1948 را به دین اسلام ترغیب کند. ریشه حرکت اسلامی را در آموزه های حسن البنا نیز می توان یافت. هر دوی این گروه ها به دنبال ایجاد اصلاحات در جامعه و فرد بر اساس ارزش های اسلامی بودند.
از سال 1996 حرکت اسلامی به دو شاخه تقسیم شد و هر دو نیز خود را حرکت اسلامی می خواندند. اختلاف آنان بر سر مشارکت در انتخابات بود. بخش شمالی مخالف معرفی نماینده برای انتخابات بود.
چالش ها و فرصت ها
جنبش اسلامی با چندین چالش و فرصت در میان جمعیتی است که می خواهد از آنها حمایت کسب کند. همانگونه که ذکر شد، جنبش اسلامی یکی از سه گرایش سیاسی در میان اعراب است؛ دو گروه دیگر ملی گرایان و کمونیست های فلسطینی هستند و رقیب جنبش اسلامی محسوب می شوند. جزء مذهبی این جنبش برایش هم مزیت و هم محدودیت دارد. مزیت این است که این جنبش ساده تر می تواند بخش مهمی از جمعیت مسلمان یعنی بدوئین را به خود جلب کند. ممکن است محافظه کاری جنبش اسلامی، ارزش های اجتماعی و سنت های مذهبی اش برای بخش های سکولارتر جمعیت عربی یا اعراب مسیحی جذاب نباشد.
چالش دیگر برای این جنبش متقاعد ساختن عرب ها به این است که رهبری آنها متعهد به رسیدگی به مشکلات آنان است. یکی از انتقادات مطرح درباره جنبش اسلام گرا این است که خیلی تاجرمآب شده است.
جانشینی رهبری تا آنجا که به شکاف نسلی برمی گردد، چالش دیگری برای افق این جنبش خواهد بود. ارشدترین رهبران در اواخر 50 سالگی یا اوایل دهه 60 سالگی خود هستند. برنامه ها برای جانشینی رهبری شاخه شمالی مشخص نیست. اکثریت عمده جمعیت اعراب زیر 30 سال هستند. موج بعدی رهبران که در دهه 40 سالگی و اوایل 50 سالگی خود هستند، باید نسل جدید فیس بوکی و توئیتری را راضی نگه دارند که کاری بسیار متفاوت تر از پیشینیان شان است.
انتخابات شهرداری 2013 تا حدی بازتابی از این چالش ها و فرصت ها ارایه می دهد. جنبش اسلامی به اندازه ای که امید داشت، خوش ندرخشید. باید خاطرنشان کرد که این انتخابات تازه ترین مرحله از عقب نشینی شاخه شمالی از سیاست محلی بود. در حالی که برخی می گویند این عقب نشینی ناشی از ضعف و هراس آنها از باخت بوده، اما برخی گفته اند که تغییری ایدئولوژیک روی داده است. مشخص است که هر دو شاخه این جنبش از این جریان درس گرفته اند و مشغول برنامه ریزی برای حرکت های آینده خود هستند.
سلسله مراتب قبیله ای، ملی سازی درگیری محلی و آثار آن بر سیاست بین المللی
یکی از مهم ترین فعالیت های جنبش اسلامی بازسازی خانه هایی است که دولت خراب می کند. هیچ سازمان یا گروه دیگری این کار را با این سرعت و کارآمدی انجام نمی دهد. این اقدام، قدرت نمادین بسیاری برای این جنبش دارد. جنبش اسلامی ویدئوهای این کار را منتشر می کند تا هم نافرمانی مدنی خود و هم قدرتش را در برابر دولت به نمایش بگذارد. به همین خاطر موفقیت جنبش اسلامی نه فقط مدیون مذهب، بلکه به ارایه خدمات اجتماعی که دولت عرضه نمی کند، نیز برمی گردد.
سیاسی ساختن مساله مالکیت زمین در مقیاس ملی، منشا نسبتا جدید دارد و به دهه 1980 میلادی و زمانی برمی گردد که اسراییل از سینا و در پی معاهده صلح با مصر عقب نشست. جنبش اسلامی پتانسیل آن را دارد که به دلیل ظرفیتش برای بسیج مردمی، درکش از منافع سیاسی محلی و فرصت برای کسب امتیاز سیاسی در برابر دیگر احزاب عربی، مهم ترین بازیگر سیاسی شود.
در همین حال، رقابت میان دو شاخه جنبش اسلامی نیز بخش قابل توجهی از قضایا را تشکیل می دهد. در حالی که شاخه جنوب ممکن است در سیاست موفق باشد، شاخه شمال قادر است مردم بیشتری را به رویدادها و جشنواره هایش جلب کند.
علاوه بر رقابت درونی جنبش اسلامی، رقابت میان احزاب عربی به تغییر و تحول در بسیاری از موضوعات محلی همچون زمین و ملیت کمک می کند. ژوئن 2013 که برنامه پراور برای رای گیری به کنست رفت، شماری از اعضای عرب کنست مخالفت خود را با پاره کردن این لایحه در صحن علنی به نمایش گذاشتند.
اعتراضات ادامه یافت و 30 نوامبر 2013، “روز خشم” رسید که در آن در سراسر سرزمین های اشغالی تظاهرات برگزار شد و برخی از این اعتراضات به خشونت و در پی آن بازداشت معترضان انجامید. روز بعد از اعتراضات، جنبش اسلامی (شاخه جنوب) بیانیه ای پنج ماده ای را در اعلام مواضعش منتشر کرد. جنبش اسلامی، خشونت پلیس و دولت نتانیاهو را سرزنش کرد، بار دیگر برنامه پراور را رد کرد و به جای آن خواستار اتحاد مواضع همه نیروهای سیاسی شد. این تلاش برای ادعای رهبری درباره این موضوع، با اقدام نمایندگان این جنبش در کنست در رسانه های عربی (در اسراییل) تقویت شد، آنها دولت را محکوم و از بازداشت شدگان حمایت کردند.
این دینامیک های داخلی، همراه با اقدامات تحریک آمیز دولت، ممکن است به دستور العملی برای درگیری بزرگ تر در صورت اشاعه ناآرامی ها باشد. ناآرامی امکان مصالحه را برای دولت یا بازیگران محلی دشوارتر سازد. هر چه بازیگران سیاسی در اسراییل و خارج از آن به این موضوع بیشتر قالب ملی (فلسطینی ها در برابر اسراییلی ها) بدهند، فضای سیاسی کمتری برای مصالحه برای هر یک از طرف ها باقی می ماند.
گرایش های دیگری در این افق هم می تواند به خطرها برای رژیم صهیونیستی بیفزاید. پیش بینی می شود تا سال 2030، جمعیت اعراب درصد بیشتری از جمعیت سرزمین های اشغالی را نسبت به حال حاضر تشکیل دهد. این تغییر جمعیتی ممکن است گردابی از هراس دوجانبه را میان جمعیت های عربی و یهودی پدید آورد. در حالی که بخش عمده ای از یهودیان اسراییل احساس می کنند که ادعای مالکیت سرزمینی بدوئین به حق است، بر اساس نظرسنجی ها، این تعداد ممکن است در صورتی که صورت مساله به نگرانی امنیت ملی تغییر یابد، تغییر کند.
در سطح کلی تر، وخامت بیشتر ممکن است آثار سیاست خارجی هم داشته باشد و از این رو برای همزیستی یهودیان – اعراب، روند به اصطلاح صلح و روابط اسراییل با جهان عربی – اسلامی اهمیت خواهد یافت. در صورتی که خشونت جدی و مداوم در بگیرد، پیشبرد روند صلح میان اسراییل و تشکیلات خودگردان دشوارتر خواهد شد. رهبران دو طرف با فشارهای داخلی برای تشدید مواضع خود مواجه خواهند شد.
0 Comments